به گزارش راهبرد معاصر؛ روابط مسکو و واشنگتن، ریشه در نوعی سرخوردگی دارد که روسیه از ایالات متحده امریکا دارد. به این معنا که بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی، روسیه یک گرایش غربی گرایانه ای را پیدا کرد که حتی تمایل داشت به عضویت ناتو هم درآید. آمریکایی ها در اشکال مختلف به ویژه نگرانی از این مورد که ورود روسیه به باشگاه غرب ممکن است باعث جدایی اتحادیه اروپا یا باعث جدایی اروپا از امریکا شود، خیلی روی خوش به مسکو نشان نداد.
بنابراین، نوعی سرخوردگی در سیاست غرب گرایی روسیه وجود دارد. روی کار آمدن ترامپ در حقیقت به نوعی این سرخوردگی را جبران کرد به این دلیل که اقتدارگراها و رهبران اقتداگرا همدیگر را جذب می کنند. پوتین اقتدارگرا و ترامپ اقتدارگرا اتوماتیک وار به سوی هم گرایش پیدا می کردند و در نتیجه نوعی تعدیل یا اصلاح روابط امریکا و روسیه اتفاق افتاد. حال آن چیزی که امروزه حادث شده پیروزی فردی است که 4 سال پیش پیروزی آقای ترامپ را محصول دستکاری روسیه در انتخابات ایالات متحده امریکا قلمداد کرد. بنابراین، از پیش رابطه روسیه و دولت بایدن دچار مشکل بوده است. الان زمانی است که این مشکلات بروز پیدا می کند. این مشکلات می تواند از این به بعد در شکل همراهی اروپا و امریکا در اعمال تحریم های بیشتر بر مسکو و همین طور اعمال فشارهای سیاسی بیشتر بر مسکو هم بخاطر تحولات داخلی روسیه که نیروهای غرب گرا در روسیه فعال هستند و با سرکوب دولت پوتین مواجه هستند و هم بحث اوکراین که کماکان به قوت خود باقی است و احتمالاً این مسائل را خواهند داشت. ضمن اینکه به نظر می رسد در شرایط جدید رقابت تسلیحاتی بین روسیه و امریکا افزایش می یابد و حتی ممکن است بسیاری از رژیم های کنترل تسلیحات بین دو کشور وجود دارد که دچار مشکل شوند. البته در این مسیر امریکایی ها یک چالش جدی دارند و آن چالش این است که رقیب نزدیک و با اولویت آنها چین است.
بنابراین، عاقلانه نیست در عمل دو جبهه را همزمان علیه خود باز کند، یکی جبهه چینی و دیگری جبهه روسی است بماند این که جبهه های فرعی در کشورهای درجه دو هم وجود دارد. بنابراین، آقای بایدن اگر بخواهد با روسیه بطور قاطع برخورد کند ناچار است در روابط با چین تعدیلاتی را صورت دهد و اگر قرار است چین اولویت اول باشد در روابط با روسیه دگرگونی های را بوجود بیاورد. هر چند که باز هم از پیش روشن است که چین و روسیه در کنار هم قرار دارند و بدین دلیل است که وقتی قدرت در موقعیت هژمون است قدرت های بزرگ اتوماتیک وار در کنار هم قرار می گیرند تا با موقعیت مسلط قدرت هژمون مقابله کنند.
روابط روسیه و امریکا در حقیقت با یک بیم و امید در دوره دولت بایدن مواجه است. از یک طرف امید به این است که چون بایدن تصمیم دارد چین را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد و رفتارهای محدودکننده را علیه چین اعمال کند در این صورت نیازمند این است که خیلی با مسکو وارد چالش نشود. این امید است و بیم به این دلیل است که دولت بایدن از روسیه نگران است و تمایلی ندارد که روابط خود را با روسیه بهبود بخشد و این هم بیشتر تحت تاثیر دوره زمامداری ترامپ و حمایت تلویحی روسیه از ترامپ بوده است.