به گزارش راهبرد معاصر؛ مذاکرات ایران و اعضای 1+4 در وین ، پایتخت اتریش با دستور کار "احیای برجام" ادامه دارد. آنچه در این برهه حساس و تعیین کننده می تواند برای "اقتصاد" و " سیاست خارجی " ما بسیار گران تمام شود، خوشبینی نسبت به مذاکرات و تبدیل کردن آن به یک " خط کش" و " نقطه ثقل"در معادلات داخلی و خارجی کشور است. ما یک بار این مسیر را طی کرده ایم و نتیجه آن را نیز طی سالهای اخیر به بدترین نحو ممکن مشاهده کردیم! نتیجه عینی " ابطال ناپذیر دانستن برجام"، ضربه ای بود که دهها میلیون ایرانی در معیشت روزمره خود مشاهده کردند! تبدیل شدن برجام ( یک توافق ابطال پذیر) به عنوان نقطه ثقل اقتصاد و سیاست خارجی کشور، خطایی سخت و بسیار پرهزینه بود که هنوز با آثار و تبعات آن دست و پنجه نرم می کنیم.
اکنون، حتی اگر بر فرض محال، خروجی مذاکرات وین همان "بازگشت کامل آمریکا به برجام" باشد، باید بپذیریم که این توافق کاملا "ابطال پذیر" خواهد بود. با این حال نحوه مواجهه دولت با پدیده"بازگشت حداقلی آمریکا به برجام"حکایت از چنین نگاهی ندارد! گویا تاریخ دارد بار دیگر، آن هم در عرض کمتر از 5 سال تکرار می شود! در حال حاضر، غربی ها بازی هدفمندی را در مذاکرات وین دنبال می کنند: آنها از یک سو تاکید دارند که قدرت رفع همه تحریمهای مغایر با برجام را ندارند و از سوی دیگر، تاکید دارند که ایران نه تنها باید به همه تعهدات برجامی خود بازگردد، بلکه کمترین اقدامی در مواجهه با خسارات وارد شده به نیروگاه نطنز( که به دنبال خرابکاری مشترک واشنگتن و تل اویو شاهد آن بودیم )صورت ندهد! به عبارت بهتر، واشنگتن و تروییکای اروپایی به دنبال ترکیبی از " مهار حداکثری ایران" و " تعهد پذیری حداقلی غرب" هستند.
اخباری که از وین به گوش می رسد، نشان می دهد که "جوبایدن" و دموکراتهای کاخ سفید، از ارائه هرگونه تضمینی در خصوص "حفظ برجام" در آینده ای نزدیک و دور اجتناب کرده اند. دموکراتها تاکید دارند که اگر دولت آمریکا( در هر زمان و به هر بهانه ای )به این نتیجه برسد که حفظ برجام به سود منافع واشنگتن نیست، به سادگی و بدون پرداخت هیچ هزینه ای باید بتواند از این توافق خارج شود! دقیقا مانند اقدامی که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ صورت گرفت.اگر دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان "ریسک خروج از توافق با ایران" را برای واشنگتن و تروییکای اروپایی افزایش ندهند، قطعا این اتفاق ( خروج دوباره آمریکا از برجام ) رخ خواهد داد.
"خوشبینی دولت به مذاکرات وین"نشان می دهد که بار دیگر اصل "ابطال پذیری برجام" از سوی جریان مدافع "اقتصاد تحریم محور" در کشور نادیده انگاشته شده است. در این معادله، "هیجان" جای " منطق" و " نگاه مقطعی" جای "نگاه عمیق و بلندمدت" را می گیرد. بهتر است مسئولین حوزه دیپلماسی کشور، به این سوال مهم پاسخ دهند که دقیقا خروج دولت بعدی یا حتی دولت فعلی آمریکا از برجام ، چه ریسک ها و هزینه هایی برای واشنگتن و متحدان اروپایی آن به دنبال خواهد داشت؟ اگر واقعا چنین ریسک و هزینه ای در مذاکرات جدید لحاظ شده است، میزان و نحوه محاسبه آن چگونه بوده است؟