ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با راهبرد معاصر مطرح کرد:
موسوی خوئینی ها به دنبال تثبیت قدرت درون جناحی خود است
ناصر ایمانی: ایشان نه می خواهد به جای آقای خاتمی و نه می خواهد به جای آقای هاشمی بنشیند بلکه او می خواهد به جای خود بنشیند. طیف جدیدی از میان اصلاح طلبان سر بلند می کند و ایشان می خواهد رهبری سیاسی و معنوی آنها را بر عهده بگیرد. آقای خاتمی طرفدارانی دارد و با وجود اینکه موقعیت وی در میان اصلاح طلبان تضعیف شده است به عبارتی آقای خوئینی ها خود را از این دسته جدا می کند.
به گزارش راهبرد معاصر؛ سه عامل شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس، عملکرد دولت روحانی و مهمتر از آن ریزش طرفداران اصلاح طلب در جامعه باعث شده است تا برخی چهره های کمتر رسانه ای جریان چپ از وضعیت تماشاچی بودن خارج شوند. نمونه این تحرکات بیانیه اخیر موسوی خوئینی ها از اعضای مجمع روحانیون مبارز بود.
در همین خصوص ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتگو با راهبرد معاصر معتقد است که: «خوئینی ها نه می خواهد به جای آقای خاتمی و نه می خواهد به جای آقای هاشمی بنشیند بلکه او می خواهد به جای خود بنشیند. طیف جدیدی از میان اصلاح طلبان سر بلند می کند و ایشان می خواهد رهبری سیاسی و معنوی آنها را بر عهده بگیرد». در ادامه می خوانیم:
- بیانیه آقای موسوی خوئینی ها در بحث مشارکت انتخاباتی اصلاح طلبان چگونه ارزیابی می شود و دیدگاه شخصی شما نسبت به این حرکت چیست؟
آقای خوئینی ها به عنوان رهبر طیف خاصی از اصلاح طلبان مطرح است. از ابتدای امسال ایشان دو بار در صحنه حضور پیدا کردند؛ ابتدا یک نامه نوشتند و همچنین یک بیانیه نیز دادند. من این حرکت را در راستای افزایش مشارکت در انتخابات نمی بینم چون کسی که می خواهد برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات خرداد ماه سال اینده نامه ای بدهد این کار را در مهر ماه امسال انجام نمی دهد! من تصور می کنم موضوع این نیست. باید به شکل دیگری به موضوع نگاه کرد پاسخ در جای دیگری است. جامعه سیاسی ما باید آماده باشد که از این به بعد با یک جریان منسجم به نام اصلاح طلبان روبرو نیست و احتمالا طیف های مختلفی وارد صحنه خواهند شد و همه خود را اصلاح طلب قلمداد خواهند کرد ولی چیزی مانند اصولگرایان در چند سال گذشته خواهیم دید. که طیف های اصولگرا بودند اما سازی مخالف با جریان اصولگرایی می زدند. مسأله حمایت این طیف از دو دوره دولت آقای روحانی و سرخوردگی شدید مردم از عملکرد دولت و اصلاح طلبان باعث شد اصلاح طلبان چند شقه شوند. بنابراین امروز با وضعیتی سردرگم روبرو هستند و هم به لحاظ تئوریک و هم از منظر سیاسی با مشکل روبرو هستند. من نامه های آقای خوئینی ها را در این راستا ارزیابی می کنم گویی طیفی می خواهد سر بلند کند. و به نظر من این طیف همان گروه روزنامه سلام است.
- بسیاری بر این باورند که آقای خوئینی ها می خواهد جای آقای هاشمی و آقای خاتمی را بگیرد.
ایشان نه می خواهد به جای آقای خاتمی و نه می خواهد به جای آقای هاشمی بنشیند بلکه او می خواهد به جای خود بنشیند. طیف جدیدی از میان اصلاح طلبان سر بلند می کند و ایشان می خواهد رهبری سیاسی و معنوی آنها را بر عهده بگیرد. آقای خاتمی طرفدارانی دارد و با وجود اینکه موقعیت وی در میان اصلاح طلبان تضعیف شده است به عبارتی آقای خوئینی ها خود را از این دسته جدا می کند.
- آیا این گروه جدید موفق خواهد شد و چه چالش هایی برایشان متصورید؟
جریان اصلاح طلبی با چالش های جدی مواجه بود ولی با یک سری سیاست ها این چالش ها را در نطفه خفه می کرد. این جریان با چالش های جدی ایدئولوژیک روبرو بود و هست ولی همواره با یک سری حرکت های سیاسی در جامعه از جمله نوعی مظلوم نمایی و نوعی ژست اوپوزیسیون گرفتن در مقابل حاکمیت تلاش می کرد بخشی از اقشار ناراضی جامعه را با خود همراه کند و بر روی چالش های ایدئولوژیکی که وجود دارد سرپوش بگذارد. این جریان فکری از نظر مبانی نظری سکولار است و این را با صراحت در نوشته ها و مکتوبات خود می آورند. حکومت های ایدئولوژیک را اساسا قبول ندارند و عقیده دارند حکومت ها باید دموکراتیک و جمهوری باشند و تلفیق بین جمهوریت و ایدئولوژی را با هم ناسازگار می دانند آنها مبانی نظری قانون اساسی و انقلاب اسلامی و بنیانگذار انقلاب یعنی امام را رد می کنند. ولی اگر مبانی حکومت را قبول نداشته باشند نمی توانند در قدرت حضور پیدا کنند. آنها بدون حضور در قدرت عملا مضمحل می شدند از این رو بر این تصمیم شدند که این موضوع را مکتوب بگذارند و همواره ایدئولوژی فکری خود را مطرح کنند و در موضع اوپوزیسیون در حکومت و قدرت حاضر باشند که این کار را از طریق جنجال ها و فضاسازی های سیاسی در مقاطع مختلفی از جمله در انتخابات مطرح کردند. آنها در مقاطع مختلفی تصمیم گرفتند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را و از قدرت و مبانی نظری خود کنار نکشیدند. دولت آقای روحانی و ماجرای برجام، پایانی بر بازی این نقش دوگانه بود. امروز مشکلات نمایان شده و پایگاه مردمی این طیف به شدت تضعیف شد است. آنها مجبور شده اند انشقاقی در درون خود بوجود بیاورند و طیفی تحت عنوان اصلاح طلبان راستین و گروهی اصلاح طلب دروغین ایجاد می شود. آقای خوئینی ها سعی دارد صیانت طیف اصلاح طلب راستین را بر عهده بگیرد و این نامه نگاری ها برای ایجاد جریان جدیدی از درون اصلاح طلبی است. از این پس حداقل سه جریان خوئینی ها و خاتمی و کارگزاران مطرح خواهد شد.
- این سه طیف چگونه به انتخابات 1400 ورود خواهد کرد؟
تصور من این است که کارگزاران در انتخابات شرکت می کنند و نامزد ارائه می دهد چون آنها به عملگرایی در صحنه سیاسی عقیده دارند و برای حضور در قدرت همواره خود را با شرایط وفق می دهند. جریان آقای خوئینی ها که طیفی خواهند بود در انتخابات موضعی به شدت رادیکال و تند اخذ می کنند. آنها در صورت ضعیف بودن احتمال پذیرش کاندیدای خود حداقل بازی را به هم خواهند زد و هزینه انتخابات را برای نظام به شدت سنگین خواهند کرد. جریان آقای خاتمی در میانه ایستاده است و شاید این طیف کاندیدی معرفی بکند یا نه و یا فقط مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند. این دعوت به مشارکت با بیانیه آقای خوئینی ها متفاوت است. آقای خوئینی ها امروز مطرح می کند که باید برای دفاع از جمهوریت به صحنه بیاییم و نزدیک به انتخابات عنوان خواهد کرد که نظام به جمهوریت قائل نیست و اساسا جمهوریت را بهم زده است پس ما اسلامیت نظام را قبول نداریم چون جمهوریت را بهم زده است. ولی جریان آقای خاتمی این مسیر را نمی رود. انتخابات 1400 برای اصلاح طلبان اولین انتخاباتی خواهد بود که آرایش آنان کاملا تغییر خواهد کرد این اتفاق تا حدودی در انتخابات اسفند 98 مشخص شد که کارگزاران لیست دادند در حالیکه بقیه اصلاح طلبان لیست ندادند. این انشقاق در انتخابات 1400 کاملا جدی خواهد شد.