شهدا را درست معرفی نکردیم-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی علیرضا دلبریان، معاون گردان غواصی لشگر ۲۱ امام رضا؛

شهدا را درست معرفی نکردیم

امروز شهدا را به یک نام روی تابلوی یک کوچه یا خیابان و بوستان خلاصه کرده ایم. آن‌ نام را هم معرفی نکرده ایم. جوان امروز ما تنها یک نام روی تابلو می‌بیند و فلسفه زندگی پشت آن نام را نمی‌شناسد.
علیرضا دلبریان؛ راوی و مستندساز جنگ
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۳ - ۰۱ مهر ۱۴۰۰ - 2021 September 23
کد خبر: ۱۰۳۲۱۲

شهدا را درست معرفی نکردیم؛ درشت معرفی کردیم

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ نسل امروز ما با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا نیستند. برای آشنایی نسل امروز، دیروز و فردا  با فرهنگ ایثار و مقاومت تنها باید به صورت عملی،‌ ایثارگرانه و جهادی، گذشت، نوع‌دوستی، خدمت به جامعه، گذشتن از منافع شخصی را معرفی کرد و این تاریخ پر از تلخی‌ها و شیرینی‌ها را منتقل کرد؛ این همان سیره پیامبران الهی و ائمه معصومین -و در ادامه شهدای بزرگ  و مدافعین حرم- است.

 

همه شاهدیم چطور رفتار حاج قاسم سلیمانی امروز تبدیل به یک مکتب می شود. چرا که حاج قاسم تمام عمر خود عمل کرد؛ آن هم عملی جهادگونه و ایثارگرانه. لذا این فرهنگ را آنچنان زیبا  و کارآمد به جوانان و نسل امروز و آینده منتقل کرد که تبدیل به مکتب شده است؛ این مکتب نیروی شهادت‌طلب می آفریند و شاهدیم همین جوانان و همین مردم چطور زیر تابوت حاج قاسم را می‌گیرند تا نشان دهند این عمل است که راوی فرهنگ است نه حرف های بی عمل.

 

حتی اگر آیات جهاد قرآن را برای جوانان تلاوت کنید ولی عمل نداشته باشید، فایده ای ندارد و نهایتا تیدبل به قرآن معاویه می شود. این عمل و در میدان قرارگرفتن آنچنان در حصول نتیجه و انتقال ارزش ها اهمیت دارد که امام (ره) همواره خطاب به رزمندگان دفاع مقدس می‌فرمودند: «من بازوی شما را می‌بوسم و از روی شما خجلم که نمی توانم خود به میدان جهاد بیایم اگر پدر پیرتان  هم می توانست همراه شما به میدان می آمد.»

 

غفلت از ظرفیت فضای مجازی/ ماشه را رو به خودی نشانه رفتیم

امروز از انتشار فرهنگ دفاع مقدس که همان فرهنگ ایثار و گذشت است غفلت کرده ایم و دشمن به راحتی از ظرفیت و تکنولوژی های روز دنیا در جهت نیل به اهداف و ترویج آنچه می خواهد استفاده می‌کند اما ما از آن غافل مانده‌ایم و این به برخی مسئولان زمان‌نشناس و ناآگاه مربوط است. بحث اسلام، ترویج فرهنگ اسلامی، ایثار و شهادت یک روانشناسی و انسان شناسی بسیار ظریف می‌طلبد و متاسفانه ما نتوانستیم این تاریخ  را به خوبی معرفی کنیم.

 

برای معرفی فرهنگ دفاع مقدس از طریق ظرفیت های روز دنیا مانند فضای مجازی باید از همه استعدادها استفاده کنیم؛  اما ما بلد  نیستیم و شاهدیم امروز فضای مجازی تبدیل به اسلحه‌ای رو به خودمان شده است و اگر هم برخی وارد این عرصه شده‌اند خیلی کم بوده و نتوانستیم معارف دفاع مقدس را از این طریق به دنیا معرفی کنیم. باید فرا بگیریم که چطور ماشه تفنگ فضای مجازی را رو به خودی نگیریم و چگونه از ظرفیت های آن در مسیر ترویج آنچه نیاز امروز جامعه است بهره ببریم.

