به گزارش راهبرد معاصر؛ سهشنبه شب دو خبر توانست در میانه اخبار کرونایی فضای رسانهای را تسخیر کند و آن حمله معدودی افراد به حرم امام رضا(ع) در مشهد و حرم حضرت معصومه(س) در قم بود که با تعرض و شکستن گیتهای بازرسی و درب این اماکن مقدس همراه بود. اهمیت انتشار تصویر این دو هتک حرمت، به بهانه ضرورت زیارت حتی با وجود شیوع بیماری کرونا، به این دلیل است که بعد از بیحرمتی رضاخان پشتکوهی در سال 1316 در ورود مسلحانه به حرم حضرت معصومه(س)، تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده بود.
تمام ادیان ابراهیمی از بدو رسالت انبیا تاکنون گرفتار جریانهایی بودهاند که با افراط و تفریط گاه حقیقت دین رو عوض کردهاند و گاه توانستهاند با قلب برخی انگارهها و مفاهیم، جریانهای انحرافی قدرتمند شکل دهند. با این حال باید بر این نکته تاکید کرد با آغاز عصر مدرنیسم در غرب و نوزاییهای تقلیدی در شرق، شاهد تحول در ساختار و شیوه عمل جریانهای انحرافی بودیم. عبور از ماهیت دینی صرف، پیوند با ساخت قدرت (داخلی یا خارجی) و نقشآفرینی فعال در مناسبات سیاسی و اجتماعی را باید ابعاد اصلی این تحول برشمرد.
علاوه بر تحولات داخلی و تغییر در اندیشه سیاسی سران این جریانها، باید به نقش استعمار بالاخص انگلستان در تسریع این روند اشاره کرد. یکی از دلایل اصلی موفقیت این استمعارگر در استفاده از جریانهای منحرف دینی در راستای مقاصد خود، شناخت حداکثری آنها از افراد، جریانها، شرایط روز و تطبیق آن با نیازها و اهداف خود است.
بر همین اساس شاهد هستیم که مهمترین جریانهای انحرافی در جهان اسلام یعنی وهابیت در شبهجزیره عربستان و بهاییت در ایران در شرایط مشابه نضج پیدا میکنند. حمایت از موسسان این جریانها، تامین مالی و اطلاعاتی آنها و در نهایت مرکزیت لندن در هماهنگی امور آنها از جمله خدمات استعمار پیر برای ایجاد انحراف گسترده در جهان اسلام است.
از مهمترین ویژگیهای مشترک هر دو جریان باید نقشآفرینی آنها در معادلات کلان داخلی (وهابیت علیه امپراطوری عثمانی و بهاییت برای براندازی قاجار)، تلاش برای حضور در معادلات خارجی و سیاسی شدن آنها اشاره کرد. این مدل در دو سده اخیر به کرات اجرا شده که یکی از نمونههای اخیر آن جریان معروف به شیرازی است.
سید محمد شیرازی را باید سرسلسله این جریان منحرف دانست که علیرغم علقه اولیه نسبت به امام خمینی(ره) در ادامه به یکی از مخالفان سرشناس انقلاب اسلامی بدل شد.
وی که توانسته بود پایگاه مقتدری در کربلای معلی برای خود دستوپا کند، بعد از فوت آیتاللهالعظمی حکیم بر سر زعامت حوزه شیعه به مخالفت با دیگر مراجع تقلید پرداخت و در اقدامی شبههبرانگیز خود را مرجع تقلید نامید. همین اقدام کافی بود تا زعمای آن روز حوزه یعنی حضرات آیات خویی و سید محمود شاهرودی در موضعگیریهای تندی اجتهاد این فرد را زیر سؤال برده و طرح مرجعیت وی را مشکوک قلمداد کردند.
آیتالله سید ابوالقاسم در سئوالی که از ایشان درباره مرجعیت سید محمد شیرازی شده بود، اینگونه پاسخ دادند: کار این سید، شبههناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.
همین ظرفیت مخالفت غیرعادی با مرجعیت و حوزه نجف کافی بود تا سازمانهای اطلاعاتی روز از این سید جوایی نام به عنوان طعمه استفاده کنند. با هجرت امام خمینی(ره) به کویت و سپس فرانسه، مدعیان هیئات غیر سیاسی، شروع به بدگویی و بستن اتهامهای ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان سید محمد شیرازی با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها حتی بعد از ورود وی به ایران ادامه یافت.
