سوء‌قصد به جان بشار اسد صحت دارد؟ اعمال تحریم‌های ترکیه علیه ایران / حساب کدام افراد ایرانی در ترکیه مسدود می‌شود؟ واکنش بقائی به حمله اسرائیل به کاروان دریایی الصمود جهاد اسلامی: طرح ترامپ همان معامله قرن است با لباسی جدید کاخ سفید: ضرب‌الاجل آمریکا برای حماس همچنان پابرجا است درخواست گروه ۷ از ایران برای بازگرداندن دسترسی آژانس به تاسیسات هسته‌ای اجرای تحریم‌های سازمان ملل از سوی کانادا به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای تهران روسیه: بازاعمال تحریم‌های ضدایرانی را به‌رسمیت نمی‌شناسیم ادعای روبیو علیه ایران: تمامی مسیر‌های ایران به سمت سلاح هسته‌ای را مسدود خواهیم کرد صدای آمریکا متوقف شد حمله توپخانه‌ای و پهپادی قسد به مواضع ارتش جولانی تحریم جدید آمریکا علیه ایران ریزش داربست در کلیسای اتیوپی؛ ۳۶ کشته و ۲۰۰ زخمی تاکنون اوربان: یک اشتباه کوچک می‌تواند به وقوع جنگ جهانی سوم بیانجامد استقبال بغداد از طرح ترامپ درباره غزه
یادداشت میساء المصری، تحلیلگر اردنی؛

توافق صلح، لبخند گرگ در لباس دیپلماتیک

وقتی دشمن از اصطلاحات راه حل‌های موقت و ابتکار صلح حرف می‌زند، باید به یاد داشته باشیم گرگ نه تنها در لباس دیپلماتیک لبخند می‌زند، بلکه دندان‌هایش را برای آمادگی یورش ناگهانی پنهان می‌کند.
میساء المصری؛ تحلیلگر اردنی
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - 2025 October 02
کد خبر: ۲۹۰۵۵۵

توافق صلح، لبخند گرگ در لباس دیپلماتیک

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بیایید از همین ابتدا توافق کنیم؛ چیزی برای فریب با زرق و برق و واژه سازی های دروغین وجود ندارد. وقتی دشمن از اصطلاحات «راه حل های موقت» و «ابتکار صلح» حرف می زند، باید به یاد داشته باشیم گرگ نه تنها در لباس دیپلماتیک لبخند می زند، بلکه دندان هایش را برای آمادگی یورش ناگهانی پنهان می کند. این عبارت های فریبنده چیزی جز ظاهرسازی های سیاسی برای هموار کردن مسیر نفوذ موقت نیستند و به حمله راهبردی به مردم و اراده هایشان منجر می شوند.

تصمیم برای حمله‌ علیه ایران نتیجه‌ تلاقی ملاحظات امنیتی منطقه‌ای و نگرانی‌های غرب و رژیم صهیونیستی در زمینه ادامه‌ برنامه‌ هسته‌ای است

وقتی سلاح‌ها با فریب سیاسی توأمان می‌شوند، تاکتیک‌های برنامه‌ریزی‌شده آتشی خواهند شد که خاموش کردنش دشوار است و باعث موج‌های انتقام جویانه به وسیله نیروهای نیابتی، اختلال در ناوبری دریایی، تأمین سوخت و آب و نیز دخالت قدرت‌های بزرگی می شوند که قادر به تبدیل درگیری محلی به بحرانی جهانی هستند تا نقشه‌های نفوذشان را با زور و نه اجماع، بازترسیم ‌کنند.

منطقه امروز در آستانه انفجاری وحشتناک قرار دارد. از شرق و غربش آرایش نظامی-اطلاعاتی نگران‌کننده‌ای با هدف آغاز حمله اولیه و سوءاستفاده از نقشه‌های سیاسی جعلی احساس می شود که به تازگی در طرح صلح ادعایی آمریکا برای غزه به بازار عرضه ‌شده است. این طرح 20 ماده ای که به عنوان راه حل دیپلماتیک ارائه می‌شود، بی‌ضرر نیست و پوششی برای تحکیم نفوذ خاص و ایجاد تغییرات بافت جمعیتی و سیاسی منطقه در خدمت پروژه منطقه‌ای گسترده‌تر است.

علاوه بر این، خطر حمله نظامی بالقوه علیه ایران احساس می شود که صرفاً عملیات نظامی با هدف فنی از کار انداختن قابلیت‌ها نیست، بلکه تلاشی برای بازمهندسی توازن قدرت منطقه‌ای، از بین بردن شبکه‌های نفوذ و ایجاد خلاء سیاسی است.

تصمیم برای حمله‌ علیه ایران از خلأ بی ثباتی منطقه نشئت نگرفته، بلکه نتیجه‌ تلاقی ملاحظات امنیتی منطقه‌ای و نگرانی‌های غرب و رژیم صهیونیستی در زمینه ادامه‌ برنامه‌ هسته‌ای ایران است که به عنوان تهدید دائمی از سوی صهیونیست ها تلقی می‌شود. با وجود این، همه ابعاد ماجرا آشکار نیست و هدف قرار دادن تأسیسات نظامی و هسته‌ای ایران می تواند تنها نوک کوه یخ و بخشی از پروژه‌ گسترده‌تری باشد که شامل ابزارهای نامتعارف (جنگ سایبری، عملیات مخفی علیه رهبران و حمایت از بازیگران داخلی و خارجی که در ایجاد هرج و مرج سیاسی و اجتماعی نقش دارند) می‌شود. این ترکیب هزینه‌های سیاسی و عملیاتی را در کوتاه‌مدت کاهش می‌دهد، اما طبق نقشه‌های دشمن، خطرات راهبردی را در منطقه چند برابر می‌کند.

