درگذشت قاسم آهنین جان شاعر+ علت فوت-راهبرد معاصر

درگذشت قاسم آهنین جان شاعر+ علت فوت

درگذشت قاسم آهنین جان شاعر شامگاه سه شنبه 14 اردیبهشت 1400 دار فانی را وداع گفت. علت فوت و بیوگرافی آهنین جان را برایتان آورده ایم.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - 2021 May 05
کد خبر: ۸۶۶۰۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ قاسم آهنین جان شاعر معروف خوزستانی دار شامگاه گذشته پس از تحمل یک دوره بیماری جان به جان آفرین تقدیم کرد. قاسم آهنین جان در سن 63 سالگی دار فانی را وداع گفت. خبر فوت آهنین جان توسط پرویز جاهد تائید شده است. در ادامه علت فوت قاسم آهنین جان شاعر و بیوگرافی اش را برایتان می آوریم.

 

 قاسم آهنین‌جان (شاعر، مستندساز و منتقد ادبی) روز سه‌شنبه چهاردهم اردیبهشت در ۶۳سالگی درگذشت.

 

پرویز جاهد  خبر درگذشت این هنرمند را تائید کرد.

 

علت فوت قاسم آهنین جان

 

قاسم آهنین‌جان به سرطان مبتلا بود.

 

نام برخی آثار آهنین جان شاعر

 

از آثار او می‌توان به «ذکر خواب‌های بلوط»، «شاعر مرگ خویش می‌داند»، «خون و اشراق بر ارغوان جوشن‌ها»، «بخت تاریک در آفاق بنفشه و پروانه»، «گلی برای غریبان تا همیشه»، «برق رگ‌ها بر پولاد دریا» ... اشاره کرد.

 

آهنین‌جان همچنین در سال ۱۳۸۶ برنده بهترین فیلمنامه در جشنواره سراسری فیلم «وحدت» شد.

 

قاسم آهنین جان شاعر خوزستانی  درگذشت

 

زندگینامه

 

قاسم آهنین جان در سال ١٣٣٧ شمسی در اردبیل متولد و در همان جا رشد کرد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. وی تا دیپلم درس خواند و سپس به ساخت فیلم پرداخت و فیلم «شیهه زخم» از ساخته های اوست اما خیلی زود فیلمسازی را کنار گذاشت.

 

اشعار قاسم آهینن جان شاعر

 

ای کاش درخت بودم

تک درختی

ای کاش سایه بودم

سایه بر شکسته شمشاد نعش شهیدان کربلا

 

ای کاش آب بودم

دریا

یمّ بودم

جرعه بودم

جرعه بودم برای خواهرم

خفته زیر ماه

در خراب‌ه‏ای شام

 

ای کاش شمع بودم

شعله بودم

می‌سوختم

قطره

قطره

می‌مُردم

در شام غریبان کودکان کربلا.

 

سپیدی روز

این خون که فخر عالم است

بر آسمان می‌فشانمش

 

بگذار تشنه نماند ارکان روزگار

بگذار نسوزد شجر طوبا به هُرمِ بلا

بگذار نسوزد پروانه حیران به جحیم نار و نبات

 

این خون که فخر عالم است

بر آسمان می‌فشانمش

کودکم

بگذار شهید نیزه مژگان تو باشند

سیاوُشان عالم

بگذار بر آسمان ننگرم

که سخت می‌‏درخشد خونت

به جبهه فلک

کودکم

علی اصغرم!

 

کلامی همیشگی

لاله می‏‌گرید

با غریبان

در بیابان

 

کربلا زانو بریده

در صفیر مرگ

می‌نالد خموش

 

چون که وقت آمد تمام و

دشنه را آغاز کار

آسمان بر خویش خمید و

جبرئیل آمد به زیر

صور نیز در خود شکست

از هیبت این ناله- سوگ:

«این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست؟

 

خوانش شعر توسط آقای قاسم آهنین جان

 

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده