به گزارش راهبرد معاصر؛ طی روزهای اخیر، مقامات آمریکایی و اروپایی در حال پیاده سازی تاکتیک «پیچیده سازی بازگشت به برجام» را در دستور کار قرار داده اند. در راستای پیشبرد این تاکتیک، مقامات غربی پیام ها و سیگنال های خاصی را به افکار عمومی جهان مخابره می کنند. یکی از این سیگنال ها، جا زدن «حقوق حقه ایران» به عنوان «امتیازات برجامی غرب به تهران»: می باشد! به عبارت بهتر، دولت بایدن و همراهان اروپایی آن، به سوء تفسیر عامدانه از «حقوق ایران» و القای آنها به عنوان «امتیازات خاص» برآمده اند. قطعا این بازی در قالب و چارچوبی کاملا هدفمند علیه کشورمان در حال مدیریت (از سوی غرب) می باشد.
صورت ماجرا در این خصوص مشخص است. دولت های غربی اقداماتی از جمله «لغو محدودیت های رفت و آمد دیپلمات های ایرانی در نیویورک»، «بستن پرونده فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد» ، «تلاش برای آزادسازی اموال بلوکه شده ایران در برخی کشورهای معدود» و «تلاش برای اعطای وام صندوق بین الملل پول به ایران» را نماد حسن نیت دولت بایدن در قبال برجام و ایران! دانسته و در مقابل، عدم بازگشت کشورمان به تعهداتش درذیل برجام را مصداق «بیاعتنایی به دیپلماسی» قلمداد می کنند.واقعیت امر این است که هر آنچه واشنگتن و تروییکای اروپایی از آنها به عنوان «امتیاز» به ایران یاد می کنند، حقوق مسلم و غیر قابل انکار ملت ایران هستند که البته، منبع و مصدر «تامین این حقوق» نیز قاعدتا سازمان های بین المللی و دولت های غیرغربی هستند!
به عنوان مثال، «آزادسازی بخشی از پول های بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر»، حکم یک «حق مطلق و مسلم» را برای ما دارد نه یک «امتیاز»! اگرچه متاسفانه کشورهایی مانند کره جنوبی و ژاپن، به دلیل وابستگی به حاکمیت آمریکا و فقدان استقلال عملی در نظام بین الملل، از آزادسازی اموال و دارایی های بلوکه شده کشورمان (که اکثرا محصول فروش نفت ایران به این کشورها بوده است)، خودداری کرده اند، اما آزادسازی این اموال قطعا در هیچ قاموس و چارچوب، مصداق «اعطای امتیاز» نمی باشد!
چنین قاعده ای در خصوص گرفتن وام از سوی کشورمان جهت مقابله با کرونا (وام درخواستی ایران از صندوق بین المللی پول) نیز صادق است. به راستی سیاست مداران غربی چگونه به خود اجازه می دهند گرفتن وام از سوی یکی از اعضای صندوق بین المللی پول را را به مثابه اعطای یک "امتیاز" به یک کشور تلقی کنند؟! آن هم در حالی که کشورمان دهه هاست حق عضویت سالیانه در این نهاد ظاهرا بین المللی را پرداخته و بر همین اساس، اخذ وام از آن حق ما محسوب می شود. فراتر از همه این موارد، حتی دولت بایدن قصد دارد "آزادسازی محدود رفت و آمد دیپلمات های ایرانی مستقر در نیویورک" به مثابه یک «امتیاز» یاد کند! بدیهی است که در مقابل چنین وقاحتی نباید سکوت کرد!
صورت بازی آمریکا در برجام کاملا مشخص است! اگر بتوان یک هدف غایی و کلان را در قبال تهران مدنظر قرار داد، آن هدف "مهار حداکثری ایران قدرتمند"می باشد. مطابق این هدف، دولت بایدن روی به استراتژی «اعمل فشار هوشمندانه علیه ایران» آورده است. رئیس جمهور جدید آمریکا از یک سو به دلیل "انتقاد از خروج ترامپ از برجام"، قصد دارد خود را فرد متفاوتی با رئیس جمهور قبلی این کشور( در قبال توافق هسته ای ) نشان دهد و از سوی دیگر، قصد دارد در عمل مانع از تعلیق تحریمهای یکجانبه واشنگتن علیه ایران شود. محصول این بازی دوگانه، ابراز مواضع و رفتارهای پارادوکسیکال از سوی مقامات آمریکایی-اروپایی می باشد. در هر حال، بهتر است مقامات غربی بار دیگر این مسئله را مدنظر قرار دهند که صرفا دو گزینه پیش روی آنهاست :"بازگشت واقعی به برجام از طریق رفع تحریم ها" یا " استمرار مسیر دولت ترامپ"! در این میان ، گزینه های دیگری پیش روی مقامات آمریکایی و اروپایی متصور نیست. هر اندازه بایدن و مهره های اروپایی آن در درک این حقیقت درنگ یا تعلل کنند، هزینه های بیشتری متوجه آنها خواهد بود.