 

جنگ زرگری رسانه‌های خارجی برای تزریق فرهنگ غلط به جامعه

متاسفانه به دلیل بسته بودن فضای  فرهنگی ما حتی اجازه نقد هم نداریم و نمی‌توانیم بگوییم چرا بعد از سال ها هنوز نتوانسته ایم فرهنگ و تاریخ زیبای دفاع مقدس که سراسر ایثار و فداکاری و مقاومت است را نه تنها به نسل های جدید و بلکه به دنیا معرفی کنیم. نه بلدیم چطور از این ظرفیت ها استفاده کنیم و نه می‌خواهیم فرا بگیریم و در راس همه  صدا و سیمای کشور است که اگر با شبکه های خارجی (بی‌بی‌سی)مقایسه کنید می بینید آنها چقدر ظریف و به قول خودمان در قالب یک جنگ زرگری در حال تزریق و ترویج فرهنگ غلط خود به افکار مردم هستند و همگان هم مشتاق نشستن و دیدن آن هستند اما رسانه ملی خودمان طرفداری ندارد!

 

دشمن خوب بلد است و ما بلد نیستیم

ما باید روش های ترویج فرهنگ از طریق تکنولوژی و ظرفیت های روز دنیا را آموزش ببینیم؛ اینکه به جوان دیکته شود این خوب و آن بد است و باید از این مسیر بروی بدون آنکه فلسفه آن را بداند راه به جایی نمی‌بریم. شهدای ما حق بوده‌اند؛ اما چطور باید این حق را به جوانان و نسل های جدید نشان دهیم، مهم است. امر و نهی کردن و دیکته خوبیها بی‌اثر است؛ چنانچه پیامبران و ائمه معصومین با رفتار خود این مهم را نشان و ترویج می کردند. ما بلد نیستیم و دشمن خوب بلد است و همین امر سبب می شود از ترویج فرهنگی که می‌تواند به کل دنیا  مخابره شود، عقب بمانیم.

 

سواد رسانه‌ای نداریم

متاسفانه فعالان و مسئولان فرهنگی ما سواد رسانه‌ای برای ترویج این فرهنگ ایثار و شهادت ندارند و در مقابل دشمن دارد؛ لذا  یک فرمانده با یک بیان و روایت اشتباه که «ما نیروهای غواص را طعمه کردیم» سبب سوگیری های بسیاری می شود. در حالی‌که ما نیروهای غواص را خط شکن و عملیاتی سازماندهی کردیم نه طعمه و همین بیان، سبب سرازیر شدن توئیت‌ها و پست‌های بیشماری در جهت تخریب جبهه و جهاد می شود. این مشکل در بسیاری در مسئولان ما وجود دارد که سواد رسانه‌ای ندارند و این امر سبب گیج شدن مردم و جوانان می شود.

 

در حالی‌که رهبری هم می فرمایند که از همان راهی که دشمن برای انحراف وارد می شود از همان راه بایستی برای هدایت وارد شویم. حالا آن راه کدام است؟ باید احساسات و عواطف و نیازهای نفسانی آن در نظر گرفته شود. باید از زمین  به آسمان وارد عمل شد؛ نه از آسمان به زمین و متاسفانه با وجود غرور و تکبری که در متولیان فرهنگی وجود دارد، سبب دوری آنها از عواطف و نیازهای جوانان شده است و همین امر دشمن را موفق و ما را در عرصه ترویج فرهنگ غنی ایثار و شهادت ناموفق می‌کند. باید با کلام مردم وارد عرصه فرهنگ شد. تلویزیون و رسانه ما در عرصه فرهنگی خیلی بسته عمل می‌کنند. دشمن هم نقطه ضعف را فهمیده فعلا همه گزینه ها را کنار گذاشته و از همین دریچه وارد شده است.

 

از ناتو تا ولنگاری فرهنگی/ وقتی دشمن خاکریز فرهنگی را می شکند

ما در عرصه موشک نقطه‌زن و صنایع دفاعی و ... جلو هستیم؛ اما در عرصه فرهنگی حتی بلد نیستیم چطور باید در مقابل این جنگ نرم دشمن عمل کنیم. ما در این عرصه ولنگاریم. رهبری عنوان کردند ما در عرصه فرهنگ و فضای مجازی در مقابل یک ناتوی فرهنگی هستیم و کسی باور نکرد؛ گفتند «شبیخون فرهنگی»، باز هم باور نکردند،؛ گفتند قتل عام فرهنگی، بازهم باور نکردند؛ گفتند «رخنه فرهنگی» و دشمن در فکر جوانان رخنه کرده و خاکریز را شکسته و در حال پیشروی است اما باز هم کسی باور نکرد و نهایتا گفتند ولنگاری فرهنگی یعنی همه چیز  ول شده و رها است و در آخر هم از آتش به اختیار استفاده کردند. یعنی هر چه ما به مسئولان گفتیم گوش نکردند حالا لازم است تا«آتش به اختیار»، هرکس در هرجا و هر مقامی است شروع به کار فرهنگی کند.