برخی بروز این رفتارها را به پیوند بیت این روحانی با ساواک و سازمان استخبارات عراق ارتباط میدهند. برخی یاران امام خمینی (ره) در دوران تبعید عراق میگویند که بیت سید محمد شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران بود و خود این شخص بارها به همراهان امام توصیه میکرده که دست از مبارزه علیه شاه بردارید و سخنی ضد رژیم نگویید.
مخالفتها این بیت علیرغم رافت اسلامی نظام با انقلاب اسلامی ادامه داشت. اولین بروز رفتار جنجالی از سوی این جریان را باید جنجالآفرینی در تدفین سید محمد شیرازی برشمرد. خانواده شیرازیها علیرغم دستور رهبری به مسولان برای تسهیل دفن وی در حرم حضرت معصومه(س)، در اقدامی عجیب تشییع جنازه برادرشان را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کردند و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در شهر قم کردند که به برخورد نیروهای امنیتی با آنها انجامید.
فوت سید محمد زمینه دیده شدن برادر کوچکتر یعنی سید صادق را فراهم کرد؛ فردی که از سال 1380 به صورت تهاجمی با جمهوری اسلامی برخورد میکند، به حدی که عناد و دشمنی وی و بیتش با انقلاب اسلامی، شخص حضرت امام و نیز حضرت آیتالله خامنهای، امری است که هیچ واهمهای از ابراز علنی آن ندارد.
مهاجرت عضو سرشناس دیگر این جریان یعنی سید مجتبی به انگلیس و سخنان وی باعث شد تا فاصله بیت شیرازی با نظان عمیقتر شود. انتشار فیلم صحبتهای سید مجتبی علیه مقام معظم رهبری به حدی عجیب بود که کسی نمیتواند در میان تمامی جریانات ضد انقلاب اسلامی در سرتاسر دنیا، چنین نمونهای پیدا کند.
از میانه دهه هشتاد سیر مهاجرت وابستگان این جریان منحرف به انگلیس آغاز شد که نتیجه آن را باید انفجار رسانهای آنها در شبکههای ماهوارهای دانست. تأسیس چند شبکه فارسی و عربی زبان با نامهای شبکه جهانی امام حسین 1و2و3، مرجعیت، فدک، سلام، رقیه، ابوالفضل العباس، الانوار، خدیجه، الزهرا، المهدی و… از جمله نمودهای این رخداد است.
آنچه در سالهای اخیر امکان ارتباط این جریان با محافل خاص را قوت میبخشد، نحوه تامین مالی چنین فعالیت رسانهای عظیم است. به گفته هدایت، مدیر شبکه سلام و رابطان این جریان در آمریکا، هزینه های پخش و تولید تنها یک شبکه متعلق به این جریان، ماهیانه بالغ بر 95 هزار دلار است؛ موضوعی که با رصد منابع مالی این جریان هماهنگ نیست!
هسته مرکزی اعتقادی جریان شیرازی را باید انگاره «هیئت غیرسیاسی» برشمرد. براساس این انگاره، تشیع واقعی باید از آلوده شدن به ساختار جمهوری اسلامی پرهیز کند تا بتواند وظیفه اصلی خود یعنی حفظ شعائر حسینی را به سرانجام برساند.
علیرغم این ادعا شاهد هستیم که تمام اقدامات بیت شیرازیها یا در متن حرکاتهای سیاسی رخ میدهد و یا زمینه یک اقدام سیاسی را فراهم میکند. همراهی با سازمان استخبارات رژیم بعث برای مقابله با مرجعیت اصیل حوزه، حضور سید حسن شیرازی در لبنان و سنگاندازی وی علیه امام موسی صدر در حد برگزاری جلسات منظم با نماینده ساواک در لبنان، حمله به رزمندگان در دوران دفاع مقدس به بهانه جلوگیری از برادرکشی در میان مسلمانان، ایجاد بلوا در قم، حضور فعال در فتنه 88، حمله به سفارت کشورمان در انگلیس و در این اواخر کمک به راهاندازی سایت ضد انقلابی رسام - روحانیون سنتی ایران معاصر- از جمله این اقدامات است که نقطه مشترک همه آنها ضدیت با جریان انقلابی و همراهی با سرویسهای اطلاعاتی غربی- عربی است.
