دردسر خواستگار اینستاگرامی برای دختر ساده‌لوح-راهبرد معاصر

دردسر خواستگار اینستاگرامی برای دختر ساده‌لوح

دزد حرفه‌ای که با فریب دختری و با کمک او به گاوصندوق محل کارش دستبرد زده بود، دستگیر شد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۵ - ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - 2021 June 16
کد خبر: ۹۱۸۷۷
به گزارش راهبرد معاصر، روز‌های پایانی اسفند سال گذشته مردی که صاحب مغازه کاغذ فروشی در تهران بود به شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه ۱۲ تهران رفت و از دستبرد سارقان به مغازه‌اش خبر داد. بادستور قضایی پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و شاکی در جریان تحقیقات گفت:سال‌هاست درزمینه خریدوفروش کاغذ فعالیت دارم. مرد جوانی هم پنج سال است برایم کار می‌کند. امروز وقتی وارد مغازه شدم، در گاوصندوق نیمه باز بود و محتویات آن ازجمله کیفی که ۷۰۰ گرم طلای همسر و فرزندانم در آن بود، همراه تعدادی ادکلن گران‌قیمت، گوشی تلفن همراه و مقداری دلار به سرقت رفته است. وقتی کارگرم آمد و موضوع را از وی پرسیدم، اظهار بی‌اطلاعی کرد.

بعدازاین شکایت مأموران به محل سرقت رفته و دوربین مداربسته آنجا و مغازه‌های اطراف را بازبینی کردند که معلوم شد دختری جوان که ماسک زده دستکش به دست در مغازه را با ریموت باز و وارد شده و بعد با کلید گاوصندوق را بازکرده و محتویات آن را سرقت کرده است.

مأموران به تحقیق از شاگرد مغازه شاکی پرداختند که او نیز مدعی شد سارق را نمی‌شناسد. مأموران در جست‌وجوی دختر سارق بودند که چند هفته بعد معلوم شد، شاگرد مغازه هم بدون آن‌که تسویه‌حساب کند، ناپدیدشده است. این رفتار او احتمال سرقت از سوی او را مطرح کرد. در جریان تحقیقات پلیسی رد دختر سارق به دست آمد و او چند روز پیش در خانه‌اش در مرکز شهر بازداشت شد.

شیوا در جریان تحقیقات پلیسی گفت: با شاگرد مغازه به‌نام مهرداد در اینستاگرام آشنا و دوست شدم. به هم علاقه‌مند شده و می‌خواستیم ازدواج کنیم، اما او پولدار نبود و می‌ترسید خانواده‌ام با ازدواجمان موافقت نکنند. یک روز از من خواست به او کمک کنم تا اموال مغازه را سرقت کند تا بتوانیم ازدواج کنیم. او کلید گاوصندوق و ریموت مغازه را به من داد و خودش آن‌سوی خیابان منتظرم ماند. اموال را دزدیده و در اختیارش قراردادم، اما بعد تلفنش را خاموش کرد و دیگر او را ندیدم و به خواستگاری‌ام نیامد.


سرانجام دو روز پیش مهرداد نیز بازداشت شد.

مأموران در بازرسی از اتاقش ۳۰۰ گرم از طلا‌های سرقتی را یافتند، اما از بقیه طلاها، دلار و دیگر اموال سرقتی خبری نبود. مهرداد متهم پرونده در تحقیقات گفت:چون می‌دانستم اموال قیمتی صاحبکارم در گاوصندوق مغازه نگهداری می‌شود، وسوسه سرقت آن به جانم افتاد. دختر موردعلاقه‌ام را فریب دادم و با کمک او به مغازه دستبرد زدم. پدرم دزد سابقه‌داری است که به کمک او اموال و بخشی از طلا‌ها را فروختم. در ادامه پدر متهم نیز که اموال سرقتی را فروخته بود، بازداشت شد.

محمدتقی شعبانی، بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۱۲ تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت: با اعتراف متهمان پرونده برای آن‌ها قرار قانونی صادر شد. تحقیقات برای رازگشایی از جرایم آن‌ها و نیز کشف بقیه اموال سرقتی ادامه دارد./روزنامه جام جم
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده