به گزارش راهبرد معاصر؛ نطقه اوج رفتار سرد و بیتوجهی دولت یازدهم به چینیها که تنها کشور کمککننده به ایران در دوره اول تحریم بودند، به سفر شیجین پینگ رئیسجمهور چین به تهران در سال ۹۴ برمیگردد.
در پرونده «معمای شرقی» به بررسی سیر تحولات روابط ایران و چین از دولت دهم تا کنون خواهیم پرداخت. در بخش اول پرونده «معمای شرقی» با عنوان «روایتی از همکاری استراتژیک چین با ایران در تقابل با تحریمهای آمریکا در دولت دهم» با استناد به وقایع پیشآمده، کارنامه سازنده روابط ایران و چین در دوران تحریم سال ۹۰ مورد بررسی قرار گرفت. چنانکه این کشور در فروش نفت و تبادلات بانکی و حتی فاینانس کردن پروژههای ایران همراهی خوبی با ایران داشته است.
در بخش دوم این پرونده با عنوان «خطای استراتژیک دولت روحانی در تعامل با چینیها/روابط ایران و چین چگونه آسیب دید؟» تغییر رفتار ایران نسبت به چین با روی کارآمدن دولت یازدهم مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این راستا به اخراج چینیها از پروژههای نفتی علیرغم کارنامه نسبتا موفق آنها اشاره شد که این اقدام وزارت نفت دولت یازدهم صرفا در جهت زمینهسازی برای حضور شرکتهای غربی انجام شده بود.
به بیان دیگر دولت یازدهم در راستای تعمیق روابط با کشورهای غربی به اشتباه دست به تخریب روابط ایران با کشورهای شرقی از جمله چین زد. همین موضوع سبب شد که برخلاف گذشته چینیها در دور دوم تحریمها آن طور که انتظار میرفت به دولت یازدهم و دوازدهم در فروش نفت، تبادلات بانکی و سرمایهگذاری در کشور کمک نکنند. در بخش سوم از پرونده «معمای شرقی» به بررسی سایر بیتدبیریهای دولت یازدهم و دوازدهم در روابط خود با کشور چین در بازه زمانی سال ۹۲ تا خروج آمریکا از برجام در سال ۹۷ میپردازیم.
*چگونه دولت یازدهم بزرگترین فرصت تعمیق روابط ایران و چین را سوزاند؟
همانطور که در گزارشهای قبلی اشاره شد، با روی کار آمدن دولت یازدهم، کشور چین با توجه تجربه خوب تعامل با ایران در دولت نهم و دهم خواستار حفظ و تقویت این روابط بود که با رفتار قهری و بیتوجهی دولتمردان مواجه شد، اما این رفتار قهری تنها به حوزه نفت و انرژی محدود نشده و ابعاد وسیعتری را در برگرفت.
نطقه اوج رفتار سرد و بیتوجهی دولت ایران نسبت به چینیها که تنها کشور کمککننده به ایران در دوران اول تحریم بودند، به سفر شیجین پینگ رئیسجمهور چین به تهران در سال ۹۴ برمیگردد. در جریان این سفر، دولت ایران به جای تلاش برای تعمیق روابط کشور با چین به منظور استفاده از ظرفیتهای قابل ملاحظه این کشور در توسعه ایران، بزرگترین فرصت پیشآمده را تبدیل به یک رویداد نمایشی کرد.
نکته جالب توجه اینکه این رفتار سرد درحالی رقم خورد که رئیس جمهور چین قبل از سفر به ایران مقالهای در مورد ایران با عنوان «چشمانداز روشن آینده روابط چین و ایران» منتشر کرد. وی در این مقاله پیشینه عمیق روابط حسنه ایران و چین در زمان باستان را بیان کرده و به مناسبات امروزی بین دو کشور و تقویت همکاریها اشاره میکند. اما ظاهرا نحوه برخورد دولت روحانی متاثر از تصور ورود گسترده غربیها به اقتصاد ایران سرد بود چنانکه حتی برخی از روایات حاکی از این است که این سفر مهم که حامل بزرگترین پیشنهادات تاریخ ایران برای سرمایهگذاری خارجی بود، کوتاه شد.
