به گزارش راهبرد معاصر، برنامه پرمخاطب دورهمی شب گذشته 19 اردیبهشت 99 میزبان خواننده خوش صدا و با تجربه کشورمان بود که با مهران مدیری به گفت و گو نشستند که در مورد ماجرا و دردسرهایی که از روبوسی با رئئیس جمهور برایش پیش آمد سخن گفت. در ادامه ماجرای روبوسی علیرضا افتخاری با رییس جمهور را با هم می خوانیم.
وقتی مهران مدیری مجری برنامه با این سؤال آغاز کرد که: "چرا آنقدر کم پیدا شدهاید؟ " افتخاری اینگونه با بیتی از مولانا پاسخش را آغاز کرد:
سّـر پنهان اسـت اندر زیر و بم
فاش اگر گویم جهان بر هـم زنم
زندگی گاهی زیر و بمهایی دارد و گاهی خود آدم میگوید که بهتر است تا کسی به من نگفته برو کنار بروم و جوانان ما هم حقی دارد و آنها باید بیایید و انرژیشان را نشان بدهند و من هم از دور تماشاگر آنها هستم، جوانها خیلی زحمت میکشند و احساسشان را پای کار میگذارند و من هم از مردم میخواهم که بیشتر به این جوانان توجه کنند.
مهران مدیری درباره سن علیرضا افتخاری از او پرسید که او به شوخی از بیان سنش گذشت و گفت قدمت من خیلی زیادی است، اما جوانم و بزرگ شده اصفهانم و زیرنظر اساتید برجسته آواز را آموختم و زمانی که کودک بودم در کوچههای تاریک که برای آوردن نفت میرفتم برای اینکه نترسم آواز میخواندم و از کسی که نفت میخریدم من را به رادیو معرفی کرد و وقتی به استودیو رسیدم شروع به خواندن شعری از حافظ کردم. چون از پلهها بالا رفته بودم و نفس نفس میزدم و زود شروع به خواندن کرده بودم، چون خوب نبود من را از استودیو بیرون کردند و بعدها همان کسی که من را از استودیو بیرون کرده بود با هم همکاری کردیم و برایم ساز زد.
علیرضا افتخاری خاطرنشان کرد: ما باید به بچهها انرژی بدهیم و حقشان را به آنها بدهیم شاید آنها روزی رئیس جمهور شدند. دلم میخواهد در این فضایی که ایجاد شده ببینیم بچهها زندگیشان خوب میگذرد و ما عمدتاً از وضعیت مالی و معیشتیشان بیخبر و ناآگاهیم. آدمی را میشناسم به همسرش در دوران بارداری لوبیا میداد، با یکی از ناشران به منزل او رفتیم و گفتم با این موسیقیدان قرارداد ببندند و من خودم هم میخواهم. این توجهها باید به هنرمندان بشود و خصوصاً پیشکسوتان را فراموش نکنیم که جایشان پُرنشدنی است.
این خواننده سرشناس در پاسخ به سؤالی درباره حاشیههای زمان احمدینژاد و هجمههایی که به او و خانوادهاش وارد شد، توضیح داد: من همیشه دلم میخواست که یک رئیس جمهور را بغل کنم و ببینم که چطوری است، بعد از اجرایی که کردم آقایی به من گفت که آقای احمدی نژاد منتظر من هستند و من ایشان را بغل کردم، اما نمیدانستم که اینقدر حاشیه برایم درست میکنند و میگویند که باید دور باشی و خانهنشین بشوی. من بخاطر پول کار نمیکردم و بیشتر کار من دلی بود و من مثل خیلی از اهالی موسیقی نبودم که ادعایی داشته باشم و بگویم من بهتر از بقیهام. یک نفر در زمان این حاشیهها و هجمهها به من زنگ نزد و حتی یک نفر نیامد که این آتش را کم کند تا من و خانوادهام آسیب نبینیم، آقای احمدینژاد فوتبال بازی کرد و با خیلی از هنرمندان و فوتبالیستها دیدار کرد، اما نمیدانم چرا این اتفاق برای من افتاد و گفتند که من رانت گرفتم و خبرهای زیادی از مهاجرت من به فرانسه و جاهای دیگر مطرح شد، اما هیچکدام واقعیت نداشت.
