علت علاقه اصلاح‌طلبان به جنگ با طالبان!-راهبرد معاصر
کلیات طرح اصلاح قانون مهریه در کمیسیون قضایی مجلس تصویب شد جزئیات دستگیری عناصر شبکه تکفیری در سرپل‌ذهاب عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند سکینه سادات پاد، دستیار رئیس‌جمهور از سمت خود کنار رفت؟ هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورا‌های اسلامی شهر و روستا مشخص شدند جمعی از مداحان اهل بیت با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند علم‌الهدی: اول باید دین مردم را مدیریت کنیم و بعد دنیای آنان را پیام توئیتری پزشکیان به السیسی خطیب نماز جمعه تهران: بسترسازان نابودی زیرساخت‌های سوریه پاسخگوی امت اسلامی باشند الحاق شناور‌های بسیار پیچیده و تسلیحات ویژه به نیروی دریایی ارتش فرمانده سپاه خراسان‌جنوبی: آخرین نفری که خط مقدم نبرد با تکفیری‌ها در سوریه را ترک کرد یک پاسدار بود /برای ارتش سوریه جهاد معنایی نداشت ادای احترام فرمانده کل سپاه پاسداران به مقام شهید سلیمانی لاریجانی: یکی از راهبرد‌های دشمن این است که القاء کند همه خسته هستند و نباید به مردم کاری داشت ساعت کاری دستگاه‌های اجرایی تا بهمن‌ماه تغییر کرد+ جزئیات نماینده مجلس: حتی فقیرترین کشور‌های آفریقایی هم این حد از کاهش ارزش پول را ندارند
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

علت علاقه اصلاح‌طلبان به جنگ با طالبان!

اصلاح طلبان که سال‌ها با ژست دفاع از منافع مردم ایران سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌بردند و با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سرنوشت همسایگان را بی اهمیت می‌شمردند، حال در دفاع از مردم افغانستان سینه چاک کرده و حاکمیت را نقد می کنند که چرا سربازان کشور را برای جنگ با طالبان به افغانستان نمی‌فرستند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۹ - ۱۹ شهريور ۱۴۰۰ - 2021 September 10
کد خبر: ۱۰۱۴۸۴

علت علاقه اصلاح‌طلبان به جنگ با طالبان

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ به اذعان کارشناسان و تحلیلگران، مسائل و تحولات اخیر افغانستان علاوه بر چندوجهی بودن، پیچیدگی‌های خاصی دارد و در شرایط کنونی که این کشور در حال گذار به سر می برد، ثبات و آرامش و تشکیل حکومت «همه شمول» که منعکس‌کننده‌‌‌‌‌ تمام گروه‌‌ها و اقوام باشد، خواست همسایگان و اغلب مردم افغانستان است. امروز با تجربه‌ حضور اتحاد جماهیر شوروی و بعد از آن آمریکا در افغانستان، تاثیر منفی دخالت خارجی در تعیین سرنوشت مردم این کشور بر کسی پوشیده نیست، بنابراین دخالت‌های روزهای گذشته همسایگان جنوبی این کشور در مسائل داخلی افغانستان علاوه بر اینکه موجب بحرانی و پیچیده شدن شرایط در آینده خواهد شد، ممکن است موجب تشدید جنگ داخلی در افغانستان و یا بروز جنگ نیابتی کشورهای منطقه در خاک این کشور شود.

 

تجربه دهه های اخیر  افغانستان نشان می دهد که دخالت نظامی خارجی تبدیل به باتلاقی برای کشور مهاجم و تضعیف آنها شده است. با این پیش‌فرض آمریکا به دنبال تغییر محاسباتی ایران و وارد کردن جمهوری اسلامی به میدان جنگ نظامی در افغانستان است. موضوعی که به گفته نماینده تبریز، سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس در جلسه غیر علنی اخیر مجلس شورای اسلامی به آن اشاره و تاکید کرده بود: «نقشه آمریکا این است که ایران را با جهان اهل سنت درگیر کند بنابراین جمهوری اسلامی باید به گونه‌ای عمل کند که امنیت ایران مخدوش نشده و آمریکا به اهداف خود دست نیابد».

