به گزارش راهبرد معاصر؛ سریال سازی در کشورهایی که صاحب این صنعت هستند، یک فرایند هنری، رسانه ای، اجتماعی و تاریخی است. بسیاری از سریالها در این کشورها، بستههایی سرگرم کننده و پرجاذبه برای تثبیت، ترسیم و ترویج سبک زندگی، ایدئولوژی یا تاریخ هستند. تقریبا همه سریال های خارجی که هموطنان ما به تماشای آنها علاقه مند هستند، دارای این ویژگیها هستند. به همین دلیل هم در آمریکا، کره جنوبی، اسپانیا و... امروز بیش از فیلمهای سینمایی روی فیلمهای دنباله دار تلویزیونی سرمایهگذاری میکنند و هم از این رو، سریالهای آنها نسبت به فیلمهایشان بسیار جذاب و تاثیرگذارتر است. فیلم سینمایی طی دو ساعت به پایان میرسد، اما یک سریال در فصلها و قسمتهای متعدد، توان خلق انسان، تاریخ و یک زندگی را دارد. جذابیت سریالهای غربی و شرقی نیز به همین بازسازی تجربه زندگی موازی برمیگردد.
فصل سوم سریال «بچه مهندس» با فیلمنامه حسن وارسته و کارگردانی علی غفاری به رغم برخی ضعفها اما به این رویکرد استاندارد و به روز در تولید سریال تلویزیونی نزدیک است. غفاری که قبلا در فیلم سینمایی «استرداد» یک درام معمایی و باشکوه تاریخی را تجربه کرده بود، این بار هم در عرصه سریال تلویزیونی، به جامعه امروز و برخی فراز و نشیبهای آن در حوزههای کمتر پرداخته شده وارد شده است. یکی از دلائل استقبال بیشتر از «بچه مهندس٣» نسبت به سریالهای درحال پخش، پرهیز از خنثی زدگی و جسارت در توجه به سوژهای مماس با روزگار ماست که به زندگی شخصی و جمعی همه ما مرتبط است.
این سریال ادامه قصه زندگی جواد جوادی است. در فصل اول، دوران خوردسالی وی و در فصل دوم، دوران نوجوانی اش روایت شد. اما در فصل سوم، جوانی جوادی و دوران دانشجویی و شکوفایی او به تصویر کشیده شد. در این فصل، جوادی و دو دوست صمیمی اش گروهی مهندسی را تشکیل می دهند و به ساخت سخت افزارهایی مثل پهپاد مشغول هستند. برخلاف دو فصل اول این سریال که ساختاری ملودرام داشت، «بچه مهندس 3» به سمت معما، اکشن و تقابل هم رفت.
اولین اتفاق مثبت در فصل سوم این است که برخلاف فصل دوم، در سطح عشق های نازل و جوانانه باقی نماند، هر چند یکی از زمینه های اصلی سریال، همین موضوع است و حتی یک عشق مثلثی بین جواد، مژگان و مرضیه شکل میگیرد اما این روابط، زمینه ساز چالش شخصیت اصلی بر سر ماندن و رفتن میشود و کارکرد نازل ندارد.
ساختار و سوژه سریال «بچه مهندس٣» به ویژه در قسمتهای اول، به فضای سریالهای روز جهان نزدیک میشود. شروع پرکشمکش و خوش ریتم سریال، یک راهبرد خوب برای تأثیرگذاری و جذب مخاطب توسط این آثر بود.
در قسمتهای اول فصل سوم «بچه مهندس» شاهد درگیری ناخواسته جوادی و گروه دوستانش با نیروهای نظامی و امنیتی بودیم. چون پهپاد ساخت آن ها وارد محدوده ممنوعه شده بود. این اتفاق موجب شد تا فضا و داستان در این سریال، با ماجراهایی پیوند بخورد که در سریالهای تلویزیونی داخلی کمتر دیده میشود. همچنانکه در سوی دیگر داستان نیز، دکتر توفیقی، استاد دانشگاه جوادی که یک نخبه علمی برجسته است هم هدف توطئه و ترور قرار می گیرد. مجموع این ماجراهای در هم تنیده، قصه ای پربار و دارای فرازهای مختلف را در این سریال پدید آورد که مخاطب هایی از اقشار و سلایق گوناگون را به خود جلب کرد.
یکی از مزیت های فصل سوم سریال «بچه مهندس» محور بودن نخبگان جوان است. این اولین بار بود که این قشر از جامعه بدور از اغراق و شعارزدگی، با همه موفقیت ها و مشکلاتشان سوژه اصلی یک سریال تلویزیونی شدند. اتفاقات و فضای دانشگاه و ادامه تحصیل و کار از زاویه نگاه این گروه به نمایش درآمد و به این ترتیب، نسبت به نخبه های علمی و فنی هم ادای دین شد و هم دلائل و زمینه های مهاجرت و خروج برخی از آن ها مطرح شد. شخصیت پردازی جواد هم به این مهم کمک کرده است. شاید اگر جواد در همان ابتدای سریال، دچار تغییر و تحول میشد، داستان به سمت شعارزدگی میرفت، اما اینکه تعلیق و چالش درونی جواد تا پایان حفظ میشود، به مخاطب فرصت میدهد تا در این باره با خود بیندیشد و به درک تازه ای از مسئله دست یابد. از این نظر، «بچه مهندس٣» یک سریال ضدجریان محسوب میشود. با توجه به اینکه جهت گیری اصلی در سینمای ایران، تطهیر و تبلیغ مهاجرت به غرب است، اما این سریال نمایش دهنده مقاومت دراماتیک دربرابر وطن فروشی و بی وطنی است.
یکی دیگر از اتفاقات فصل سوم «بچه مهندس» بازنمایی درست و سنجیده تکامل علمی و صنعتی ایران است. در بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی، وقتی قصد نمایش پیشرفت را داشته باشند، کار جنبه تبلیغاتی و سفارشی پیدا میکند. اما در «بچه مهندس٣» بالندگی علمی و اجتماعی، در مسیر درام به تصویر کشیده میشود. عامل مهم در این راه، کاراکترهای متنوع و قوی سریال هستند.
ملموس بودن شخصیتهای سریال به خصوص در حوزه های دفاعی و امنیتی به پیشبرد اهداف راهبردی سریال کمک کرده اند. در نهایت نیز بازنمایی یک حماسه بزرگ تاریخی، یعنی شکار پهپاد آمریکایی که جلوه ای از توانمندی و قدرت دفاعی کشور در حوزه هوا و فضاست، پایان خوش این سریال بود. هرچند که بازی متوسط بازیگران، جان بخشی به کاراکترها را تضعیف کرده است. همچنانکه افزایش بیش از حد داستانک ها و روایت های فرعی متعدد موجب افت داستان در برخی قسمت ها شد. با وجود برخی ضعف های روایی و اجرایی اما «بچه مهندس٣» هم مثل «گاندو» نشان داد که نمایش موضوعات امنیتی و راهبردی در سریالهای تلویزیونی، موجب پویایی و ارتقاء سیما و جذب مخاطب میگردد.