هر چند در جریان این سفر ۱۷ سند همکاری بین دو کشور به امضا رسید اما در عمل تحت تاثیر امید واهی دولت به گسترش تعاملات با کشورهای غربی، تمامی این اسناد همکاری که در زمینههای اقتصادی، منطقهای، دفاعی، فرهنگی، امنیتی و نیروهای انسانی تعریف شده بود به حاشیه رفتند. گواه این ادعا نیز به حاشیه رفتن سند همکاری ۲۵ ساله ایران با چین است که در سال ۹۴ به امضای طرفین رسید و سپس بعد از گذشت بیش از ۵ سال دوباره در فرودین ماه سال جاری برخی کلیات آن به تایید طرفین رسید بدون اینکه پیشرفت ملموسی در مذاکرات طرفین ایجاد شده باشد.
در صورت عزم دولت قطعا این امکان فراهم بود که همانند برجام که در مدت ۳ سال به سرانجام رسید این توافقنامه نیز در بازه زمانی کوتاهتری البته با رعایت ملاحظات کارشناسی و بررسی دقیق به سرانجام رسیده و اجرایی شود نه اینکه بعد از گذشت بیش از ۵ سال هنوز هم سرنوشت آن معلوم نبوده تا اینکه به دولت سیزدهم محول شود.
بیتفاوتی نسبت به تمایل چینیها به گسترش همکاریها به دولت ایران درحالی رقم خورد که رئیس جمهور چین در سفر به ایران با رهبر انقلاب، رئیس جمهور و رئیس مجلس دیدار داشته است و خواهان گسترش روابط با هدف گشودن فصلی جدید از مناسبات جامع است. رهبر انقلاب نیز بیان داشتند که ایران هیچ موقع همکاریهای چین را در دوران تحریم فراموش نخواهد کرد و خواستند که توافق دوطرفه برای روابط استراتژیک ۲۵ ساله با پیگیری دو طرفه حتماً عملیاتی گردد.
* بیتوجهی به پیشنهاد سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد یورویی چینیها در ایران
حتی چینیها قبل از روی کارآمدن ترامپ پیشنهاد خوبی را به دولت روحانی برای سرمایهگذاری در ایران پیشنهاد دادند. در این راستا رئیس انجمن فاینانس چین به تهران آمد و با علی لاریجانی رئیس مجلس و ولیالله سیف رئیس بانک مرکزی وقت دیدار و پیشنهاد بسیار خوبی را مبنی بر سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد یورویی در پروژههای زیربنایی ایران ارائه کرد اما این پیشنهاد نیز در نهایت با سنگاندازی عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و بیعملی بانک مرکزی و بیتوجهی اسحاق جهانگیری به حاشیه رفته و اجرایی نشد.
علاءالدین بروجردی سفیر اسبق ایران در چین و رئیس گروه دوستی ایران و چین در مجلس نهم و دهم در خصوص امضای سند راهبردی ایران و چین و نگاه دولت روحانی به این سند و همچنین پیشنهاد فاینانس ۵۰ میلیارد یورویی چینیها میگوید: «چینیها در مقطع قبل از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا با توجه به شناختی که به عنوان عضو شورای امنیت سازمان ملل از تحولات جهانی داشتند، پیشنهاد بسیار خوبی را ارائه کردند. اعلام کردند که تسهیلات ۵۰ میلیارد یورویی در قالب فاینانس در اختیار ایران قرار خواهد گرفت و در پروژههای زیربنایی دیگر نیز سرمایهگذاری خواهیم کرد، پس از پایان پروژه نیز یک سال تنفس به شما میدهیم و بعد از آن، بازپرداخت تسهیلات یا به صورت نقدی انجام خواهد شد یا چین آمادگی دارد در ازای آن به قیمت جهانی از شما نفت خریداری کند».
