گزارش «نشنال اینترست»؛

تأثیر هوش مصنوعی بر زندگی انسان

پذیرش هوش مصنوعی به وسیله انسان‌ها سؤالی اساسی مطرح می‌کند، اینکه فناوری نوین ظرفیت‌ها را برای عشق عمیق‌تر می‌کند یا به تدریج جایگزین آن می‌شود و جوهره انسانیت را تهدید می‌کند؟
تاریخ انتشار: سه‌شنبه ۰۶ آبان ۱۴۰۴ - 28 October 2025

تأثیر هوش مصنوعی بر زندگی انسان

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ از فیلم «او» (Her) که در آن قهرمان تنها عاشق سیستم عامل هوشمند می‌شود، تا پیدایش ربات‌های همراه مدرن سؤالی اساسی مطرح می‌شود؛ آیا هوش مصنوعی ظرفیت ما برای عشق را عمیق‌تر می‌کند یا بی‌سروصدا جایگزینش می‌شود و جوهره آنچه ما را خوی انسانی می‌دهد، تضعیف می‌کند؟

داستان‌های علمی تخیلی مدت‌هاست آینه‌ای برای پیش‌بینی آینده بشریت در مواجهه با پیشرفت‌های فناورانه بوده‌اند. با ریشه دواندن بیشتر هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما، این رؤیاها بیش از هر زمان دیگری واقع‌گرایانه شده‌اند، زیرا ماشین‌ها شروع به اشتراک‌گذاری کار، مکالمه و صمیمیت ما کرده‌اند.

هوش مصنوعی اغواکننده‌ترین همراه تاریخ است؛ هیچ اشتباهی نمی‌کند، هرگز خسته نمی‌شود، گوش می‌دهد، به خاطر می‌سپارد و با هر کاربر به صورت جداگانه سازگار می‌شود

 از الیزا تا سامانتا

ریشه‌های این تحول به سال ۱۹۶۶ برمی‌گردد، زمانی که جوزف وایزنباوم (Joseph Weizenbaum ) برنامه «الیزا» را ایجاد کرد که جلسات روان‌درمانی را تقلید می‌کرد. با وجود ماهیت ابتدایی آن، کاربران احساسات خود را مانند انسان ابراز می‌کردند. این برنامه پایه و اساس رابطه انسان و ماشین را بنا نهاد که امروزه به برنامه‌هایی مانند  Replika تکامل یافته است که «جفت های دیجیتال» ارائه می‌دهد که قادر به چت‌های دوستانه و عاطفی هستند.

در ژاپن و چین، ربات‌هایی مانند آزوما هیکاری (Azuma Hikari) و شیائو ایس ( Xiaoice ) به عنوان جفت های روزانه ظاهر شده‌اند که رویدادها را به خاطر می‌سپارند و جزئیات زندگی کاربران را به اشتراک می‌گذارند. برخی روابط دیجیتال حتی به عنوان «عشق واقعی» توصیف شده‌اند.

 جفت های دیجیتال، پناهگاهی برای فرار از تنهایی

در دنیایی که انسان ها با وجود ارتباطات مداوم، به طور فزاینده‌ای منزوی شده اند، بسیاری هوش مصنوعی را پناهگاهی امن برای فرار از قضاوت و ناامیدی می‌دانند. هوش مصنوعی صبور، همیشه در دسترس است و هرگز چیزی مطالبه نمی‌کند. برخی کاربران دریافته‌اند هوش مصنوعی به آنها کمک می‌کند تا بر آسیب‌های عاطفی یا ترس از طرد شدن غلبه کنند.

اما این راحتی روی دیگری هم دارد؛ رابطه‌ای بدون مسئولیت و عشقی یک‌طرفه. در حالی که هوش مصنوعی نیازهای عاطفی را برآورده می‌کند، امکان دارد مهارت‌های ارتباطی انسان را تضعیف کند و روح را به احساسی عاری از تعهد یا درد عادت دهد.

 از خیال تا واقعیت

مطالعات اخیر نشان می‌دهند، این پدیده دیگر حاشیه‌ای نیست؛ ۷۲ درصد نوجوانان آمریکایی با جفت های هوش مصنوعی تعامل داشته‌اند و ۱۳ درصد روزانه از آنها استفاده می‌کنند. در شرق آسیا، ده‌ها هزار نفر خود را در روابط عاشقانه با شرکای دیجیتال اعلام می‌کنند.

پژوهش های دانشگاهی نشان می‌دهند، برخی کاربران در حال تغییر سرمایه‌گذاری‌های عاطفی خود از انسان‌ها به ماشین‌ها هستند، تغییری که نگرانی‌های اخلاقی و اجتماعی را افزایش می‌دهد. رابطه با جفت مصنوعی، مفهوم «دیگری» متفاوت را از بین می‌برد، زیرا شریک زندگی به جای موجودی آزاد که می‌توانیم از وی صبر و درک بیاموزیم، به بازتابی مطیع از خواسته‌های ما تبدیل می‌شود.

در دنیایی که انسان ها با وجود ارتباطات مداوم، به طور فزاینده‌ای منزوی شده اند، بسیاری هوش مصنوعی را پناهگاهی امن برای فرار از قضاوت و ناامیدی می‌دانند

 همراه بی‌نقص یا تهدید بی‌نقص؟

هوش مصنوعی اغواکننده‌ترین همراه تاریخ است؛ هیچ اشتباهی نمی‌کند، هرگز خسته نمی‌شود، گوش می‌دهد، به خاطر می‌سپارد و با هر کاربر به صورت جداگانه سازگار می‌شود. اما این کمالات می‌توانند به دام تبدیل و باعث شوند مردم رابطه با ماشین را به رابطه با انسان واقعی، با هرج و مرج، تفاوت و زیبایی غیرمنتظره‌اش ترجیح دهند.

