به گزارش راهبرد معاصر، شبه نظامیان حوثی در حال حاضر در جنگ یمن احساس پیروزی میکنند. جنبش همسو با ایران بر این دیدگاه هستند که اکنون پیروز این درگیری است. این عقیده کاملا بنیادی است. انصارالله اکنون 80 درصد از مناطقی را که جمعیت یمن در آن زندگی می کنند، تحت کنترل دارد. مهمترین متغیر در بهبود روحیه حوثیها، تغییر و تحول دولت جدید بایدن در قبال یمن به همراه تداوم حملات انصارالله به عربستان سعودی میباشد. حوثیها به جای کنار گذاشتن سلاح و گفتگو با تیم لندرکینگ فرستاده ویژه ایالات متحده در یمن در راستای دستیابی به یک طرح آتش بس؛ به جای آن تصمیم گرفتند که به مبارزه مسلحانه خود برای تصرف استان مأرب که غنی از انرژی است ادامه دهند.
یک معضل بزرگ برای دولت بایدن این است که چگونه با عزم حوثیها برای تداوم جنگ کنار بیایند. از آنجا که حوثیها در حال حاضر در حالت تهاجم هستند، برای رهبری ایالات متحده بسیار دشوار خواهد بود که چگونه آنها را تشویق کند تا اسلحه خود را به زمین بگذارند و به یک فرآیند صلح اعتماد کنند که آنها را مجبور به امتیاز دادن به مخالفان داخلی، منطقهای و بینالمللی میکند. بخش عمدهای از مشکلات تیم بایدن ناشی از این واقعیت است که ایالات متحده اساساً تأثیر مستقیمی بر حوثیها ندارند. با توجه به حمایت و پشتیبانی واشنگتن از عربستان سعودی در طی جنگ، شبه نظامیان حوثی به طور واضح ایالات متحده را دشمن خود میدانند. به محض شروع کارزار تهاجم نظامی ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی به عنوان عملیات طوفان قاطع ( 2015) حوثیها در تلاش برای مقابله با موازنه حمایت ریاض از سوی دولتهای غربی و عربی، به دنبال روابط عمیقتر با ایران، چین و روسیه برآمدند.
حوثیها با الهام و همسویی با ایران و حزبالله لبنان، به قدرت عظیمی دست یافتهاند. این گروه احتمالاً هرگز قدرت کنترل همه یمن را نخواهد داشت و سیال بودن جنگ نشان میدهد که در صورت ادامه درگیری برخی از دستاوردهای آنها ممکن است معکوس گردد. بروس ریدل کارشناس ارشد اندیشکده بروکینگز نوشت: «یک مسئله کاملا آشکار و مبرهن است. حوثیها تحت فشار قرار نمیگیرند. تقریباً شش سال بمباران، محاصره و فاجعه انسانی سعودی باعث شکست حوثی ها نشده است.»
نخست مأرب؛ بعد مذاکرات
در واقع، عملیات بمباران گسترده عربستان سعودی باعث تشدید اختلافات قبیلهای و فرقهای در یمن شده و این باعث میشود که اعتماد کافی یا حداقل سطح اعتماد بین طرفین متخاصم سختتر شود. انصارالله نگران است که خلع سلاح بدون دریافت ضمانت کافی برای محافظت از حوثیها، بسیار خطرناک باشد. حوثیها به طرز موجهی، پس از محرومیت از طریق مذاکرات صلح، از حمله دشمنان یمنی و سعودی هراسان هستند. در همین زمینه، شبه نظامیان حوثی با حملات موشکی و پهبادی خود به مأرب و اهداف سعودی فشار زیادی وارده کردهاند. در واقع هدف حوثیها از این اقدام افزایش قدرت و اهرم نفوذ و فشار قبل از مذاکرات میباشد. اگر در مورد صلح پس از تصرف مأرب توسط حوثیها، مذاکرات جدی شروع شود؛ انصارالله برای تحمیل شروط خود در میز مذاکرات بسیار قدرتمندتر خواهد بود.
از نظر استراتژیک، مأرب میزبان منابع نفت و گاز است و به عنوان آخرین سنگر شمالی دولت منصورهادی فعالیت میکند. اکنون مأرب به عنوان کانون اصلی درگیریهاست، هم حوثیها و هم دشمنان آن میتوانند از مزایای گستردهای برخوردار باشند. اگر حوثیها بتوانند کنترل این منطقه را به دست بگیرند، ضمن تضعیف دولت هادی، همچنین برای موافقت با شروط صلح مطلوب حوثیها تحت فشار بیشتری قرار بگیرد. از سوی دیگر، انصارالله قبل از مذاکرات در تلاش برای تصرف مناطق بیشتر با تهدیدات قابل توجهی همراه خواهد بود. توسعه طلبی و تجاوز انصارالله برای فتح مأرب ممکن است نیروهای ضدحوثی را که قبلا دچار اختلاف شده اند متحد سازد.
در راستای تعهد بایدن برای حل دیپلماتیک جنگ یمن، واشنگتن چه دلایلی را میتواند به انصار الله ارائه دهد تا آنها آتشبس را راهی بهتر از ادامه جنگ ببیند؟ برای شروع، ایالات متحده می تواند با متقاعد کردن عربستان سعودی برای پایان دادن به محاصره یمن، از جمله فرودگاه صنعا و بندر حدیده (تحت کنترل حوثی ها) حسن نیت خود را نشان دهد. این محاصره در توانایی حوثیها در جنگ حداقل تاثیر را داشته است؛ اما مستقیما مسئول مرگ بی شماری از یمنیها بوده است. چنین اقدامی نشانگر تعهد دولت بایدن به اتخاذ گامهای مشخصی است که با هدف کمک به پایان دادن به این درگیری و رفع نگرانیهای بشردوستانه است. در این روند، اگر سعودیها با برداشته شدن محاصره موافقت کنند، حوثیها به نوبه خود میتوانند موافقت کنند که تمام حملات به خاک عربستان سعودی را متوقف نمایند تا نگرانیهای امنیتی ریاض را برطرف کنند.
علاوه بر این، واشنگتن باید از تمامی فرصتهای آینده برای حضور حوثیها در گفتگوهای سازنده در جستجوی اقدامات اعتمادساز و نتایج قابل دستیابی استفاده کند و برای مذاکره نهایی در مورد یک توافق سیاسی تحرک را ایجاد نماید. ایالات متحده به احتمال زیاد به کشورهای دیگری وابسته خواهد بود که میتوانند گفتگو بین واشنگتن و انصارالله را تسهیل سازند. کشورهایی که به طور منحصر به فرد برای ایفای این نقش صلاحیت دارند شامل عمان ، قطر و احتمالاً روسیه است. همه اینها سابقه تعامل و گفتگو با حوثیها را دارند. با توجه به عدم اعتماد بین ایالات متحده و حوثیها، تواناییهای مسقط، دوحه و یا مسکو برای بازی در نقشهای میانجیگر بسیار مهم خواهد بود.
صرف نظر از نحوه برخورد دولت بایدن با جنبش حوثیها، به راحتی میتوان گفت که آینده مناطق وسیعی از شمال یمن تحت کنترل حوثیها باقی خواهد ماند. از منظر سیاسی، دیگر هیچ بازگشتی به دورههای گذشته تاریخ یمن نخواهد بود. هر سیاست خارجی واقع گرایانهای که واشنگتن در رابطه با یمن اتخاذ میکند، باید این نکته را در نظر داشته باشد که بایستی برخی واقعیتهای طرف دیگر را بپذیرد تا با کشور آسیب دیده از جنگ به صورت عملگرایانه اقدام کند. با نگاه به آینده، میتوان فرض کرد که یمن کشوری کاملاً تجزیه شده باقی خواهد ماند که به مراتب بیشتر از امروز نیازمند کمکهای بینالمللی است. با این وجود، شکی نیست که تداوم درگیریهای مسلحانه دلیل اصلی عدم توانایی گروههای خارجی در ارائه کمکهای لازم به میلیونها یمنی خواهد بود. سرانجام، دولت بایدن باید با اقداماتی عاقلانه برای مقابله با بلایای انسانی در یمن را در پیش بگیرد اما این درحالی است که این اقدامات در حال حاضر به گونهای است که به جای حمایت و نجات جان مردم یمن هدف دیگری اولویت می دهد. تنها راهی که میتوان این کار را انجام داد تعامل بیشتر بین واشنگتن و حوثیها است و تیم مذاکره کننده رئیس جمهور بایدن باید از این کانالها استفاده کند تا به آهستگی به دامنه و مقیاس مذاکرات بیفزاید.