به گزارش راهبرد معاصر؛ این سرقت بعدازظهر چهارشنبه گذشته رخ داد. آن روز علی دایی همراه دخترش از دفتر کارش در خیابان آصف تهران خارج شده بودند که سوار ماشین شوند اما سارقی از پشتسر به او نزدیک شد و در یک چشم برهم زدن گردنبند طلای وی را قاپید. فوتبالیست معروف کشور اما با سارق درگیر شد و در نهایت سارق علی دایی را به زمین انداخت و ترک موتور همدستش نشست و هر دو فرار کردند.
بهدنبال این اتفاق، پروندهای در کلانتری دربند تشکیل شد و برای رسیدگی بیشتر پیش روی بازپرس دادسرای ویژه سرقت قرار گرفت. با دستور قاضی گروهی از مأموران پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران مأمور شدند تا هرچه زودتر سارقان را شناسایی و دستگیر کنند.
تیم تحقیق برای اینکه ردی از دزدان بهدست آورد به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه پرداخت. این درحالی بود که خبر حمله زورگیران به علی دایی و فیلم سرقت در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشد.
تلاش مأموران پلیس برای شناسایی زورگیران گردنبندقاپ خیلی زود نتیجه داد و ظرف چند روز یکی از سارقان دستگیر شد. دزدی که دستگیر شده میگوید راکب موتور بوده و اصلا فکرش را نمیکرده که سوژهشان علی دایی است. او 27ساله و سابقهدار است و میگوید اطلاعی از مخفیگاه همدستش ندارد.
گفتوگو با متهم دستگیر شده
*از قبل علی دایی را شناسایی کرده بودید برای سرقت؟
نه اصلا. کاملا اتفاقی بود. داشتیم از آنجا رد میشدیم و بهدنبال سوژهای میگشتیم که از او سرقت کنیم. درست در همان لحظه علی دایی از ساختمانی بیرون آمد. من او را نشناختم، خیلی مواد کشیده بودم و حالت عادی نداشتم. همدستم برق طلای گردنبند او را که دید وسوسه شد تا سرقت کند. جلوتر که رفتم با خودم گفتم چقدر شبیه آقای دایی است. اما چون این روزها بدل افراد مشهور زیاده شده با خودم گفتم نه حتما بدل آقای دایی است. حتی همدستم که سرقت را انجام داد، وقتی ترک موتورم نشست گفت که« فکر کنم علی دایی بود.» اما من گفتم حتما شبیهاش است. وقتی فردای آن روز دیدم که کانالهای تلگرامی و اینستاگرام پر شده از ماجرای سرقت گردنبند علی دایی، تازه فهمیدم که واقعا طعمه ما آقای گل جهان بوده است.
*یعنی لحظه سرقت او را نشناختید؟
من که نه. همدستم را نمیدانم. البته آقای دایی را همه میشناسند، کل دنیا او را میشناسند. من خودم عاشق او هستم.
*یعنی از طرف کسی برای سرقت اجیر نشده بودید؟
نه، اصلا. ما دله دزدیم. در خیابان میچرخیم و با دیدن سوژهای مناسب از او سرقت میکنیم. مدتی میشد که برای تامین هزینههای زندگی و مواد سرقت میکردیم. آن روز هم اتفاقی به دایی برخورد کردیم. واقعا نقشه از قبل برنامهریزی شده نبود. در شبکههای مجازی میخواندم که نوشته بودند قرار است علی دایی مربی تیم ملی شود به همین دلیل رقیب و دشمن زیاد دارد. اما ما را چه به اجیر شدن!
*شغلت چیست؟
در کار ساخت در و پنجره ساختمان هستم اما از مدتی قبل که معتاد به شیشه و موادمخدر شدهام زندگیام نابود شد و افتادم در کار دزدی.
*با گردنبندی که دزدیدید چه کردید؟
در تهران مشتری برایش پیدا نکردیم. کسی بدون فاکتور طلا نمیخرید و از طرفی همه از سرقت گردنبند باخبر بودند. به همین دلیل به شهرستان رفتیم و با شناسایی مالخری، گردنبند را فروختیم.
*چند فروختید؟
50میلیون تومان که 25میلیون به من رسید و 25میلیون هم همدستم. اما ظاهرا سرمان را کلاه گذاشت. چون بعد از دستگیری شنیدم که گردنبند حدود 250میلیون تومان ارزش داشت.
*از همدستت خبر داری؟
نه. آخرین سرقت ما همان روز چهارشنبه از آقای دایی بود. اما من پشیمانم و امیدوارم آقای دایی مرا ببخشد. من خودم در دوران کودکی و نوجوانی در زمین خاکی فوتبال بازی میکردم. عاشق دایی هستم و بارها در اینترنت جستوجو میکردم تا بازیهای قدیمیاش را تماشا کنم. اصلا فکرش را نمیکردم که یک روز از او سرقت کنم.
*چند سابقه کیفری داری؟
پیش از این 3بار زندان رفته ام؛ به اتهام سرقت و زورگیری. هر بار هم مدتی در زندان بودم و بعد آزاد شدم./ همشهری