 

در این میان نکته قابل تامل، پیشبرد سیاست آمریکا – دانسته یا ندانسته -  توسط برخی از اصلاح طلبان رادیکال و تلاش آنها در جهت تکمیل پازل آمریکایی‌ها است. شاید بتوان گفت برخی بدون اطلاع از اصل ماجرا و آگاهی از ابعاد و جوانب موضوع و تنها بر اساس تمایلات انسان دوستانه و احساسی ابراز نظر می کنند، اما اغلب اصلاح طلبان که به موضوع اشراف دارند به واسطه سیاسی‌کاری و تمایلات جریانی در این خصوص اظهار نظر کرده و با مواضع عوام فریبانه و متهم‌سازی سیاست خارجی نظام به انفعال نسبت‌به حوادث پنجشیر، به مردم آدرس غلط می دهد.

 

 سابقه اصلاح‌طلبان غربگرایان نشان می‌دهد رویکرد آنها تقابل با رویکرد کلی نظام در سیاست خارجی است. به عبارت دیگر آنها تلاش می کنند در مقابل هر استراتژی که حاکمیت در سیاست خارجی بر آن تاکید می کنند بایستند و ساز مخالف بزنند. جالب اینجاست که تقریبا در اکثر موارد مطالبه اصلاح طلبان که در تقابل با حاکمیت ایجاد می شود، همراستا و در جهت اهداف و منافع امریکا شکل گرفته است. به عنوان مثال با همکاری اقتصادی و گسترش روابط ایران‌ و چین مخالفت می کنند چون به نفع آمریکا که سالها آن را کدخدای جهان تصور کردند، نیست.

 

بازی اصلاح‌طلبان در پازل منطقه‌ای آمریکا

 در ماجرای اخیر افغانستان نیز اصلاح‌طلبان در راستای به بن‌بست رسیدن راه‌حل سیاسی، همسو با استراتژی آمریکا و با بازی در پازل منطقه‌ای آنها، خواستار دخالت نظامی ایران در افغانستان و جنگ با طالبان می شود. این در حالی است که غربگرایان داخلی با چشم پوشی از مسئولیت 20 ساله آمریکا در به وجود آمدن شرایط کنونی افغانستان و حتی اعتباربخشی به طالبان، جمهوری اسلامی را متهم به داشتن رویکرد دوگانه و متاقض در سیاست خارجی می کنند تا جایی که با کم رنگ جلوه دادن نقش و مسئولیت امریکا در بحران کنونی افغانستان، تلاش می شود مغرضانه نظام را مقصر تصویر کنند که معلوم نیست اگر این تحلیل های اصلاح طلبان مبنای تصمیم‌گیری در  سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود، امروز چه بر سر ایران می آمد.

 

 البته که این خطای محاسباتی اصلاح طلبان در خصوص درخواست همکاری با صدام در حمله به کویت که برخی وی را «خالد بن ولید خواندند» تا درخواست همکاری با طالبان در زمان حمله آمریکا به این کشور و... مسبوق به سابقه است.  غربگرایان همین اصرار مداخله نظامی ایران علیه طالبان را در قبال واقعه مزار شریف هم داشتند تاجایی که با نفوذ در شورای عالی امنیتی ملی تلاش می کردند سیاست جنگ با طالبان را پیش ببرند که البته با درایت رهبرمعظم انقلاب، ایران از داخل شدن در باتلاق خطرناک و بی‌پایان افغانستان نجات پیدا کرد

 

وقتی اصلاح‌طلبان خِرقه عوض می‌کنند

از دیگر نکات قابل تامل، تغییر گفتمانی جریان غربگرا در روزهای اخیر است. گزاره‌هایی همچون مقاومت‌گری و مبارزه جویی که تا امروز از سوی جریان اصلاحات از موارد مطرود به شمار می رفت و بر مذاکره و صلح تاکید می شد، به واسطه تحولات اخیر افغانستان به یکباره اصلاح طلبان را «مقاومت جو» ساخته و با فشار رسانه‌ای از نظام می خواهند به صورت مستقیم از جبهه مقاومت پنجشیر و احمد مسعود حمایت نظامی و لجستیکی انجام دهد. اصلاح طلبان که سالها با ژست دفاع از منافع مردم ایران، سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را زیر سوال می بردند و با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، سرنوشت همسایگان را بی اهمیت می‌شمردند، حال در دفاع از مردم افغانستان سینه چاک کرده و حاکمیت را نقد می کنند که چرا سربازان کشور را برای جنگ با طالبان به افغانستان نمی فرستند. در حالی که با توجه به وضعیت نامناسب اقتصادی کشور، حمله نظامی ایران علیه مواضع طالبان بار اقتصادی عظیمی را بر کشور و بر مردم تحمیل خواهد کرد و نظام و کشور را وارد ستیزی فرسایشی با آینده نامعلوم و مبهم می‌کند.

 

گفتنی است اصلاح‌طلبان که این روزها خواستار ورود ایران به درگیری های افغانستان و جنگ با طالبان هستند، روزی که داعش با حمایت غرب در عراق و سوریه تشکیل شد و به صورت علنی ایران را «هدف بعدی» خود عنوان می کردند، از مخالفان حمایت مستشاری جمهوری اسلامی از مردم سوریه و عراق بودند و از اتلاف منابع مالی و انسانی ایران در مقابله با داعش سخن می گفتند. به عنوان نمونه غلامحسین کرباسچی در سخنرانی در اصفهان در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 گفته بود «آقاجان، ما هم دلمان می‌خواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود، شیعیان آن‌جا تقویت بشوند ولی، آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل می‌شود؟ ... مگر ما این جوان‌های عزیز را از سر راه آوردیم همین‌طوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان می‌سوزه که جوان‌هایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند». همین رویکرد در قبال بحران یمن نیز از سوی اصلاح طلبان تندرو دنبال می شد به نحوی که مصطفی تاجزاده در توئیتی نوشته بود: «یمن در اشغال داعش نیست، حرم هم ندارد و هم‌مرز اسرائیل هم نیست که به اصطلاح آقایان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب شود. اعلان کمک مستشاری ایران در یمن توسط سردار جعفری (فرمانده سپاه) در شرایطی که ترامپ (رئیس‌جمهوری آمریکا) در پی اثبات دخالت سپاه در امور کشورهای دیگر است، چه معنا و لزومی دارد؟»

 

مشابهت‌سازی میان داعش و طالبان

اصلاح طلبان با مشابهت‌سازی میان داعش و طالبان و تفهیم این گزاره که چرا جمهوری اسلامی در سوریه و عراق حضور میدانی داشت اما برای حمایت از مقاومت پنجشیر نظاره‌گر است،  سعی در سلب اعتماد  عمومی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارند در حالی است که ماجرای سوریه و عراق با افغانستان کاملا متفاوت است و این موضوع را تئورسین های اصلاح طلبان به خوبی می‌دانند. آنها می دانند که ایران به دنبال کشورگشایی نیست و هیچگاه بدون درخواست و هماهنگی با دولت یک کشوری در امور داخلی آنها دخالت نمی کند. ماجرای جنگ با داعش که در وهله اول به درخواست دولت های سوریه و عراق اتفاق افتاد و بیش از همه متضمن امنیتی ملی کشورمان بود، با قضیه افغانستان که اشرف غنی تا روز آخر به کمک و حمایت آمریکا دلگرم بود متفاوت است. با این حال جمهوری اسلامی برای کنترل بحران در افغانستان، تیرماه امسال اجلاس بین‌الافغانی با حضور نمایندگان دولت افغانستان و هیات سیاسی طالبان را در مکان وزارت امورخارجه میزبانی کرد هرچند این طرح که می توانست از بروز بحران های سیاسی کنونی افغانستان پیشگیری کند با مانع‌تراشی آمریکایی‌ها با بن‌بست مواجه شد.

 

اولویت ایران؛ منافع ملت افغانستان

با این وجود برخلاف ادعای اصلاح‌طلبان که تلاش می کنند سیاست خارجی جمهوری اسلامی را در تحولات اخیر افغانستان «منفعل» نشان دهند و ایران را بازیگری «خنثی» در منطقه القا کنند، به گفته سردار قاآنی، فرمانده سپاه قدس «جمهوری اسلامی با نگاهی مبتنی بر منافع ملی خود، تحولات افغانستان را رصد می‌کند و به سرنوشت افغانستان علاقه‌مند است به همین دلیل از ابتدای ورود شوروی به افغانستان به‌عنوان وظیفه دینی از مردم این کشور حمایت کرد» بنابراین آنچه برای جمهوری اسلامی اولویت دارد «منافع ملت افغانستان» است. رویکردی استراتژیک که رهبر معظم انقلاب نیز اخیرا در دیدار با اعضای هیات دولت تصریح کردند: «ما طرفدار ملت افغانستان هستیم چراکه دولت‌ها همچون گذشته می‌آیند و می‌روند اما ملت افغانستان است که باقی می‌ماند و نوع رابطه ایران با دولت‌ها نیز بستگی به نوع رابطه آن‌ها با ایران دارد».

ارسال نظر