به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روزنامه یدیعوت آحارونت گزارش کرد، رژیم صهیونیستی در حال تقویت قابلیتهای نظامی و اطلاعاتی خود برای حملهای علیه تأسیسات حساس ایرانی، به ویژه مراکز مرتبط با برنامه هستهای است. این خبر پرسش های جدی را درباره ماهیت تدارکات رژیم صهیونیستی، تأثیرش بر امنیت منطقه به ویژه منطقه خلیج فارس، موضع آمریکا در قبال افزایش تنش و سناریوهای احتمالی در صورت تقابل نظامی مطرح می کند.
از منظر اقتصادی، منطقه خلیجفارس به دلیل نقش حیاتیاش در تأمین نفت و گاز جهان بیشترین آسیب را خواهد دید
این آمادگیها شامل افزایش مانورهای هوایی شبیهسازی عملیات برد بلند با استفاده از ناوگان جنگندههایی نظیر اف-35، اف-16 و اف-15 است که قادر به زدن ضربات دقیق هستند. از منظر اطلاعاتی، موساد نقش محوری در جمعآوری اطلاعات درباره اهداف احتمالی، شامل شناسایی مواضع فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایرانی ایفا میکند. این تلاشها امکان دارد عملیات مخفی در خاک ایران نظیر استقرار پهپادها یا واحدهای کماندو برای خنثیسازی پدافند هوایی ایران را شامل شود.
علاوه بر این، رژیم صهیونیستی بر فناوریهای پیشرفته جنگ سایبری برای هدفگیری زیرساختهای ایرانی تکیه میکند، همانطور که پیشتر در عملیات استاکسنت علیه سامانههای سانتریفیوژ ایران رخ داده بود.
حمله ناگهانی جدید رژیم صهیونیستی به ایران پیامدهای نظامی و امنیتی شدیدی برای غرب آسیا، بهویژه منطقه خلیجفارس به دنبال خواهد داشت. این حمله میتواند شبکه متحدان ایران، ازجمله حزبالله لبنان، انصارالله یمن و نیروهای مقاومت عراق را فعال کند که با موشکها و پهپادها اهداف صهیونیستی یا پایگاههای آمریکایی مانند العدید در قطر و ناوگان پنجم را در بحرین هدف قرار دهند. ایران امکان دارد با حملات سایبری زیرساختهای حیاتی کشورهای خلیجفارس، مانند تأسیسات انرژی و ارتباطات را تهدید کند که امنیت ملی این کشورها را به خطر میاندازد.
از منظر اقتصادی، منطقه خلیجفارس به دلیل نقش حیاتیاش در تأمین نفت و گاز جهان بیشترین آسیب را خواهد دید. ایران میتواند با مختل کردن تنگه هرمز که 20 درصد عرضه جهانی نفت از آنجا عبور میکند، یا حمله به نفتکشها و تأسیسات نفتی، جریان نفت را متوقف کند. این اقدامات به افزایش قیمت نفت، کاهش سرمایهگذاری خارجی و رکود در بخشهای غیرنفتی مانند گردشگری و تجارت در کشورهایی مانند امارات و قطر منجر خواهد شد و فشار مالی را بر بودجههای ملی افزایش میدهد.
از نظر سیاسی و اجتماعی، حمله کشورهای خلیجفارس را در موقعیت دیپلماتیک دشواری قرار میدهد، زیرا باید میان حمایت از آمریکا و رژیم صهیونیستی یا حفظ بیطرفی تعادل برقرار کنند که میتواند تنش با ایران را افزایش دهد. این منازعه امکان دارد تنشهای فرقهای را در منطقه شعلهور و با تغذیه احساسات ضدغربی، انسجام اجتماعی را تضعیف کند. در بعد جهانی، حمایت روسیه و چین از ایران و پشتیبانی آمریکا از رژیم صهیونیستی شکافهای بینالمللی را عمیقتر و اتحادهای منطقهای را بازترسیم میکند.
موضع آمریکا در قبال حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران پیچیده و متأثر از تعهدات راهبردی، فشارهای داخلی و اهداف دیپلماتیک است. واشنگتن که به عنوان متحد اصلی رژیم صهیونیستی بهشمار میرود، با چالش تعادل میان حمایت از تلآویو، حفظ ثبات غرب آسیا و اجتناب از جنگ منطقهای مواجه است.
از سویی روابط راهبردی عمیق با رژیم صهیونیستی شامل کمکهای نظامی میلیاردی، تبادل اطلاعات و همکاری در توسعه سامانههای دفاعی آمریکا را ملزم به حمایت از این رژیم میکند و از سوی دیگر، فشارهای سیاسی داخلی و افکار عمومی آمریکا متأثر از تجربه جنگهای عراق و افغانستان مخالف درگیری نظامی جدید در غرب آسیاست.
روابط راهبردی عمیق با رژیم صهیونیستی شامل کمکهای نظامی میلیاردی، تبادل اطلاعات و همکاری در توسعه سامانههای دفاعی آمریکا را ملزم به حمایت از این رژیم میکند
از منظر دیپلماتیک، آمریکا ترجیح میدهد بهوسیله مذاکره و محدودسازی برنامه هستهای ایران، تنشها را کاهش دهد که با راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی در تعارض قرار میگیرد. پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران که به هدفگیری تأسیسات هستهای و نظامی و شهادت فرماندهان برجسته کشورمان منجر شد، احتمال ضربه دوم رژیم صهیونیستی همچنان وجود دارد.
در این راستا چندین سناریو مطرح میشود:
در همه سناریوهای احتمالی، رژیم صهیونیستی با چالشهای بزرگی به دلیل آمادگیهای تقویت شده ایران پس از ضربه قبلی مواجه است. ایران که توانایی اجرای حملات موشکی و پهپادی با نفوذ به سامانه گنبد آهنین را نشان داده است، امکان دارد بر سامانههای دفاع هوایی روسی نظیر اس-400 یا فناوریهای جدید تکیه کند. تبعات منطقهای وخیم خواهد بود و شامل تهدید خطوط کشتیرانی در خلیج فارس، تأمین نفت و ثبات سیاسی در کشورهایی نظیر عربستان و قطر میشود.
فشارهای بینالمللی برای توقف تنش قوی خواهد بود، اما موفقیت آن بستگی به اراده طرفهای متخاصم و مداخله قدرتهای بزرگ دارد. این سناریوها تأکید میکنند هرگونه ضربه رژیم صهیونیستی مخاطرات جدی خواهد داشت و امکان دارد غرب آسیا را به شیوههای غیرقابل پیشبینی تغییر دهد که راهحلهای دیپلماتیک را برای جلوگیری از فاجعه منطقهای ضروری مینماید.