یک روز تعداد زیادی قرص خواب آور خریدم و داخل شربت ریختم. پدرم شربت را خورد، اما زنده ماند. دومین بار میخواستم به او قرص برنج بدهم که نشد. آخرین بار بعد از دعوای مفصلی که پدرم با من داشت تصمیم گرفتم نقشه ام را اجرا کنم. وقتی مادرو خواهرم از خانه بیرون رفتند و پدرم در خواب عمیق بود با میله آهنی به سرش کوبیدم.
کد خبر: ۳۲۴۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۲