پشت پرده اقدامات آمريكا در عراق چیست؟-راهبرد معاصر

پشت پرده اقدامات آمريكا در عراق چیست؟

چند ماه است که وضعیت سیاسی در عراق در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ دولت عبدالمهدی استعفا کرده و مدتها آشوب و اعتراض شهرهای شیعه نشین آن کشور را فرا گرفته است اما چرا؟ چگونه می توان مشکلات معیشتی در کشوری نفت خیز را پذیرفت و چرا دولت بغداد در دو دهه گذشته از این دارایی برای ایجاد رفاه استفاده نکرده است؟
محمدپارسا نجفي؛ کارشناس مسائل منطقه
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۴ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۹ - 2020 April 19
کد خبر: ۴۰۷۴۷

پشت پرده اقدامات آمريكا در عراق

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ چند ماه است که وضعیت سیاسی در عراق در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ دولت عبدالمهدی استعفا کرده و مدتها آشوب و اعتراض شهرهای شیعه نشین آن کشور را فرا گرفته است اما چرا؟ چگونه می توان مشکلات معیشتی در کشوری نفت خیز را پذیرفت و چرا دولت بغداد در دو دهه گذشته از این دارایی برای ایجاد رفاه استفاده نکرده است؟

 

 

مشکلات اقتصادی در عراق واقعیتی غیرقابل انکار است اما براي يافتن پاسخ سوال فوق بايد يك عامل مهم را بايد بيشتر شناخت و آن حضور نظامي آمريكا در عراق و اعمال فشار بر بغداد است.

بازسازی عراق که می تواند هم اشتغال ایجاد کند هم مشکلات معیشتی مردم را برطرف سازد اولویتي است طي دو دهه قبل دولت های عراق به دلیل نفوذ امریکا موفق به آن نشده اند.

امريكا و انگليس از حضور در عراق دو هدف را پيگيري كرده اند؛ اول ممانعت از همكاري اقتصادي ميان عراق با كشورهاي همسايه از جمله ايران و سوريه و دوم استيلا بر درآمدهاي نفتي عراق به منظور جلوگيري از عمران و رفاه آن كشور.  

اگر به مسير حملات هوایی امريكا به نیروهای مقاومت در عراق و شرق سوريه دقت كنيم، می توان خشم آمریکا را باز شدن یک جاده در عراق  دید؛ راهگذری که كشورهاي شرق ايران تا سواحل مديترانه را به يكديگر پيوند ميدهد از گذرگاه مرزي القائم بوکمال عبور می کند و آمریکا تمایل ندارد درآمد ترانزیت آسياي ميانه، قفقاز، پاكستان و ايران به عراق و از آنجا به ساحل مديترانه موجب رونق اقتصاد عراق شود.  

بنابراین تا جایی که می تواند مانع تراشي ميكند. ایجاد داعش در عراق و سوریه یا تاسیس پایگاه در هر دو  کشور و بمباران این گذرگاه در همين راستا انجام شده است.

امریکا نمی خواهد عراق از مزیت های نسبی خود بهره مند شود و الا یک گذرگاه مرزی چه خطری برای کشوری دارد که بیش از ده هزار کیلومتر از آن كشور فاصله دارد.

 

اتلاف وقت در بازسازی

شاید عجیب باشد اما کشوری که در دو دهه گذشته از درآمدهای سرشار نفتی برخوردار بوده و دارای نیروی متخصص است همچنان در بخش توسعه و عمران با چالش های بزرگی دست به گریبان است. براستي چرا عراق نمی تواند بسیاری از مشکلات خود را در بخش اقتصادی حل کند؟

 

برای مثال بسیاری از شهرهای عراق فقط چند ساعت در روز برق دارند و این مساله در گرمای طاقت فرسای تابستان هم ادامه داشته و مردم نمی توانند از وسایل خنک کننده استفاده کنند چرا که نیروگاه برق به اندازه کافی در آن کشور نیست. اما چرا؟ عراق پساصدام دو دهه فرصت کافی داشت تا خود را بازسازی کند و نیروگاه و سایر مظاهر توسعه مانند راه آهن، جاده، بیمارستان های تخصصی و ... را بسازد اما چرا ندارد؟ علت آن را کارشکنی های امریکاست.

 

عراقيان براي ساده ترين اقدامات پزشكي آندوسكوپي معده و ليزيك چشم بايد به ايران و تركيه مراجعه كنند، به راستي چرا امريكا دستكم بيمارستان هاي عراق را تجهيز نكرده است؟

نفوذ واشنگتن در همه ارکان دولت عراق از بانک مرکزی تا وزارت اقتصاد مانع از بازسازی کامل عراق حتی ساخت نیروگاه های برق برای تامین انرژی شهرهای بغداد و نجف می شود. برای مثال اگر عراق بخواهد با ایران یا چین تبادل اقتصادی کند نیازمند اجازه امریکاست و الا تهدید به تحریم می شود.