تجربه نشان می دهد فضاسازی روانی به تنهایی برای از کار انداختن برنامه ای پیچیده یا تخریب ساختارهای محافظش کافی نیست. بنابراین، احتمالاً حملات هوایی غافلگیرکننده‌ای به ایران با هدف تضعیف تأسیسات حیاتی، ایجاد اختلال در خدمات رسانی، اقتصاد و ناآرامی‌های داخلی انجام خواهد شد که می‌توان از آن برای ایجاد اختلاف میان نخبگان سیاسی و دیگر ارکان جامعه ایرانی سوءاستفاده کرد.

مسلم است پاسخ تهران محدود به واکنش متعارف نخواهد بود. این کشور ابزارهای بازدارنده چندوجهی ازجمله اختلال در مسیرهای دریایی حیاتی تنگه هرمز، دریای عرب و دریای سرخ، حمله مستقیم یا غیرمستقیم به منافع رژیم صهیونیستی و جنگ سایبری دراختیار دارد که می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی کشورهای غربی و عربی مشارکت کننده در حملات تجاوزکارانه را تحت تأثیر قرار دهد. علاوه بر این، شبکه‌ متحدان ایران در عراق، لبنان، سوریه و یمن می‌توانند بلافاصله به جبهه‌های فشار شدیدی تبدیل شوند و احتمال تبدیل شدن درگیری به رویارویی منطقه‌ای چند جبهه‌ای با پایان نامشخص را افزایش دهند.

نقش قدرت‌های بزرگ در تعیین نتیجه بحران محوری و تعیین‌کننده خواهد بود. واشنگتن امکان دارد پوشش اطلاعاتی، فنی و لجستیکی برای رژیم صهیونیستی فراهم کند، اما هرگونه خطای آمریکایی ها ناشی از محاسبات داخلی یا چالش های ژئوپلیتیکی، هزینه رویارویی را افزایش می دهد و فرصتی برای روسیه و چین فراهم می‌کند تا به وسیله ابزارهای سیاسی و اقتصادی مانع از گسترده تر شدن ابعاد بحران شوند. البته هیچ‌کدام در حالی که منافع راهبردی شان تهدید می‌شود، ساکت نخواهند ماند.

ایران ابزارهای بازدارنده چندوجهی دراختیار دارد که می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی کشورهای غربی و عربی مشارکت کننده در حملات تجاوزکارانه را تحت تأثیر قرار دهد

خطر اصلی در از دست دادن توانایی کنترل روند افزایش تنش نهفته است. شرط ‌بندی روی هرج و مرج کنترل‌شده خطرناک است و تاریخ به ما می‌آموزد هدف قرار دادن نظام های مستحکم می‌تواند به خلائی منجر شود که به وسیله بازیگران افراطی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد، درگیری‌های داخلی مزمن ایجاد و ثبات منطقه‌ای و جهانی را تهدید می‌کند.

با توجه به این واقعیت، امکان دارد سه سناریوی خطرناک وجود داشته باشد که باید در نظر بگیریم:

نخست، حمله محدود به ایران: باعث آسیب کوتاه‌مدت به قابلیت‌های این کشور می‌شود، در حالی که جمهوری اسلامی همچنان قادر به مقاومت به وسیله نیروهای مورد حمایت خود است.

دوم، هرج و مرج، فروپاشی ساختاری و خلاء قدرت: نیروها و شبه‌نظامیان محلی می توانند به سال‌ها آشفتگی داخلی دامن بزنند.

سوم، افزایش خطرناک و گسترده درگیری‌ها: این موضوع می تواند دربرگیرنده منافع روسیه یا چین باشد و درگیری را به مدار ژئوپلیتیکی وسیع‌تری سوق ‌دهد.

اگر هدف کاهش تهدید برنامه هسته‌ای ایران باشد، این موضوع به ابزارهای متعادلی نیاز دارد (که اکنون وجود ندارند). با وجود این، اگر هدف تغییر نظام به وسیله حمله نظامی و ... باشد، هزینه‌های انسانی، سیاسی و اقتصادی بسیار زیادی خواهد داشت و شاید زیانش از هرگونه مزیت تاکتیکی بیشتر باشد. اصرار بر گزینه نظامی خشن، منطقه را به عرصه‌ای برای درگیری طولانی مدت تبدیل می‌کند و نقشه‌ها را نه با توافق، بلکه با آتشی که به سرعت سرد نمی‌شود، بازنویسی می‌کند.

منطقه در دوراهی سختی قرار دارد و هر کسی فکر می‌کند در حال شعله‌ور کردن آتشی محلی و گذراست، به سرعت متوجه خواهد شد این آتش تبعیض قائل نمی‌شود و وسعتش دامنه همه طرفها را خواهد گرفت و سرآغاز دورانی آکنده از خونریزی و بی ثباتی خواهد بود که امکان دارد نسل‌ها ادامه یابد.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده