بررسی اهداف، پیامدها و گام های احتمالی انتقال سفارت واشنگتن از تل آویو به قدس-راهبرد معاصر

بررسی اهداف، پیامدها و گام های احتمالی انتقال سفارت واشنگتن از تل آویو به قدس

با تصمیم دونالد ترامپ برای انتقال سفارت واشنگتن از تل آویو به قدس، منطقه وارد موج تازه ای از تنش های سیاسی شده است که می تواند تبلعات گسترده تری را ببار بیاورد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۶ - ۲۷ آذر ۱۳۹۶ - 2017 December 18
کد خبر: ۶۳

به گزارش راهبرد معاصر؛ مسجدالاقصی، قبلگاه اول مسلمانان، بیش از 6 دهه است که در معرض خطر اشغال صهیونیست ها قرار دارد و آن ها در تمام طول تاریخ رژیم صهیونیستی تلاش داشته اند تا آن را تخریب نمایند و از شهر قدس، که همان شهری است که مسجدالاقصی در آن واقع شده، مکانی کاملا غیر اسلامی بسازند. این موضوع، همواره باعث ایجاد تنش میان مسلمانان و رژیم صهیونیستی بوده است. با گذر زمان، گرچه دولت های عربی روابط خود را با رژیم اشغالگر بهبود بخشیدند ولی همواره تحت فشار افکار عمومی خود، نسبت به مسئله قدس حساسیت نشان داده اند. نمود بارز این امر را می توان در این مسئله دید که تشکیلات خودگردان فلسطین که به ظاهر فلسطینی است، سالیان متمادی ظلم صهیونیست ها را دیده ولی حاضر شده موجودیت اسرائیل را برسمیت بشناسد، در مورد قدس حساسیت بالایی نشان داده است. یا ترکیه که سطح بالایی از مراودات تجاری و سیاسی با رژیم صهیونیستی برقرار ساخته، قدس را خط قرمز خود عنوان می کند. بنابراین می توان گفت که مسئله قدس، مسئله ای بسیار مهم در جهان اسلام است که دولت های عربی، جرائت موافقت صریح با پایتختی آن برای اسرائیل را نمی پذیرد چراکه حساسیت افکار عمومی به آن بسیار بالاست. اکنون، دولت ترامپ، که مشهور به تندروی است، اعلام کرده که قصد دارد قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد و حکم انتقال سفارت به این شهر را هم امضا کرده است. همانطور که پیش بینی می شد این حکم، حساسیت های شدیدی را برانگیخت و اکنون ترامپ احتمالا با مشاهده این حساسیت ها اعلام کرده که 6 ماه قضیه را به حالت تعلیق در می آورد. به منظور بررسی روندهای احتمالی آینده ناشی از این تصمیم، بایستی ابتدا با جریان های موثر در این موضوع بیشتر آشنا شد.


جریانات موثر در مسئله فلسطین

 تشکیلات خودگردان: تشکیلات خودگردان، نماینده گروهی از فلسطینیان است که طیف فکری آن ها مورد پسند رژیم صهیونیستی و امریکاست. محمود عباس، رئیس این تشکیلات در سوگ شیمون پرز، به عزاداری می نشیند، اسرائیل را برسمیت می شناسد، بر راهکار دو دولتی تاکید دارد ولی در عین حال چشم خود را بر تمام شهرک سازی های اسرائیل در سایه سکوت واشنگتن می بیندد و علی رغم آن که به گفته خودش، بیش از 20 بار با امریکایی ها برای رسیدن به توافقی با اسرائیل مذاکره کرده و به نتیجه نرسیده، برای بیست و یکمین بار وارد مذاکره به داماد ترامپ می شود. تشکیلات خودگردان به دلیل همین دیدگاه های منفعلانه، توسط غرب و اعراب، نماینده قانونی ملت فلسطین شناخته می شود و تا چندی پیش که با حماس توافق کند، تنها کنترل کرانه باختری را در اختیار داشت اما از این برهه به بعد، کنترل نوار غزه را هم تحت عنوان دولت توافق ملی در اختیار گرفته است. دولت توافق ملی در واکنش به انتقال سفارت واشنگتن آن را تنها محکوم کرده است و هشدار داده که چنین اقدامی می تواند راه را برای رواج افراط گرایی در میان جوانان فلسطینی باز کند.


 جنبش حماس: این گروه که سالیان متمادی نماینده مقاومت فلسطینی ها در مقابل رژیم صهیونیستی شناخته می شد و کنترل نوار غزه را برای نزدیک به 12 سال تحت محاصره صهیونیست ها حفظ کرده بود، مدتیست که به تشکیلات خودگردان نزدیک شده و با میانجیگری مصر حاضر شده تا کنترل نوار غزه را به دولت وفاق ملی که در اختیار یک نخست وزیر از تشکیلات خودگردان است بدهد. البته حماس تا به امروز دستاورد محسوسی از این عقب نشینی کسب نکرده و حتی در بیانیه ای اعلام کرده که دولت وفاق ملی تا به امروز هیچ اقدام محسوسی برای رفع حصر غزه انجام نداده است. به هر حال به نظر می رسد حماس به طور کلی روند استحاله لاک پشت وار را در پی گرفته و قرار است به مرور به تشکیلات خودگردان نزدیک شود. البته نباید از این نکته غافل بود که در مقاومت همواره شاخه نظامی حماس کمی جلوتر از شاخه سیاسی بوده است. عزالدین قسام، تحت رهبری محمد الضیف، احتمالا سر سازش با رژیم صهیونیستی پیدا نخواهد کرد ولی تحت فشار شاخه سیاسی، عملیات های خود را محدود می کند.


 جنبش جهاد اسلامی: در میان طیف های فلسطینی، نزدیک ترین گروه به ایران، جنبش جهاد اسلامی است که کارنامه درخشانی از عملیات های نظامی دارد ولی در شاخه سیاسی، چندان وارد نشده است. جنبش جهاد گروهی است که وارد فرایند سازش چه به شکل مستقیم (همانند تشکیلات خودگردان) و چه به صورت غیر مستقیم (همانند حماس)، نشده است و تاکید دارد که موجودیت اسرائیل را به هیچ وجه به رسمیت نمی شناسد تا چه رسد به پایتختی قدس. این جنبش حتی پس از تشکیل دولت وفاق ملی هم به تلاش های خود برای ادامه مبارزه در نوار غزه ادامه داده است.


 اتحادیه عرب: اکنون اتحادیه عرب تحت فرمان محور ریاض است. محور ریاض گام به گام و به صورت غیر رسمی به اسرائیل نزدیک تر می شود و به اعتراف منابع متعدد، مقامات این محور با اسرائیل در حال تشکیل یک ائتلاف ضد ایرانی هستند. ریاض اولویت اتحادیه عرب را از رژیم صهیونیستی به ایران منتقل ساخته و تا پیش از اعلام انتقال سفارت واشنگتن به قدس هیچ موضع صریحی اتخاذ نکرد. به طور کلی ، اتحادیه عرب دیر زمانی است که تحت فرمان محور ریاض قرار گرفته و عملا دستاویز این محور است و از آن جا که در طول 6 دهه مبارزه ملت فلسطین ضد اسرائیل، ریاض هیچ اقدام عملی برای حمایت از این مبارزات نکرده و با توجه به این که تاکید این محور بر راهکار دو دولتی است، نمی توان انتظار اقدامی بیش از محکومیت از آن را داشت.


