به گزارش راهبرد معاصر صحنههایی که روز چهارشنبه در سراسر جهان از واشنگتن دیده شد، همان چیزی بود که رهبران آمریکا اغلب نکوهش میکردند: یک دموکراسی ضعیف که قادر نیست از خشونت و خونریزی ناشی از تغییر قدرت معیوب از یک رهبر به رهبر دیگر ممانعت کند.
نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» در گزارشی با این مقدمه به حوادث روزهای اخیر در آمریکا پرداخت و افزود: این نشانهای بود مبنی بر اینکه چقدر مباحث سیاست خارجی آمریکا نابسامان است و واکنش اولیه بسیاری از مفسران ابراز نگرانی درباره الزام اخلاقی و رهبری جهانی آمریکا بود. نظراتی هم بود درباره این که چقدر «شی جین پینگ» (رئیسجمهور چین) باید خوشحال باشد و نگرانیهایی درباره این که چطور این حوادث باعث تضعیف ترویج دموکراسی آمریکا در خارج از این کشور خواهد شد. «مایکل مکفاول» سفیر دولت آمریکا در مسکو در دوره اوباما در توییتی در این خصوص نوشت «امروز ترامپ جدیدترین اما خوشبختانه آخرین هدیهاش را به پوتین داد.»
این نشریه آمریکایی افزود خلاصه این که در میانه تلاش برای کودتای واقعی با هدف متوقف کردن تایید یک انتخابات "دموکراتیک" از طریق حمله شورشیان به ساختمان کنگره، این نگرانی وجود داشت که آیا ایالات متحده میتواند به آنچه فارن پالیسی گسترش دموکراسی و حقوق بشر در خارج از این کشور خوانده، ادامه دهد و این که آیا این اتفاق بر توانایی آمریکا برای شرکت در رقابت قدرت بزرگ با چین تاثیرگذار خواهد بود.
بنابر این گزارش، اما در حال حاضر، آمریکا مشکلات بزرگتری از ناتوانی در ترویج دموکراسی در سراسر جهان یا نگرانی درباره رقابت جهانی جاهطلبانه با چین دارد. سیاست داخلی آمریکا زیر بار دههها سوءاستفاده حزبی منگ است و در حالی که اغلب نهادها تاکنون مقاومت نشان دادهاند، تضمینی وجود ندارد که در برابر تازهکار مستبد بعدی مقاومت کنند و تقریباً تنها نهادی که اعتماد مردم آمریکا را حفظ میکند، ارتش است؛ تمایزی که دلالتهای نگرانکننده خودش را به همراه دارد.
به نوشته فارن پالیسی، خشونتهای روز چهارشنبه قطعاً بر وجهه جهانی آمریکا تاثیرگذار خواهد بود، گرچه که پیشتر چهار سال ریاستجمهوری ترامپ آسیبهای زیادی به آن وارد کرده است. بنابر این گزارش، قطعاً این مسئله درست است که آشفتگی سیاسی که آمریکا را از ماه نوامبر درگیر خود کرده، کار را برای این کشور به منظور ایجاد یک ائتلاف بینالمللی علیه چین دشوارتر میکند، اما درک این مسئله دشوار است که چرا قانونگذاران آمریکایی ایجاد "اتحاد بلندپروازانه و ضعیف تبیین شده از دموکراسیها" را برای عقب راندن چین به جای جلوگیری از خونریزی در داخل انتخاب کردهاند.
این گزارش میافزاید: به وضوح، این فراخوانی برای عقبنشینی آمریکا از جهان نیست زیرا ایالات متحده از تعاملات جهانی بسیار سود میبرد. اما بحران روز چهارشنبه نقص اصلی امروز سیاست خارجی ایالات متحده را به نمایش گذاشت: اهداف بلندپروازانه سیاست خارجی با واقعیتهای ناکارآمدی اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا همخوانی ندارد. چطور کسی میتواند انتظار داشته باشد--همانطور که کارزار انتخاباتی بایدن وعده داده—رهبری مسئولانه آمریکا را در سطح جهان بازیابی کند، وقتی آمریکاییها حتی نمیتوانند خودشان را در خانه اداره کنند. چطور آمریکا میتواند دموکراسی را اشاعه دهد یا مانند الگو برای دیگران عمل کند در حالی که دموکراسی آن در داخل عمل نمیکند؟ نخبگان سیاست خارجی واشنگتن همچنان به دنبال حفظ سیاست خارجی سه دههای با هدف شکل دادن به تصویر جهان از آمریکا هستند اما نسبت به این مسئله که این تصویر در سال ۲۰۲۰ به چه شکلی درآمده به حدی بیتفاوتند که کاری از دستشان برنمیآید.