وی در ادامه افزود: «مذاکرات آغاز شد اما به دلیل دیدگاه غربگرایانه، آن قدر هیئت چینی را معطل و اذیت کردند که قراردادی بسته نشد. نفر اول هیئت چینی، سفیر سابق چین در ایران بود. نفر دوم نیز از نزدیکان رئیسجمهور چین بود. پس از بازگشت هیئت چینی به کشورشان، آقای کاشان مشاور آقای آخوندی آب پاکی را روی دست هیئت چینی ریخت و گفت «خودتان را معطل نکنید». سفیر سابق چین در ایران نامهای به من نوشت که «شما اینگونه میخواهید از منافع ملی خود دفاع کنید؟ ما سه بار چنین تسهیلاتی را به روسیه دادهایم و این تسهیلات ویژه برای کشورهای نزدیک به ما است» این نامه به عنوان یک سند تاریخی است».
*چینیها میگفتند دولت یازدهم ما را دور زده است
بررسی اتفاقات و تحولات پیرامون رابطه ایران و چین در دولت یازدهم به خوبی نشان میدهد که دولت تدبیر و امید در یک اقدام مبتدیانه و به امید ثمر دادن میوه برجام در تعامل با کشورهای غربی تمامی پلهای پشت سر خود را خراب کرده که تخریب و تضعیف رابطه ایران با چین یکی از این اقدامات بود.
حال بهتر میتوان جواب این پرسش را داد که چرا کشور چین که در دور اول تحریمها به ایران کمک میکرد در دور دوم تحریمها حاضر به این همکاری به صورت جدی و همانند گذشته نشد؟ آیا تغییر رفتار دولت ایران در تغییر رفتار طرف چینی تاثیرگذار بوده است؟ پاسخ این سوال مثبت است و طبیعتا رفتار چینیها با دولت ایران بعد از شکست برجام را میتوان به عنوان واکنشی به رفتار ایران در دوره اجرای برجام تحلیل کرد. در این بین حتی چینیها از طرق مختلف ناراحتی خود را از دولت ایران ابراز میکردند و اذعان میکردند که علیرغم کمک به ایران در دوره اول تحریم، در دولت یازدهم برخورد مناسبی با آنها نشد.
در این راستا وحید شقاقی، استاد دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی در این باره میگوید: «به یاد دارم در جریان بازدیدی که از چین داشتم، آنها بسیار ناراحت بودند که چرا بعد از برجام، ایران آنها را رها کرده و به سمت کشورهای اروپایی رفته است. البته این مساله طبیعی است که در روابط اقتصادی نمیتوان به یکدیگر اعتماد کرد ولی معمولا شرکا باید بهنحوی برنامهریزی کنند که تعامل اقتصادی دوطرفه برقرار باشد».
وی در ادامه افزود: «بیشتر این قراردادها مربوط به حوزه انرژی بود، ما قراردادهای نفتی در پروژههای مختلفی با چین داشتیم که بخشی از آنها ملغی شد و دلخوری چینیها را پدید آورد. اینها البته با توجه به ناراحتیهایی است که چینیها خیلی علنی داشتند و آنها را بیان میکردند. چینیها خودشان علنی اعلام میکردند که شما ما را دور زدید و از این مساله ناراحت بودند».
همچنین منصور حقیقتپور مشاور رئیس مجلس دهم نیز در این باره میگوید: «مقامات چینی عنوان میکردند که دولت ایران پس از برجام دولت چین را تحویل نگرفت و در واقع چین را تحقیر کرد و ما حاضر به همکاری با دولت ایران نیستیم ولی اگر «نظام» جمهوری اسلامی میخواهد با ما تعامل کند، ما هستیم. مقام معظم رهبری در آن زمان رئیس مجلس وقت [علی لاریجانی] را به عنوان مسؤول پیشبرد سند همکاری با چین میکنند و برای وی در این باره حکم صادر و آقای لاریجانی را رسما برای این منظور به مقامات چینی معرفی میکنند».
احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با اشاره به برخی بهانههای کشور چین برای عدم همکاری با دولت ایران میگوید: «چینی که رئیسجمهورش به ایران میآید و وزیر خارجه به استقبالش میرود و رئیس جمهور ما نمیرود، باید هم چنین حرفی بزند و بگوید ما نمیتوانیم با ایران تعاملات مالی برقرار کنیم، اما چینی که رئیسجمهورش به رهبر انقلاب پیام میدهد، حرف دیگری میزند. ما خودمان بعضی موضوعات را خراب میکنیم بعد میگوییم چرا چینیها به ما میدان نمیدهند».
*رونمایی از مغلطه رسانههای دولتی برای تخریب پیمان استراتژیک ۲۵ ساله
در مجموع بررسی سیر تحولاتی که در روابط بین ایران و چین به وقوع پیوست نشان میدهد که کاهش سطح همکاریهای چین با ایران در طول ۸ سال گذشته تحت تاثیر رفتار تخریبی دولت یازدهم و دوازدهم صورت گرفته است. اما علیرغم برخورد نادرست مقامات دولتی ایران در تعامل با کشور چین، این کشور نیز با توجه به هم مسیری با ایران در چارچوب تحولات بینالمللی و جنگ اقتصادی و استراتژیک آمریکا در سطوح مختلف با کشورهای مختلف جهان، اگرچه میزان همکاریهای خود با دولت ایران را کاهش داد اما این روابط هرگز قطع نشد.
در دوره دوم تحریمها چین همچنان تنها خریدار نفت ایران باقی ماند اما این میزان خرید به طور میانگین زیر ۵۰۰ هزار بشکه در روز بود نه بالای یک میلیون بشکه که البته بخش اعظمی از این خرید را نیز به عنوان هزینه حاصل از سرمایهگذاری در ایران دریافت میکرد. همچنین چینیها در برخی پروژههای نفتی نیز فاینانس را بر عهده گرفتند اما همانطور که گفته شد سطح این همکاریها نسبت به گذشته بسیار کاهش پیدا کرده است.
در این بین شاهد بودیم که بعد از امضای سند همکاری ۲۵ ساله بین ایران و چین در فروردین سال جاری، برخی رسانههای دولتی در جهت تخریب این پیمان استراتژیک به کاهش همکاری چینیها با ایران بعد از برجام و شکست آن اشاره میکنند. مثلا این رسانهها اینگونه شبهه ایجاد میکنند که "بعد از بازگشت تحریمهای آمریکا هم شرکتهای اروپایی از ایران خارج شدند هم تعدادی از شرکتهای چینی. پس چینیها نیز همانند اروپاییها به ایران پشتپا زدهاند".
اما باید توجه داشت که اروپاییها بعد از استقبال گسترده و امتیازات دولت ایران و پهن کردن فرش قرمز جلوی پای آنها ایران را ترک کردند ولی چینیها بعد از بیمهری و بیتوجهی دولت ایران نه تنها همانند اروپاییها رابطهشان با ایران را قطع نکردند بلکه صرفا سطح همکاریها را با توجه به استقبال پایین دولت کاهش دادند. در نتیجه اگر قضاوت درباره مسائل بدون توجه به پیشینه تاریخی باشد قطعا منصفانه و صحیح نخواهد بود.
به طور کلی ادامه همکاری چین با ایران حتی در دولت یازدهم و دوازدهم ناشی از هم مسیر بودن ایران و چین در شطرنج تحولات بینالمللی است که خواسته یا ناخواسته منافع مشترک این کشورها را بهم گره زده است. در بخش چهارم از پرونده «معمای شرقی» به این موضوع پرداخته میشود./فارس