 

 لذا با دستور آتش به اختیار رهبری، من، علیرضا دلبریان خانه ام را سنگر کرده‌ام و عکس رفقای شهید و رزمنده‌ام را در کیفم گذاشتم و در کوچه و خیابان و پارک برای مردم می‌گویم و آنها هم فیلم می‌گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند و دست به دست می چرخد تا بخشی از افکار تزریق‌شده توسط دشمن خنثی شود.

 

در اسطوره‌سازی راه را اشتباه رفته ایم

ما در حوزه اسطوره‌سازی هم به همان  اندازه فضای مجازی ضعف داریم. باید اسطوره‌سازی منطقی عمل کنیم. نباید با بزرگنمایی‌های کاذب، شهدا را تک بعدی نمایش دهیم. تمام ابعاد شهدا باید نشان داده شوند تا اسطوره شوند. اینکه فقط معنویات شهید را نشان دهیم، نتیجه‌ای ندارد. باید از بطن زندگی شهدا آغاز کرد. چنانچه شهید هادی که امروز در میان جوانان شناخته شده است از بطن گود زورخانه جلو رفت تا به کانال کمیل رسید.

 

 شهیدی که قمقمه آبش را به اسیر  عراقی می دهد و سهم غذای خود را در حالی که در محاصره هستند به رفیق خود می‌بخشد، این همان جوانی است که امروز درب منزلش باز و به موسسه فرهنگی تبدیل شده است. پهلوان، قهرمان و مشتی و مردمی است و همانطور هم معرفی می شود. شهیدی که در گود زورخانه نمازش را می خواند و از همان زاویه هم معرفی می شود و در دل جوانان جا می شود و تبدیل به اسطوره می شود؛ نه اینکه شهید را فقط از جنبه معنویات معرفی کنیم و جوان با شهید احساس فاصله می کند و تصورش این است که هیچگاه به او نمی‌رسد لذا با او ارتباط نمی‌گیرد.

 

 شهید باید  برای جوان امروز الگو شود آن هم در همه ابعاد. از طرفی نباید روی چند شهید خاص زوم شود ما شهید  اسطوره دانش آموز، کارگر، کارمند، قهرمان، ورزشکار و پهلوان و دانشجو و خلبان و .. داریم. نباید روی چند شهید خاص تمرکز کنیم. برای همین است که در عرصه اسطوره‌سازی موفق نشده ایم، چرا که راه اشتباه رفته‌ایم.

 

نام‌هایی که کسی نمی‌شناسد

امروز  شهدا را به یک نام روی تابلوی یک کوچه یا خیابان و بوستان خلاصه کرده ایم. آن‌ نام را هم معرفی نکرده ایم. چرا باید شهید محدثی‌فر -به عنوان فرمانده گردان  غواصی- تنها به نام روی یک کوچه در فلان خیابان خلاصه شود؟ جوانی 22 ساله که پدرش کارخانه‌دار است و بهترین امکانات مادی را در اختیار داشته است؛ اما به دنیا پشت‌پا می زند و برای دفاع از وطن به جبهه می رود و فرمانده گردان غواصی میشود و در همه عرصه‌ها در کنار بچه های گردان می ماند تا در نهایت شهید می‌شود.

 

 متاسفانه  ما به اندازه یک برند تجاری هم شهدا را معرفی نکرده ایم. جوان امروز ما تنها یک نام روی تابلو می‌بیند و فلسفه زندگی پشت آن نام را نمی‌شناسد. ما شهدا را درست معرفی نکردیم؛ درشت معرفی کردیم و این سبب عدم ارتباط گیری نسل امروز با شهدا می شود. لذا فلان قهرمان خیالی هالیوودی در ذهن جوان ما اسطوره می شود اما جوان قهرمان و از جان گذشته و شهید ما تنها نامی بر روی یک تابلو می‌ماند.

 

* علیرضا دلبریان، معاون گردان غواصی یاسین لشگر ۲۱ امام رضا، راوی و مستندساز جبهه است. در عملیات کربلای ۵ در ساحل نهر خین در جزیره بوارین روی مین رفت و به درجه جانبازی نائل شد.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده