به گزارش راهبرد معاصر؛ متعاقب حضور جو بایدن در راس معادلات سیاسی و اجرایی امریکا، شاهد ارسال سیگنال ها و رفتارهای ظاهرا پارادوکسیکالی از سوی کاخ سفید و بازیگران اروپایی در قبال برجام هستیم! مقامات آمریکایی و اروپایی از یک سو سخن از "احیای برجام" و " لزوم حفظ توافق هسته ای" به میان آورده و از سوی دیگر، بر روی "پیچده بودن این روند" و " لزوم بسط برجام" تاکید دارند. در این میان، اتحادیه اروپا در ظاهر رویکرد نرم تری اتخاذ کرده و حتی امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه از "میانجی گری" خود بین تهران و واشنگتن خبر داده است.به نظر می رسد میان دو سوی آتلانتیک، بر سر نحوه مواجهه با پرونده هسته ای ایران نوعی "تقسیم کار " صورت گرفته و مواضع اخیر مقامات آمریکایی و اروپایی، خروجی و محصول همان تقسیم کار می باشد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد:
نخست اینکه کشورمان در خصوص "دائمی کردن محدودیت های هسته ای در برجام"،" ممنوعیت تست و آزمایش موشکهای بالستیک قاره پیما و کاهش برد موشک ها"،" تحدید مناسبات نظامی با گروه های مقاومت در منطقه" و " تن دادن به بازرسی های نامحدود آژانس بین المللی انرژی اتمی از اماکن نظامی"، هدف مشترک آمریکا و تروییکای اروپایی( آلمان، انگلیس و فرانسه) محسوب می شود. واشنگتن و شرکای اروپایی آن معتقدند که "بازگشت حقیقی به برجام" و " رفع واقعی تحریمهای ایران "، مانع از چینش میز مذاکرات موشکی- منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران خواهد شد زیرا دیگر اهرم فشاری علیه کشورمان جهت حضور پای میز" مذاکرات محدود کننده" وجود نخواهد داشت!
در همین راستا، مقامات آمریکایی و اروپایی تصمیم گرفته اند تاکتیک "پیچیده سازی معادله برجام" را در دستور کار قرار دهند: آنها یک روز از "بازگشت محدود به برجام" و روز دیگر از " بازگشت پوچ به توافق هسته ای " سخن می گویند! روزی از تاکتیک " انعقاد توافق موقت" پرده برداری کرده و روز دیگر، از "بازگشت مشروط به برجام"دفاع می کنند. اصل ماجرا اینجاست که بایدن و شرکایش از یک سو سعی در "حفظ پوسته برجام"داشته و از سوی دیگر، قصد دارند "بسط تعهدات ایران" را در دستور کار خود قرار دهند. بدیهی است که جمع پذیری این دو مقوله در عمل امکانپذیر نیست. بنابراین، دولت جو بایدن و دولتهای اروپایی، اکنون بیش از هر زمان دیگری در قبال"برجام" و " نحوه بازگشت به توافق هسته ای " دست به شانتاژ تبلیغاتی و ارائه تاکتیک های متنوع و گمراه کننده می زنند. به عبارت بهتر، در برهه کنونی شاهد "خلق پارادوکس های هدفمند برجامی" با هدف" انحراف از اصل موضوع" توسط بازیگران غربی هستیم.
سوال اصلی اینجاست که راه مواجهه با "تاکتیک پیچیده سازی معادله بازگشت به برجام" از سوی بازیگران غربی چیست؟ بهترین و اساسی ترین راه را رهبر معظم و حکیم انقلاب در این خصوص ارائه فرموده اند : اینکه تنها مسیر بازگشت ایالات متحده به برجام، "رفع واقعی تحریمهای ایران" بر اساس "ارائه تضمین " (و نه ارائه تعهدات بدون پشتوانه) به کشورمان است. به عبارت بهتر، تنها راه "احیای برجام" و " بازگشت ایران به تعهدات برجامی خود"، بازگشت واقعی بازیگران غربی به توافق هسته ای از طریق "رفع عملیاتی تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان" می باشد.بدیهی است که این راهکار،هم به لحاظ "حقوقی" و هم به لحاظ "راهبردی"، تامین کننده منافع نظام و ملت ایران در مواجهه با پرونده برجام محسوب می شود.
نباید فراموش کرد که آمریکا "بازیگر یاغی برجام" و اتحادیه اروپا" بازیگر غیرمتعهد برجام" شناخته می شوند و هرگونه "کاهش تهدات برجامی ایران نیز در واکنش به این "طغیانگری" و " بی تعهدی "صورت گرفته است. بنابراین، اولین بازیگری که اینجا ملزم به "جبران خطای خویش" می باشد، آمریکا و اتحادیه اروپا هستند. در این معادله" تضمین" باید جای "تعهد" را بگیرد. تجربه سال های 2016 (زمان اجرایی شدن برجام ) تاکنون (سال 2021 میلادی) نشان می دهد که طرف غربی اساسا به "تعهدات" خود در برجام و هرگونه معاهده دوجانبه یا چندجانبه با کشورمان پایبند نخواهد بود، مگر انکه "اهرم های فشار " یا همان "تضمین های لازم" برای عمل کردن آنها نسبت به تعهداشان وجود داشته باشد. تاکید همزمان کشورمان بر "لزوم بازگشت اولیه طرف مقابل به برجام"، لزوم ارائه تضمینهای لازم جهت اجرایی شدن تعهدات برجامی غرب" و " ناممکن بودن بسط برجام به حوزه های موشکی و منطقه ای"،رمز موفقیت ما در مواجهه با زیاده خواهی های غرب در این منازعه محسوب می شود.