 

اگر امريكا مانع نمي شد شركت هاي ايراني، تركي، اروپايي و چيني به سرعت مي توانستند زيرساخت ها و از جمله توليد برق عراق را سرپا كنند. اما امريكا مي خواهد عراق همانند دوران صدام در جنگ و فقر بماند و روي توسعه و رفاه را نبيند. 

اين موارد موجب شده تا عراق از توسعه زیرساخت های اقتصادی که شغل و درآمد را موجب می شود دور بماند. در عین حال که تحریم های بین المللی بر آن کشور اعمال نمی شود وضعيت معيشتي با دوران تحريم چندان تفاوتي ندارد.

 

در نتیجه دو دهه فرصتی که برای ایجاد شرایط معیشتی برای جوانان امروز عراق وجود داشت از میان رفت و نسل جوان که جنگ های صدام، تحریم های امریکا و انگلیس ضد کشورش را ندیده اکنون دقیقا نمی داند چرا فقیر و بیکار مانده و اينكه چرا از منابع انرژي كشوري بي بهره است

اینجاست که تاكتيك مديريت ادراك كه توسط انگلیس به كار گرفته شده در کنار کارشکنی های اقتصادی به ميدان آمده و ایران و حشد الشعبی را مشکل عراق معرفی مي كند.

همه این موارد در حالیست که سناریوهای بسیار خطرناک براي عراق در واشنگتن و لندن تهيه شده كه جنگ داخلي عراق به ويژه نبرد شيعه با شيعه، تجزيه عراق به چند اقليم جنوب و مهمتر از همه ايجاد فتنه ميان عراق با همسايگانش بخشي از اين سناريوي های خطرناک است. براي تحقق اين دسيسه هابايد شخصي سكاندار دولت عراق باشد كه تحت امر امريكا و انگليس باشد.

 

الزرفی سرباز آمریکا با كت و كراوت بود

سفارتخانه های امریکا و انگلیس ابتدا دولت عبدالمهدی را که اختیار چندانی برای اصلاح کشورش نداشت بی اعتبار و مجبور به استعفا کردند سپس تلاش کردند عراق را به دوران پل برمر ( فرماندار نظامی آمریکا در سال 1383) بازگردانند. ناكام كردن چهره هايي مانند توفيق علاوي و اسعد العيداني به همين منظور انجام شد.

 

يكي از موارد دخالت مستقیم سفارت امریکا در ارکان قدرت عراق دقیقا با مکلف شدن غیر قانونی عدنان الزرفی به نخست وزيري نمايان شد.

زمانی که اعتراض های بغداد شروع شد دو شرط اساسی برای نخست وزیر آینده عراق به گوش می رسید. شعاری شیوا و بسیار جذاب که به شدت از طرف معترضین و رسانه های هوادار آنها پیگیری می شد؛ اولا نخست وزیر باید فاقد تابعیت غیر عراقی باشد و ثانیا در دولت های گذشته سابقه پست مدیریتی نداشته باشد.

 

حال آنکه الزرفی هر دو مشکل را همزمان داشت؛ وی تابعیت کامل امریکا را پذیرفته بود و نیز در دوران نخست وزیری ایاد علاوی استاندار نجف بود.

زمانی یک خارجی می تواند تابعیت ایالات متحده را دریافت کند و تبعه امریکا شود که قسم بخورد برای منافع آمریکا با هر کسی حاضر است بجنگد و اسلحه به دست گیرد. حال سوال این است که با توجه به جنگ های متعدد امریکا با عراق، در صورتی که وی به نخست وزیری می رسید برای چه کسی می جنگید؟ قطعا بیش از آنکه به فکر مردم عراق باشد در سودای خدمت به امریکا بود. امری که مسبوق با سابقه است؛ الزرفی هنوز هم به سرکوب مقاومت مردم نجف در سالهای درگیری مردم با امریکا افتخار می کند.

 

در حالی وی برای نخست وزیری انتخاب شده بود که حزبش فقط دو نماینده در پارلمان داشت. این معنای دموکراسی امریکایی و فشاری است که برای رسیدن به اهدافش اعمال می کند؛ اکثریت پارلمان در مقابل حزبی با دو نماینده. هر چند از طرف فراکسیون نصر به رهبری حیدر عبادی حمایت می شد ولی باز هم تحمیل چنین شخصیتی به فراکسیون اکثریت و دور زدن قانون اساسی اقدام بدیعی بود که تحت تاثیر امریکا انجام شد. به بیان دیگر الزرفی مامور مارک دار سیا در سیاست عراق است.

 

طبعا نخبگان عراقی چنین شخصی را قبول نمی کردند به همین دلیل هم وی به جای تلاش برای جلب نظر رهبران احزاب به سفرا کشورهای غربی متوسل می شد.

انتخاب مصطفی کاظمی به عنوان نخست وزیر مکلف در صورتی می تواند عراق را از انبوه مشکلات برهاند که وی بتواند دست آمریکا را از عراق کوتاه کند و در اولین گام تبادلات اقتصادی آن کشور با دیگر کشورها را از نفوذ آمریکا خارج سازد.

 

 

ارسال نظر
آخرین اخبار