گفتنی است، سایت رسام که مدیریت آن را فردی به نام محمد هدایتی برعهده دارد، به عنوان حلقه واسط جریانهای ضدانقلابی حوزوی و محافل خاص آمریکایی عمل میکند!
در ابعاد بینالمللی نیز باید گفت فعالیت این جریان به حدی مخرب بوده که باعث شد تا روابطی که جمهوری اسلامی طی چند دهه با مشقت با جهان اهل سنت برقرار کرده بود، ضربات سهمگینی بخورد. به عنوان مثال ماهاتیر محمد، نخست وزیر مالزی در سفر به ایران، از کشورمان خواست تا در مالزی برای تبلیغ اسلام و مبارزه با فرقه ضاله بهاییت به آنها کمک کند، اما از حدود چهار سال قبل، به دلیل فعالیتهای این جریان در مالزی و مبارزه رسمی با خلفا، به دعوای میان شیعه و سنی چنان دامن زدند که به شعار نویسیهای خیابانی انجامید و این مساله باعث شد، ماهاتیر محمد که تا دیروز از جمهوری اسلامی دفاع میکرد، نسبت به خطر گسترش شیعه در مالزی هشدار و خواستار مبارزه با شیعیان به عنوان یک فرقه ضاله شود!
در ماجرای توهین یاسر الحبیب، داماد هتاک سید مجتبی شیرازی، به جناب عایشه شاهد بودیم که چنان موجی از نفرت از تشیع و شیعهکشی در جهان اسلام به راه بیفتد که در نهایت با ورود مستقیم مقمام معظم رهبری و صدور حکم حرام بودن توهین به همسران رسول خدا(ص) خاتمه یافت.
در مورد این شخص گفتنی است وی بعد از ایجاد بلوا در کویت و زندانی شدنش با کمک سازمان حقوق بشری انگلیس و آمریکا آزاد شد و بلافاصله تابعیت دائم انگلیس را بدست آورد و طی دو سال جوان گمنام کویتی با کمک سرویس اطلاعاتی انگلیس صاحب روزنامه «shianewspaper»، حوزه علمیه «امامین عسکریین» در لندن، شبکه ماهوارهای «فدک» و حسینیه بزرگ «سیّدالشّهدا» شد!
اقدامات یاد شده علیرغم همه بالا اما در برابر نگاه آمریکاییها به این جریان ناچیز است. برای فهم چرایی این ادعا باید به جلسه استماع کنگره آمریکا در تاریخ 17 فوریه 2017 (29 بهمنماه 1395) اشاره کرد. در این جلسه اسکات مادل، مأمور سابق بخش عملیات ویژه سیا در منطقه غرب آسیا، در تشریح طرح هفتبندی خود برای شکستن نفوذ ایران در عرصه بینالمللی بر نقش موثر جریان تشیع انگلیسی تاکید میکند.
این متخصص عملیاتهای جاسوسی در غرب آسیا به صراحت گفته که برای تضعیف نفوذ معنوی شخص مقام معظم رهبری بر شیعیان سراسر دنیا باید از ظرفیت جریان شیرازی به عنوان رقیب استفاده کرد. براساس طرح وی، جبهه مقاومت پیوندی ناگسستنی با شخص حضرتآیتالله خامنهای دارد. این پیوند باعث شده تا هرکجا این جبهه حضور دارد، رهبر معظم انقلاب هم حضور معنوی داشته باشد.
مادل میگوید: یکی از راههای تضعیف جبهه مقوامت در منطقه، به عنوان یکی از شرکای راهبردی و معنوی ایران، ایجاد شکاف در جهان تشیع و تضعیف حداکثری جایگاه رهبری انقلاب است. بنابراین باید از شیوه بدلسازی استفاده شود.
