یادداشت اختصاصی رحمان سعادت، کارشناس مسائل اقتصادی؛

شرط لازم برای مهار اقتصاد افسارگسیخته

تورم افسارگریخته شتر اقتصاد چند سالی است به جای تحویل شیر، لگد به زندگی مردم می‌زند. نیاز است ساربان‌های اقتصاد کشور این شتر چموش را مهار کنند. بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی مسئول مهار این وضعیت هستند.
رحمان سعادت؛ کارشناس مسائل اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۱ - ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - 2025 September 06
کد خبر: ۲۸۸۲۳۱

شرط لازم برای مهار اقتصاد افسارگسیخته

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اگر اقتصاد ایران را بخواهیم به موجودی زنده تشبیه و ترسیم کنیم، احتمالا بیشتر به شتر شبیه خواهد شد. اقتصادی بزرگ و سنگین، نامتوازن، پر حجم و کم اثر، کُند و عجیب. تشبیه به موجودات زنده در اقتصاد مرسوم بوده است؛ مثلا گاو و خرس نمادهای برای تحلیل صعودی و نزولی بودن بازار بورس هستند.

تورم عجیب و کسری بودجه بزرگ ۱۴۰۴، بانک مرکزی را به فکر انداخت که با پیش فروش سکه تورم را کنترل و کسری بودجه تأمین کند

اقتصاد ایران نه مثل خرس قدرت دارد و نه مثل گاو ثروت؛ بیشتر شتری می ماند که دورانش مدت ها پیش تمام شده است. اقتصاد ایران نه سرمایه داری به مفهوم غربی است و نه کمونیستی به مفهوم شرقی و حتی اسلامی هم که مدعی هستیم، نیست. گرچه می توان از گوشت و شیر شتر اقتصاد برای بقا و حیات استفاده کرد، اما ارزش غذای آن برای زندگی پر انرژی و رشد و توسعه کم است و ما را به سر منزل اهداف برنامه هفتم نمی رساند.

حال اگر شتر با این ویژگی رَم کند، نه تنها مفید نیست؛ بلکه خطرناک نیز می تواند باشد. به هرحال وقتی امکانات موجود کشور قلیل و تحریم ها کثیر باشد، باید به شتر اقتصاد ایران هم قانع بود و ابتدا به ساکن بایستی آن را مهار کرد. تورم افسارگسیخته شتر اقتصاد چند سالی است به جای تحویل شیر، لگد به زندگی مردم می زند و نیاز است ساربان های اقتصاد کشور شتر چموش را مهار کنند. بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی مسئول تیمار و مهار هستند؛ اما به نظر می رسد ساربان ها همدل نیستند و افسار را یکی به یمین و یکی به یسار می کشند و موجب طغیان بیشتر این موجود می شوند.

نخستین مدیر «اقتصاد شتری» بانک مرکزی است. تورم عجیب و کسری بودجه بزرگ ۱۴۰۴، بانک مرکزی را به فکر انداخت که با پیش فروش سکه تورم را کنترل و کسری بودجه تأمین کند. آیا کسری بودجه با پیش فروش سکه حل می شود؟ به هرحال افزایش قیمت دلار سبب افزایش قیمت طلا شده است. شاید بانک مرکزی می خواهد با فروش سکه گران به مردم کسری بودجه را از جیب مردم تأمین کند و با یک تیر دو نشان بزند. البته عده ای به بانک مرکزی خرده می گیرند در سالی که به نام «سرمایه گذاری برای تولید» نام گذاری شده، چرا بازار سکه را رونق می دهد و این موضوع سبب کاهش سرمایه گذاری برای تولید خواهد شد.

به هرحال باید منتقدان یادآوری کرد که در شرایط شِبه جنگی و وضعیتی که قطعی برق و آب به صورت مکرر رخ می دهد، مردم به سمت سرمایه گذاری برای تولید نمی روند. لذا پیش فروش سکه خیلی نمی تواند روی کاهش جذب سرمایه گذاری مؤثر باشد. تا شرایط امنیت کلان سیاسی و اقتصادی برقرار نباشد، نمی توان از عموم مردم و به خصوص سرمایه داران برای سرمایه گذاری دعوت کرد.

وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی به عنوان سکاندار دوم اقتصاد، پنج دستور اصلی برای تحول در نظام مالیاتی به شرح هوشمندسازی، خوداظهاری، برون سپاری خدمات، سیاست گذاری و مالیات بر مجموع درآمد صادر کرده است؛ تا به نوعی با افزایش درآمد مالیاتی کسری بودجه حاصل از کاهش درآمد نفتی را جبران کند. به هرحال هنوز 6 ماه تا آخر سال مانده و تأمین بودجه کشور تا پایان سال کار بزرگی است. اما در شرایطی که بنگاه های اقتصادی زیان ده هستند و مردم به سختی زندگی خود را اداره می کنند، افزایش مالیات امکان پذیر است؟

اتحاد سه گانه وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت امور خارجه و بانک مرکزی لازم و ضروری است و می تواند مثلث آرامش در اقتصاد کشور را رقم بزند

اما تقابل اصلی بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی در میدان ارزی است. وزیر امور اقتصادی و دارایی بر تک نرخی شدن و بانک مرکزی بر چند نرخی باقی ماندن ارز تأکید دارند. وزیر امور اقتصادی و دارایی می داند با آزاد و تک نرخی شدن ارز تورم مجددی بر کشور حاکم خواهد شد و باید پاسخگو باشد. علاوه بر این، در محاصره فعالان اتاق بازرگانی و بورسی ها قرار دارد و با آزاد شدن نرخ ارز دوباره بازار بورس می تواند لباس سبز بپوشد و صادرکنندگان درآمد بیشتری کسب کنند. کدام یک برنده خواهد شد؟

تجربه تقابل بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی در نخستین سال دولت چهاردهم مشکل ساز شد. توپ اقتصاد آنقدر بین این دو نهاد اقتصادی رد و بدل شد که اقتصاد در فشار مضاعف قرار گرفت و درنهایت به صورت تورم نجومی سر مردم منفجر شد. بازنده نهایی دعواها مردم بودند و هستند، چرا که زندگی مدیران با عموم مردم فاصله دارد. مدیران انفجار تورم را می بینند، اما اثراتش را مثل مردم عادی نمی توانند درک کنند. اما راه حل چیست؟

نه تنها نیاز است دوگانگی میان وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی یگانه شود، بلکه اتحاد سه گانه وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت امور خارجه و بانک مرکزی لازم و ضروری است و می تواند مثلث آرامش در اقتصاد کشور را رقم بزند و شتر اقتصاد را رام کند.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار