دلار به ۱۰ هزار تومان می رسد؟-راهبرد معاصر
داروی جدید در آزمایش‌ها، ممکن است روند پیشرفت بیماری پارکینسون را کند کند قاضی پرونده چای دبش: پاسخ بانک‌های شاکی به استعلام‌ها متناظر با سوالات دادگاه تنظیم نشده است خبر جدید وزیر ارشاد درباره هنرمندان ممنوع الفعالیت سازمان هدفمندی یارانه‌ها: مردم حتما حساب بانکی خود را برای دریافت یارانه چک کنند عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند کلاس‌های جبرانی دانشگاه‌ها چگونه تشکیل خواهد شد؟ قصاص برای عامل جنایت در بازی خرس وسطی فیلم / گل اول مس رفسنجان به پرسپولیس در دقیقۀ ۴ پیاده‌روی روزانه می‌تواند افسردگی را کاهش دهد لحظهٔ هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان با دست‌کم ۱۱ کشته + فیلم وقوع زلزله ۴ ریشتری در هفتکل ایران ۱۵ - ۱۱ پرتغال/ صعود واترپلو ایران به نیمه نهایی سطح ۲ کاپ جهانی  برتری استقلال مقابل آلومینیوم در ۴۵ دقیقه اول  تساوی یک نیمه‌ای هوادار و نساجی ترکیب آلومینیوم و استقلال اعلام شد

دلار به ۱۰ هزار تومان می رسد؟

دکتر راغفر از اقتصادانان اصطلاحاً نهادگرای کشور است اما ظاهراً همه کسانی که در ایران تحت این عنوان معرفی می‌شوند، نگاه واحدی به مسائل اقتصادی کشور ندارند.
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۴ - ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - 2021 August 28
کد خبر: ۱۰۰۱۵۲

به گزارش راهبرد معاصر برای نمونه به سختی می‌توان بین دیدگاه‌های اقتصادی دکتر محسن رنانی با دکتر راغفر که هر دو به عنوان نهادگرا شهرت یافته‌اند، مخرج مشترک روشنی پیدا کرد.

به هر حال، غرض از این نوشته طرح پرسشی از آقای راغفر است. وی برای چندمین بار خواستار کاهش نرخ دلار به زیر ده هزار تومان آن هم به صورت دستوری شده است.

در حالی که منابع ارزی کشور ته کشیده و هیچ نوع توازنی بین عرضه و تقاضای دلار در بازار برقرار نیست، چگونه و با چه مکانیسمی کاهش قیمت دلار به زیر ده هزار تومان به صورت دستوری امکانپذیر و یا اصولاً مفید است؟

قاعدتاً برای این کار دولت باید منبع لایزالی از ارز برای تزریق به بازار در اختیار داشته باشد که هر میزان از تقاضا را پوشش دهد در حالی که می‌دانیم چنین منبعی در اختیار دولت نیست و با کمبود شدید ارز روبروست.

بنابراین، تنها اتفاقی که با کاهش دستوری نرخ دلار آن هم به زیر ده هزار تومان رخ می‌دهد، رقابت صاحبان نقدینگی برای خرید آن و ایجاد رانت اقصادی بی‌سابقه‌ای برای اهالی پارتی و نفوذ و فساد است که دودش تماماً به چشم طبقات محروم و متوسط جامعه می‌رود و تنها جیب پولداران را از ساده‌ترین راهِ ممکن پرتر می‌کند.

من نمی‌دانم چرا در حالی که اهل سیاست معمولاً به نقد دیدگاه‌های یکدیگر مشغولند، اقتصاددانان التفاتی به انتقاد از نظرات و توصیه‌های همکاران خود ندارند و سکوت در برابر همدیگر را ترجیح می‌دهند. طبعاً تضارب آراء اقتصاددانان با بیانی ساده ومنطقی و محترمانه، در روشنگری افکار عمومی نسبت به نگرش‌های گوناگون اقتصادی و نتایج و پیامدهای هر یک از آنها بسیار مؤثر است، اما دریغ که اغلب اقتصاددانان این روشنگری را از مردم دریغ می‌دارند. آنان یا سکوت پیشه کرده‌اند و یا به زبانی حرف می‌زنند که شهروندان معمولی از سخنان تخصصی آنان چیزی عایدشان نمی‌شود!/گسترش نیوز

ارسال نظر