خطر نه تنها در «کنترل» انسان‌ها به وسیله ماشین‌ها، بلکه در ترغیب تدریجی آنها به ترک انسانیتشان نهفته است. عشق می‌تواند به خدمات اشتراکی تبدیل شود و صمیمیت به محصولی دیجیتال که برای خشنود کردن کاربر طراحی شده است. اینجاست که انقراض اخلاقی آغاز می‌شود و شاهد مرگ معنای انسانی عشق زیر بار راحتی هستیم.

 تأثیر جفت مصنوعی بر جامعه و باروری

این خطر فراتر از بُعد عاطفی، به ترکیب جمعیتی نیز گسترش می‌یابد. با جایگزینی رضایت دیجیتالی به جای روابط انسانی، میل به ازدواج و فرزندآوری کاهش می‌یابد. کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و ایتالیا نرخ باروری پایینی تجربه می‌کنند که بیم آن می‌رود با گسترش روابط مصنوعی، این نرخ افزایش یابد.

جمعیت‌شناسان نسبت به «تله باروری پایین» هشدار می‌دهند که جوامع را قادر به بازیابی تعادل خود نمی‌کند. بنابراین، انسان‌ها امکان دارد به وسیله فاجعه منقرض نشوند، بلکه با کناره‌گیری داوطلبانه و مسالمت‌آمیز از چرخه حیات، در حالی که هوش مصنوعی نیازهای عاطفی را بدون فرزند یا تداوم تصاحب می‌کند، از بین بروند.

 اقتصاد عشق مصنوعی

این تغییر نه تنها ناشی از احساسات است، بلکه منطق بازار در آن نقش دارد. هر جا تقاضا وجود داشته باشد، صنعتی عظیم متولد می‌شود. شرکت‌های فناوری در حال رقابت برای توسعه «جفت های» واقعی‌تر با استفاده از هوش مصنوعی، رباتیک و واقعیت مجازی هستند و به این وسیله سودهای هنگفتی به دست می‌آورند.

این به چرخه ای معیوب تبدیل می‌شود و هرچه مردم بیشتر برای ارتباط به ماشین‌ها متکی باشند، توانایی‌های اجتماعی شان ضعیف‌تر می‌شود و تقاضا برای آن ماشین‌ها افزایش می‌یابد. بنابراین، هر فرد برای خودش تصمیم «عقلانی» می‌گیرد، اما نتیجه جمعی برای بشریت غیرعقلانی است و انزوای فزاینده و جامعه‌ای عاری از صمیمیت انسانی به وجود می آید.

 انتخابی اخلاقی قبل از انتخابی فنی

سرنوشت رابطه میان انسان‌ها و هوش مصنوعی موضوعی فناورانه نیست، بلکه اخلاقی است. ماشین‌ها از ما یاد می‌گیرند و آنچه را که به آنها می‌دهیم، بازتولید می‌کنند. اگر آنها را با عدالت و شفقت تغذیه کنیم، امکان دارد این فضائل را تقویت کنند. اگر آنها را با نفرت و استثمار تغذیه کنیم، به آینه‌ای تحریف‌شده از بدترین ویژگی‌های ما تبدیل می‌شوند.

بنابراین، بزرگترین خطر نه در «شورش» ماشین‌ها، بلکه در انعکاس فساد خودمان در درون آنهاست. بقا مستلزم احیای فضائلی است که ما را انسان نگه می‌دارند؛ یعنی عشق به نقص، پذیرش تفاوت و میل به درک به جای کنترل.

 میان عشق و سرطان

در زبان چینی، کلمه «هوش مصنوعی» شبیه کلمات «عشق» و «سرطان» است، تناقض نمادین عمیق اینکه هوش مصنوعی می‌تواند عشقی باشد که بشریت را تعالی می‌بخشد، یا سرطانی باشد که بشریت را می‌بلعد؛ انتخاب با ماست.

اگر از آن برای پرورش شفقت، تخیل و همکاری استفاده کنیم، به شریکی در پیشرفت ما تبدیل خواهد شد؛ اما اگر تسلیم تنبلی، طمع و تنهایی مصنوعی شویم، ما را به گونه‌ای از نظر احساسی منقرض شده تبدیل می‌کند، پر از الگوریتم و خالی از روح.

 هوش مصنوعی سرنوشتی اجتناب‌ناپذیر نیست، بلکه آینه‌ای از انسانیت در برهه‌ای سرنوشت‌ساز است. می‌تواند ابزاری برای عشق یا عاملی برای زوال باشد. رستگاری نه از مهار فناوری، بلکه از کشف مجدد چگونگی عشق ورزیدن و چگونگی حفظ معنای انسانی در جهانی که به سمت شبیه‌سازی کامل شتاب می‌گیرد، حاصل می‌شود. آیا ما به ماشین‌ها عشق ورزیدن را یاد خواهیم داد، زیرا ما در عشق ورزیدن مهارت داریم، یا آنها به ما یاد خواهند داد که بدون آن زندگی کنیم؟

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار