مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت اختصاصی خود برای «راهبرد معاصر» با عنوان«پایان برودت سیاسی، حداکثر تا یک هفته دیگر!» نوشت: حدود چهل روز تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بیشتر باقی نمانده است اما هنوز فضای عمومی کشور بطور بیسابقهای از گرما و شور انتخابات فاصله دارد؛ دلیل یا دلایل این سردی چیست؟
قبل از تحلیل دلایل این عدم حرارت، دو نکته را به اختصار اشاره میکنم.
نخست اینکه، این سردی امر بیسابقهای است و اگر چه ورود زود هنگام به فضای انتخابات برای کشور ما چندان مطلوب نبوده اما این مقدار دیرهنگامی نیز اتفاق خوبی نیست.
افزایش تنشهای سیاسی در جامعه، تحتالشعاع قرار گرفتن تقریبآ همه مسائل کشور، دلسرد شدن مجریان در دستگاه دولت و توقف یا کند شدن اقدامات اجرایی را میتوان به عنوان برخی از پیآمدهای منفی ورود زود هنگام به فضای انتخابات دانست.
از طرف دیگر، کاهش مشارکت میتواند مهمترین پیآمد منفی سردی موجود باشد.
و نکته دوم هم اینکه اگر این شرایط بیسابقه است احتمالا دلایل بیسابقهای هم موجب بوجود آمدن این وضعیت شده است.
دلایل سردی فضای انتخابات را به دو نوع سیاسی و غیرسیاسی میتوانیم دستهبندی کنیم.
مهمترین دلیل غیرسیاسی وضعیت کنونی را باید کرونا بدانیم.
از همان ابتدا معلوم بود، کرونا صرفا یک پدیده حوزه سلامت نیست و خیلی زود همه عرصهها را تحتالشعاع خود قرار داد؛ از حوزههای اقتصادی گرفته تا فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی.
انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی اولین آزمون اثرگذاری کرونا در میدان سیاست بود و با توجه به اینکه فقط حدود دو روز_یعنی ۳۰ بهمن_ قبل از برگزاری انتخابات دوم اسفند بطور رسمی کرونا در ایران اعلام شد اما حدود ۵ درصد از سهم کاهش مشارکت را به خود اختصاص داد.
این عدد بر اساس جدیدترین نظرسنجیها اکنون به حدود ۱۰ تا ۱۷ درصد افزایش یافته است. بدین ترتیب اگر واجدین شرایط رای دادن در انتخابات ۱۴۰۰ حدود شصت میلیون نفر باشند، بین ۶ تا ۱۰ میلیون نفرشان بخاطر کرونا پای صندوقهای رای حاضر نخواهند شد که عدد قابل توجهی است.
از این عامل غیر سیاسی که عبور کنیم، مهمترین دلیل سردی که به نوعی میتوانیم آنرا از عوامل سیاسی-اجتماعی بشمار آوریم،ناامیدی و دلسردی از اوضاع عمومی کشور است.
مهمترین عامل این دلسردی و ناامیدی را باید در ناکارآمدی دولت دوازدهم یعنی دولت آقای روحانی بیابیم.
دولتی که به رغم ادعاها و وعدههای آنچنانی دوران رقابتهای انتخاباتی، نه تنها در تحقق اکثر قریب به اتفاق وعدههایش ناکام ماند و شرایط معیشتی بیسابقهای را به طبقات مختلف مردم تحمیل کرد، بلکه در تعامل با مردم نیز ناموفق و فاقد اهتمام و تحرک لازم بود.
البته فشار تحریم ها و کرونا را هم نباید نادیده گرفت اما در عین حال دولت با تلاش بیشتر، دلنبستن به وعدههای دشمن، اتکا به توانمندیهای داخل و ارتباط نزديک با مردم میتوانست شرایطی به مراتب بهتر از وضع فعلی را در کارنامه خود ثبت نماید.
سومین عامل، مربوط به جریانات سیاسی است.
جریانهای سیاسی اعم از جناح ارزشی و انقلابی و جناح اصلاحات نیز با تأخیر در جمعبندی روی نامزد اصلی خود و عدم معرفی او به جامعه، به سردی فضای انتخابات افزودهاند.
به نظر میرسد عامل اصلی این تاخیر را باید در مشکلات و ملاحظات داخلی این دو جریان جستجو کرد؛ مثلا فقدان چهره شاخص و برجسته در جریان اصلاحات و به تصمیم نرسیدن آیتالله رئیسی در جریان انقلابی، در عین حال اگر بخواهیم قدری خوش بینانه و یا پیچیده به این موضوع نگاه کنیم عوامل دیگری را نیز میتوان برشمرد.
بطور مثال یکی از دلایل این تأخیر را شاید بتوان در سیاست «مشت بسته» جستجو کرد. یعنی هر کدام از دو جریان اصلی بنا را بر این گذاشته است که تا دقیقه ۹۰ مشت خود را برای طرف مقابل باز نکند!
و دلیل دوم این وضعيت هم میتواند نگرانی نامزدهای اصلی از عدم پایبندی رقبا و رسانههای شناسنامهدار و فاقد شناسنامه وابسته شان به مسائل اخلاقی و شروع موج تخریبها باشد.
به هر حال وضعیت کنونی رو به پایان است و شمارش معکوس برای جریانها و نامزدهای اصلی آغاز شده است؛ چرا که ۲۱ اردیبهشت شروع ثبت نام نامزدهاست و فقط به مدت ۵ روز ادامه خواهد داشت لذا این انتظار حداکثر تا یک هفته دیگر پایان میپذیرد و هندسه انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری کشورمان معلوم میگردد.
برودت کنونی فضای سیاسی با ورود امواج گرم ثبت نام نامزدهای اصلی و باز شدن کامل مشت جریانهای سیاسی تا چند روز دیگر بیشتر دوام نخواهد داشت و گامهای نهایی برای برگزاری انتخابات ۲۸ خرداد برداشته خواهد شد؛ انتخاباتی مهم و سرنوشت ساز!