افتخاری درباره اولین همکاریاش با تلویزیون و سریال "امیر کبیر" گفت: یادم میآید وقتی به تهران آمدم جا و مکان نداشتم حتی شبهایی را کنار خیابان به صبح رساندم. محمدعلی کیاننژاد موسیقیدان صاحبنام اتاقی داشت برای زندگی خودش و پرده سفید میانش قرار داد خودش و خانوادهاش در یک سمت و من هم سمت دیگر روزگار بگذرانم. در میان موسیقیدانهای ما آدم بزرگ هم داریم کاری به ساز خوب زدن ندارم و فلان نفر خواننده خوبی است این مرا و اخلاقهای ذاتی برجسته اهمیت دارد و قابل احترام است. استاد کیاننژاد قرار بود برای این سریال نی بزند و هر شب ضبط میکردند. به من گفتند با من بیا و من رفتم. آنجا گفتند کسی هست آواز بخواند و آقای کیاننژاد مرا معرفی کردند. در خانواده ما تعصب داشتند و پدر ما میگفت میخواهی مطرب بشودی! غزل را گرفتم و خواندم؛ بعد با اتوبوس از تهران به اصفهان رفتم و به من گفتند آواز شما پخش شد و به قولی حائز اهمیت بود و کار را شروع کردم.
وی درباره ازدواجش گفت: من ۵۵/۵/۵ ازدواج کردم، من میخواستم بروم سربازی و موهایم را با شماره دو زده بودم، اما پای سفره عقد نشستم و زندگی شروع شد. همسرم دختر داییام بود و من همیشه سعی کردم پدر خوبی برای خانواده باشم و تا جایی که توانستم در کنار خانواده باشم. من خیلی به همسرم بدهکارم و از او عذرخواهی میکنم چرا که همه لحظههایی که باید کنار او میبودم در استودیو بودم، آن زمان که باید یک شاخه گل برایش میگرفتم باز هم در استودیو بودم و خیلی کم به او رسیدم و از او پوزش میطلبم.
علیرضا افتخاری در ادامه صحبتهایش درباره موسیقی و ارزش آن صحبت کرد و افزود: جالب است بدانید هرکدام از آهنگهایی را که از ساخت آن پشیمان میشدم گُل میکرد.
وی در پایان درباره آینده خودش گفت: هر راهی پایانی دارد و پایان ما این است. اولاً دیگر کارهای ما را استقبال نمیکنند به جهت اینکه الان وضعیت اشاعه موسیقی مطلوب نیست. تعدادی هستند که صریح میگویم باندازی میکنند و رفتار مافیایی دارند. با جوانی قرارداد ۵ ساله میبندند و طوری رفتار میکنند که بدهکار میشود تا طلبکار! این نوع رفتارها را نمیپسندم و از بچههای موسیقی میخواهم که این کار را نکنند و زیربار امضاء چنین قراردادهایی نروند. امیدوارم کرونا از کشور ما دور شود و مردم عزیزمان مواظب خودشان باشند. زیادهخواه نباشیم و مراقبت افراط و تفریط باشیم.
علیرضا افتخاری متولد ۱۰ فروردین ۱۳۳۷ در اصفهان، خواننده است
از چهرههای ماندگار عرصه هنر است که در آواز سنتی ایرانی به شدت محبوب بود، استاد شجریان میگوید اگر من صدای افتخاری را داشتم دنیا را فتح میکرد
افتخاری بعد از آخرین روبوسی خود با احمدی نژاد، به زندگی اش آتش انداخت.
شروع از ۱۲ سالگی
در ۱۲ سالگی موسیقی را نزد استاد روشندل ویولن، آقای طباطبایی یاد گرفت و از ۱۴ سالگی نزد استاد تاج اصفهانی ردیفهای آوازی را فرا گرفت
چند سالی نزد اساتیدی، چون جلیل شهناز نوازنده سرشناس تار و حسن کسایی موسیقی دان و نوازنده نی و سه تار ردیفهای موسیقی را هم آموخت.
او در یک گفتگو بیان کرده بود که مهریه دختر بزرگش حفظ ۴۵۰ غزل از حافظ و مهریه دختر کوچک اش حفظ ۱۶ جز از قرآن کریم است که با واکنش دامادش مواجه شد
رامین نوروزی داماد بزرگ افتخاری با تکذیب این ادعا گفت:
مهریه همسرش ۷۷۷ سکه تمام بهار آزادی و ۷ میلیون و ۷۰۷ هزار تومان جواهرات و یک سفر حج است که بخاطر این مشکلات درگیر و دار دادگاه و طلاق میباشد