براساس این مدل باید چهرهای روحانی و سید در جهان تشیع برجسته شود و به مرور در برابر ساختار جبهه مقاومت، برای این جریان موازی نیز ساختار طراحی کرد. از همین رو است که صادق شیرازی با استفاده از پایگاه سنتی خود یعنی کربلای معلی وارد عمل شده است. تشکیل گروههی شبیه حزبالله لبنان و بدلسازی ساختارهایی همچون تشکیل بعثه، نامگذاریهای دینی و مناستی و ... در این راستا است.
همچنین مرکز «کنسرسیوم ارتباطات راهبردی»، از اندیشکدههای نزدیک و تحت حمایت مالی مراکز امنیتی و نظامی آمریکا اکتبر سال 2010 پیشنهاد کرده برای اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی در میان حامیانش و در میان شیعیان دنیا به یک ابزار مناسب برای «قدرت نرم» (جنگ نرم) نیاز است. این اندیشکده، با معرفی جریان شیرازی، پیشنهاد میکند که مرگ «محمد حسینی شیرازی» در یک جنگ تبلیغاتی به نظام جمهوری اسلامی منتسب شود.
این اندیشکده در گزارش خود نوشته است: «این ایده که امام شیرازی (باید به ویژه از عنوان امام استفاده کرد) توسط [آیتالله] خامنهای و رژیم ایران سمی شد برای استفاده در یک روایت جایگزین ایدهآل است. با تبلیغ این ایده میتوان میان حکومت ایران و حکومت یزید پیوند ایجاد کرد».
بنابراین میتوان گفت شخص سید صادق شیرازی و جریان تحت امر وی طی چند سال اخیر توانسته خود را به عنوان یکی از مهرههای براندازی آمریکا علیه کشورمان بدل کند که البته سودای زعامت تشیع را نیز در سر دارد!
با این سابقه باید به تحلیل رخدادهای شهر مقدس قم پرداخت. از سویی عملیات رسانهای گسترده دشمن علیه شهر قم برای تخریب روحانیت در جریان است، از سویی رفتار و گفتار برخی معممین در ماجرای بیماری کرونا باعث تمسخر مذهب و رویگردانی عمومی از ادبیات اسلامی شده است.
در این میان افرادی که روابطی غیرقابل انکار با بیت صادق شیرازی دارند، با برجستهسازی مخالفت خود با توصیههای علمی و رفتارهای تهاجمی این تصویر را به عموم نشان میدهد که در قم، مرکز رشد و صدور انقلاب اسلامی و عقلانیت شیعی، جریان مذهبی به مخالفت با بدیهیات عقلی پرداختهاند. اینها کسانی هستند که بیماری کرونا را به سراسر ایران منتقل کردهاند و حال با عدم شیوع آن مقابله میکنند!
این تصویر دو اثر عمده دارد: اولین اثرش را باید گریز از دین غیرعقلانی و گرایش به سکولاریسم عقلانی دانست. اما دومین اثر آن را باید برجستهسازی این موضوع دانست که در قم، مرکز معنوی انقلاب اسلامی، جریانی برآمده است که همانند نیروهای انقلاب اسلامی مذهبی است، مرجع تقلید دارد، رهبر دارد، پایگاه معنویش قم است، رهبرشان ویژگیهای ظاهری رهبر معظم انقلاب را دارد با این تفاوت که اینها دشمن شیعی سرسخت انقلاب اسلامی هستند!
اتفاقات اخیر را باید تمرین اثرگذاری این جریان دانست. اگر جریان شیرازی بتواند در ایجاد بلوا و اختلاف در قم موفق عمل کند، ظرفیت تبدیل شدن به رهبر معنوی بسیاری از گروههای ضدانقلابی را پیدا خواهد کرد. نباید فراموش کرد که رهبر معظم انقلاب در سفر خود به قم در سال 1389 چنین فرمودند: «جبهه دشمن با یک طراحی پیچیده که با استفاده از کارشناسان ایرانی آن را تهیه کرده بود، قصد داشت از قم که مرکز انقلاب اسلامی است، آنتی تز و ضد «انقلاب» را بوجود آورد و آن را به ضد انقلاب تبدیل کند اما بدلیل هوشیاری مردم این طراحی شکست خورد». با نگاهی به جریانهای خفته مذهبی در این شهر که با موضوع حساس مرجعیت نیز پیوند خورده است، میتوان گفت که توصیه غربیها برای استفاده از ظرفیت این جریانها در حال عملی شدن است.