بنابر این گزارش، در واقعیت، آنچه که نیاز است بازنگری عمده در سیاست خارجی آمریکاست، یک رویکرد متواضعانه و فروتنانهتر نسبت به جهان و تلاش برای رسیدگی به مشکلات واقعی که بر اثر ناکارآمدی داخلی ایجاد شده است.
شورش روز چهارشنبه احتمال این را که کشورهای دیگر در سیستم بینالمللی به ایالات متحده به عنوان یک عامل خطر نگاه کنند، افزایش میدهد. این حوادث دو مشکل واقعی سیاست خارجی ایالات متحده را وخیمتر میکند. اول این که این احتمال را افزایش میدهد که سایر دولتها در تعهدات الزامآور یا هر همکاری عمیق با آمریکا محتاطتر شوند. چهار سال دولت ترامپ کشورهای دیگر را در اروپا و آسیا متقاعد کرده که تعهدات ایالات متحده شاید حتی ارزش کاغذی که برای آن حرام میشود را نداشته باشد، بخصوص در فضای حزبگرایانه فزاینده. توافق هستهای ایران، پیمان مشارکت دو سوی اقیانوس آرام و توافق آب و هوای پاریس همگی قربانی تغییر به سمت سیاست خارجی حزبیتر و نوسانی بودند.
بنابر تحلیل این نشریه، خشونت روز چهارشنبه در واشنگتن و آشفتگی گستردهتر سیاسی که از انتخابات ماه نوامبر ایجاد شده بر نگرانیها در این خصوص که انتخابات آینده آمریکا دیگر حتی آزاد و عادلانه نخواهد بود، افزوده است. دیگر این که این احتمال افزایش پیدا میکند که سایر کشورها به ایالات متحده به عنوان عامل خطر در سیستم بینالمللی به جای ثباتدهنده بنگرند. مسئلهای که در ارتباط با این ترس وجود دارد این است که اقدامات آمریکا در خاورمیانه از سال ۲۰۰۱ به بیثباتی آن و در نتیجه آن بحران پناهجویان اروپا دامن زده است. سیاست تحریمی آمریکا هم اغلب پرهزینه و ناپسند از دید سایر کشورها بوده است. و سیاست رفتن تا مرز جنگِ دولت ترامپ در طول سالهای گذشته با ایران، کره شمالی و حتی چین بیشتر از آن که ثباتدهنده باشد، بیثباتکننده بوده است. خطر رهبری آمریکا که نظارتی هم بر آن وجود ندارد، یا ملتی که ارتشی قدرتمند را حفظ میکند در حالی که سیاست داخلی آن بینظمتر و غیردموکراتیکتر میشود، چیزی است که سایر کشورها به راحتی از آن نخواهند گذشت.
در ماههای گذشته مشخص بود که آمریکا از واکنش ناکارآمد در مقابله با همهگیری کرونا، اقتصاد در نوسان و دو دسته و سیاست حزبی عمیقاً تفرقهافکنانه در حالت گیجی است. اما با این حال، خشونت روز چهارشنبه در کنگره مانند شوک بود. شورش در قلب دولت آمریکا گرچه ناموفق، زخمهای ماندگاری برجای خواهد گذاشت. اما جامعه سیاست خارجی واشنگتن هیچ کمکی به خود از طریق پاسخ به تلاش برای کودتایی که با اجازه رئیسجمهور انجام شد، از ترس الزامات اخلاقی و رقابت قدرتهای بزرگ انجام نمیدهد.
در پایان این گزارش آمده است: مجموعه اهداف سیاست خارجی متواضعانهتر و واقعبینانهتر اوقات آشفته ما را بهتر در نظر میگیرد و آمریکاییها را قادر میکند که انرژی خود را به داخل بازگردانند. طبق تفسیری از صحبتهای «جان اف کندی» در ارتباط با سیاست خارجی، نخبگان واشنگتن باید پرسیدن این سوال را که آیا پروژههای اصلی آنها بر اثر بحران روز چهارشنبه تضعیف خواهد شد، رها کنند و در عوض از خود بپرسند آیا زمان تغییر آن اولویتها نرسیده است.
فارس