 امریکا: ایالات متحده برای حفظ وجهه خود، تاکید داشته که راه حل مسئله فلسطین، تشکیل دو دولت است. این امر از آن جا نشات می گیرد که واشنگتن، رژیم صهیونیستی را متحد خود می داند و همزمان اگر پشت نابودسازی یک ملت (فلسطین) بایستد، باعث بی آبرویی خود خواهد شد. البته کاخ سفید همواره با سکوت و انفعال خود در مقابل زیاده طلبی های اسرائیل سکوت کرده است. به عنوان مثال با آن که روسای جمهور امریکا بارها تاکید داشته اند که شهرک سازی باید متوقف شود، باز هم رژیم صهیونیستی بی مهابا با این روند ادامه می دهد و امریکا هیچ اقدام جدی جهت سد کردن آن انجام نمی دهد.اکنون با اعلام انتقال سفارت به قدس، امریکا در نقش حامی فعال اسرائیل ظاهر شده و نشان داده که قصد دارد زیاده طلبی های نتانیاهو را برسمیت بشناسد.


  رژیم صهیونیستی: اسرائیل همواره نشان داده که خواهان بحر تا نهر است و در این راه از هیچ زیاده طلبی دریغ نورزیده است. با وجود آن که کرانه باختری تحت کنترل سازشکراان فلسطینی است، ولی نتانیاهو به تعرض به آن ادامه می دهد و شهرک می سازد. مسلما اقدام ترامپ بسیار باعث خشنودی اسرائیل است زیرا تمامیت خواهی آن برای اشغال کل شهر قدس، مشروع می کند.


 ایران: جمهوری اسلامی ایران، داعیه دار لزوم محو کردن اسرائیل به طور کلی است و هیچ گونه سازشی را در مقابل این رژیم نمی پذیرد. ایران همواره حامی گروه های مقاومت بوده و مسئله اصلی اسلام را اسرائیل دانسته است. رهبر ایران علنا اعلام کرده از هر گروهی که ضد رژیم صهیونیستی بجنگد حمایت خواهد کرد و این نشان از جدیت ایران در مبارزه ضد اشغالگران قدس است. حال با اعلام انتقال سفارت توسط ترامپ، مسلما ایران زمینه نفوذ بیشتری در میان فلسطینیان خواهد داشت چراکه تفکرات شدید تری ضد صهیونیست ها شکل خواهد گرفت. در همین راستا شاهد بوده ایم که فلسطینیان همسو با تفکرات جمهوری اسلامی ایران، پرچم های عربستان، امریکا و رژیم صهیونیستی را به آتش می کشند و گروه های مقاومت فلسطینی در ارتباط نزدیک با قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس قرار گرفته اند.


اهداف احتمالی ترامپ از اعلام انتقال سفارت

 انحراف افکار عمومی از شکست ها در مقابله با ایران: این امکان وجود دارد که ایالات متحده برای انحراف افکار عمومی از شکست در یمن، لبنان، عراق، سوریه و قطر، دست به این اقدام زده باشد تا توجهات را از روی این شکست ها منحرف سازد. احتمالا ترامپ متوجه اهمیت برسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل در جهان اسلام بوده و از همین رو، با مطرح کردن این موضوع، کوشیده تا توجهات را از شکست های خود و متحد نزدیکش، بن سلمان، منحرف سازد.


 بررسی واکنش ها: با توجه به اعلام تعلیق 6 ماهه انتقال سفارت، این احتمال وجود دارد که ترامپ اصولا قصد چنین اقدامی را در مقطع فعلی نداشته باشد و تنها برای بررسی واکنش های احتمالی در رابطه با این موضوع چنین وعده ای داده تا در صورت عدم اقدام جدی مسلمانان، آن را عملی سازد.


 تقویت اتحاد با رژیم صهیونیستی: ممکن است ترامپ برای رضایت خاطر بیشتر رژیم صهیونیستی به واقع قصد انتقال سفارت به قدس را داشته باشد. بدون شک با توجه به نفوذ امریکا در جهان غرب، اگر چنین عملی توسط امریکا انجام گیرد، جهان غرب به مرور با ان همراه خواهند شد و این هدیه ای بزرگ است که ترامپ می تواند به نتانیاهو بدهد.


 فشار به هیئت سازش فلسطین برای پذیرفتن شرایط امریکا: در مذاکرات سازش دولت وفاق با رژیم صهیونیستی، طرف امریکایی به گونه ای سخن گفته که گویی وکیل مدافع امریکاست و همین مسئله باعث شده محمود عباس، حتی پاسخ تلفن های کوشنر، نماینده امریکا در ایجاد صلح اعراب و اسرائیل را ندهد. اکنون اقدام ترامپ می تواند هشداری برای عباس تلقی شود که اگر هرچه زودتر شرایط مورد نظر امریکا را نپذیرد، اوضاع بدتر خواهد شد و حمایت های امریکا از زیاده طلبی نتانیاهو افزایش می یابد.


پیامدهای تصمیم ترامپ

 نزدیکی افکار عمومی جهان اسلام به ایران: از آن جا که کشورهای عربی اخیرا تحرکاتی برای نزدیکی به اسرائیل را کلید زده بودند، تصمیمی این چنینی باعث جریحه دار شدن افکار مسلمانان خواهد شد و آن ها را به سوی محور مقاومت که دهه هاست علیه اسرائیل به صورت جدی می جنگند، سوق می دهد. در واقع، مسلمانان با مشاهده این اقدام امریکا، ضد امریکایی تر و ضد اسرائیلی تر خواهند شد، مشی فکری که ایران در آن سرآمد همگان است.


 کند شدن روند نزدیکی اعراب و اسرائیل: تحت فشار افکار عمومی، محور ریاض جرات نخواهد کرد به سرعت گذشته به آغوش رژیم صهیونیستی برود. دولت های عربی از ترس شورش های مردمی، هرگونه نزدیکی به اسرائیل را انکار می کنند و در روابط مخفیانه خود با اسرائیل هم، اندکی محدودیت قائل می شوند.

 انسجام بیشتر جبهه ضد اسرائیلی: در میان مسلمانان، جبهه هایی ضد اسرائیل وجود دارد که گاه با یکدیگر هماهنگ نبوده اند. از جمله این جبهه ها، ایران و حماس هستند. این دو بر اثر حوادث سوریه از یکدیگر فاصله گرفته بودند ولی با این تصمیم ترامپ، احتمالا متحد خواهند شد و با جدیت بیشتری ضد اشغالگری مبارزه خواهند کرد.


 به بن رسیدن دولت وفاق ملی: حماس که به امید گشایش برای غزه سازش با سازشکاران را پذیرفته بود، پس از مشاهده این اقدام ترامپ احتمالا به این نتیجه خواهد رسید که عقب نشینی مقابل اسرائیل باعث آرام شدن آن نمی شود بلکه آن را گستاخ تر می کند در نتیجه به دولت وفاق فشار می آورد که یا اقدامی جدی مقابل این طرح بکند و یا از دولت وفق خارج خواهد شد. با توجه به اظهارات اسماعیل هنیه که گفته سازش مُرد! می توان انتظار داشت که دولت وفاق ملی به محاق بیافتد.


 انفعال اتحادیه عرب و دولت های مسلمان: دولت های مسلمان برخلاف ملت های خود، تنها به محکوم کردن این اقدام ترامپ بسنده می کنند و هیچ ابتکار جدی برای مقابله با آن به راه نمی اندازند. به عنوان نمونه، عربستان این اقدام را محکوم کرده اما هیچ صحبتی از اقدامات خود برای مقابله با آن به میان نیاورده است. یا ترکیه تهدید کرده که در صورت انتقال سفارت و برسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، تنها و تنها روابط دیپلماتیک را قطع خواهد کرد. بدون شک حتی اگر اردوغان به وعده خود عمل کند، تنها در همین حد اقدام می کند و هرگز روابط تجاری اش را قطع نمی کند. حتی ممکن است با گذشت مدتی ارتباط دیپلماستیک خود را هم مجددا برقرار سازد.


