به گزارش راهبرد معاصر؛ بازار گردانی در بازار یک نکته اساسی است که متناسب با سایز بازار باید بزرگ شود. اگر بازار، بازارگردان کامل، قابل و در اندازه بازار داشته باشد قطع به یقین می تواند مسائل اساسی که در شرایط بحرانی بازار سرمایه را با چالش روبرو می کند، را مرتفع کند.
بازارگردانی، نقش شوندگی را به دنبال دارد . بازارگردان میتواند در شرایط رونق بازار؛منابع خود را تجهیز کرده و در شرایطی که بازار با رکود روبرو می شود ،از آن منابع بهره بگیرد.
بسیاری مواقع موضوع دامنه نوسان مطرح میشود اما باید درنظر داشت که بالاو پایین کردن دامنه نوسان از جمله مسائلی است که مقررات را تحت تأثیر قرار میدهد .در چنین شرایط اگر بازارگردان در بازار باشد؛ می تواند به عنوان دامنه نوسان نامرئی بازار باشد و در واقع دستی باشد که بازار را به گونه ای کنترل کند که نه رشد افزایشی غیرعادی و یا کاهش افزایشی غیر قابل کنترل داشته باشد .
در ماههای اخیر بسیاری از شرکت های صفهای خرید خیلی سنگین را تجربه کردند .این شرایط فرصت مطلوبی بود تا سهامداران عمده این شرکت ها بخشی از منابع خود را در آنجا تجهیز کرده و زمانی که بازار به هر دلیل با رکود مواجه میشد از آن منابع برای نقد شوندگی سهام استفاده کنند.با این اقدام نه تنها خودشان بهره میبردند بلکه موجب اطمینان بخشی به بازار می شدند و کانال نوسانات بازار نیز در حد معقول می ماند.
برای حل نوسان بازار، سرمایه گذاران باید به این اطمینان برسند که از ابزارهای خود بازار استفاده کنند، به عبارت دیگر برای نقدشوندگی باید به ابزار های متداولی که همان بازارگردانی است، توجه کنند.
در بسیاری از مواقع سهامداران عمده در بازار مثبت از فروش سهامشان حتی در حد سهام شناور آزاد امتناع میکنند و این موضوع باعث رشد سهام با افزایش قیمت آن میشود. البته کسی با رشد قیمت مخالفتی ندارد لیکن اگر همین سهامداران در آن شرایط این منابع را تجهیز و زمانی که بازار نیاز به نقد شوندگی دارد ،با این منابع و به واسطه فعالیت بازارگردانی صفهای فروش را جمع می کردند قطعاً اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
به نظر می رسد سازمان بورس و نهادهای ناظر باید برای سهامداران عمده (که بازار سرمایه برای آنها جایی برای تامین مالی و تجهیز نقدینگی است)؛ این تعهد را ایجاد کنند که در انجام وظایف خود به عنوان بازارگردان به منظور نقد شوندگی بازار، اثرگذاری بیشتری داشته باشند.
موضوع بازارگردانی و استقرار آن در اندازه و سایز بازار و متناسب با آن به کمک سهامداران عمده و نهادهای مالی ،مساله ای است که به شکل جدی باید به آن فکر کرد.
در صورتی که بازارگردانی در سهام شرکتهای بزرگ الزامی شود ؛ اگر سرمایهگذاران و سهامداران عمده بخواهند سهامی را فروخته ونقدینگی خود را از بازار خارج کنند ؛ بایستی حتماً بخشی را در بازار نگه دارند تا به عنوان اهرمی مهم در شرایط رکودی و نزولی بازار ایفای نقش کند.
با این اقدام عملا موضوع «حمایت» صندوق توسعه بازار و دولت تبدیل به یک عملکرد بازارگردانی به عنوان مستمر می گردد و عملا موضوع حمایت به عنوان پذیرش شرایط یحرانی وایجادهراس ناشی از شنیدن لفظ حمایت برداشته ورفع می شود . در چنین شرایطی اهرم های بازار به صورت خودکار عمل می کنند و بازار را نقد شونده کرده و شرایط هیجانی بازار را مدیریت میکند.
مادامی که موضوع «حمایت» مطرح میشود یعنی بازار شرایطی دارد که بدون حمایت از بیرون نمی تواند به شرایط عادی بازگردد. اگر بازارگردانی و تجهیزمنابع در شرایط رونق بازار صورت گیرد؛ استفاده از آن برای افزایش نقدشوندگی در بازار سرمایه دیگر«حمایت» نیست بلکه سازو کار ی از جنس خود بازار است.