 تهاجمی تر شدن رژیم صهیونیستی: با توجه به حمایت های علنی و تلویحی ترامپ و همچنین انفعال جامعه مسلمانان، نتانیاهو اصطلاحا فلسطینی ها را تک گی ر می آورد و با سوء استفاده از فرصت، تحت سایه کاخ سفید، اقدامات تجاوزکارانه ضد فلسطینی ها را تشدید خواهد کرد، شهرک سازی ها را خواهد افزود، بمباران هوایی غزه را ادامه خواهد داد تا آن که به زعم خود، ملتی به نام فلسطین بر روی زمین باقی نگذارد.


 افزایش محبوبیت گروه های مقاومت مسلحانه در فلسطین: مردم فلسطین با مشاهده زیاده خواهی های دشمنان خود، مسلما به گروه های مقاومت مسلحانه روی خواهند آورد و هیچ بعید نیست که انتفاضه های شدیدتری به راه افتد. از این رو می توان امید داشت که مقاومت مردم فلسطین که احتمالا با مسلح شدن کرانه باختری هم همراه خواهد بود، تحت حمایت محور نزدیک به ایران، به اسرائیل ضربه بزند.


اقدامات احتمالی برای مقابله با خیزش فلسطینی ها

 انتقال نامحسوس سفارت: ایالات متحده جهت مقابله با عکس العمل های احتمالی در برابر انتقال سفارت، جریان انتقال سفارت را به 6 ماه یا به تعبیر تیلرسون، 2 سال آتی موکول کرده و احتمالا طی این مدت قصد دارد به طور غیر محسوس این اقدام را انجام دهد. این امر حساسیت ها را کمتر بر می انگیزد و باعث می شود احتمال اقدام جدی از سوی فلسطینی ها پایین بیاید.


 تشدید تدابیر امنیتی از سوی رژیم اسرائیل: با توجه به حساسیت قدس برای فلسطینی ها، احتمالا نتانیاهو برای مهار هر حرکت شهادت طلبانه که به امنیت رژیمش ضربه وارد کند، تدابیر شدید امنیتی برقرار سازد. این امر می تواند توتالیتریسم بیشتری را بر فضای فلسطین حاکم کند و بهانه ای برای سرکوب بیشتر مخالفان نتانیاهو بشود.


 ایجاد فتنه ای جدید در منطقه: احتمال دارد که برای انحراف افکار عمومی از مسئله فلسطین، فتنه جدیدی راه اندازی شود تا توجهات به آن جلب گردد و بار دیگر در سایه غفلت و دعوای درونی مسلمانان، تجاوز علیه فلسطین توجیه گردد. یقینا این فتنه بار دیگر، پای ایران را به میان می کشد تا اسرائیل اولویت امنیت اعراب را ایران، و نه خودش قرار دهد.


 تقسیم قدس و برسمیت شناختن پایتختی آن برای اسرائیل: این امکان وجود دارد که امریکا در نهایت، به منظور حفظ طرح دو دولتی خود و برای این خاطر که مشروعیتی برای سازشکاران فلسطین مهیا کند، قدس را به دو قسمت تقسیم کند و یک قسمت را پایتخت فلسطین و قسمت دیگر را پایتخت اسرائیل بشناسد. در ست همانند آن چه که در رابطه با آلمان شرقی وغربی شاهد بودیم، قدس شرقی و غربی هم شکل خواهد گرفت. این مسئله احتمالا مورد پذیرش طرف هایی همچون اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا و روسیه نیز خواهد بود. البته با توجه به زیاده طلبی های صهیونیست ها، احتمالا حتی همین طرح که توسط امریکا ریخته شده، شکست خواهد خورد زیرا اسرائیل به هیچ توافقی پایبند نیست و هرگز حاضر نخواهد شد حقوق ملت فلسطین را برسمیت بشناسد. از این رو میتوان گفت که بدبختی ملت فلسطین تا روزی که اسرائیل وجود دارد ادامه خواهد داشت و بهتراست تنها به فکر نابودی و نه سازش با آن بود.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده