به گزارش راهبرد معاصر؛ وقوع حادثه تروریستی اخیر در نروژ و کشته شدن پنچ نفر از شهروندان این کشور توسط یک تروریست هوادار داعش، مولد مباحث و دغدغه های امنیتی تازه ای در اتحادیه اروپا بوده است. در مقابل، نژادپرستان در کشورهای مختلف اروپایی نیز از "جریانهای مخفی" تبدیل به "احزاب آَشکار و رسمی" شدهاند و فعالیتهای ضد مهاجرتی و ضد اسلامی آنها تبدیل به یک موضوع طبیعی در اروپا شده است!
به راستی چه اتفاقی رخ داده است؟ "بيگانه هراسي"،" نفرت از مهاجرين و مسلمانان "،" نژادپرستي سیستماتیک "و .... از جمله اصول و مباني فکري مشترک همه احزاب ملی گرای افراطی در اروپا محسوب مي شوند. بر همين اساس، آنها ساختار اروپاي واحد را به علت آنکه بستر مناسبي را براي رشد جوامع چندفرهنگي فراهم مي کند به چالش کشيده و در مقابل، نسخه ملي گرايي و بازگشت به دوران قبل از تشکيل اتحاديه اروپا را براي شهروندان خود ترويج مي کنند. بی دلیل نیست که برخي تحليلگران، جريان راست افراطي را مترادف با همان نئوفاشيسم مي دانند. طی سالهای اخیر، اکثر تهدیدات امنیتی در خاک اروپا توسط دوگروه صورت گرفته است: نژادپرستان و تروریستهای تکفیری!
نمیتوان در تحلیل آنچه امروز در اتحادیه اروپا می گذرد، برهم کنش و ارتباط مستقیم این دو با یکدیگر را در نظر نگرفت یا آن را منکر گردید. بسیاری از تحلیلگران مسائل اجتماعی و امنیتی معتقدند که تروریسم تکفیری و ملی گرایی افراطی هر دو براي استخدام و جذب نيرو و بدنه ، از عنصر "ترس" استفاده ميکنند. تروریستهای تکفیری سعي دارند افراد خشونت طلبي که از جامعه طرد شده اند را به سوي خود جذب نموده و آنها را در خصوص مباني و اهداف خود متقاعد نمايد .نژادپرستان افراطی نیز دقیقا از دو مولفه ترس و خشم برای یارگیری خود استفاده می کنند. آنها معتقدند که در شرایط وحشت و هیجان یا در مواردی که جامعه در شرایط بحرانی و غیرعادی به سر می برد، میتوان یارگیری گسترده ای را به سود خود و جریان متبوعشان صورت دهند.
در اینجا متوجه نیاز مبرم این دو جریان افراطی به یکدیگر می شویم! در این معادله، هر پيروزي سیاسی جریانات نژادپرست و ضد اسلام يک پيروزي براي داعش و هر گونه عملیات تروریستی از سوی داعش، یک فرصت برای جریانات نژادپرست محسوب مي شود. داعش و جريان راست افراطي اروپا هر دو به دنبال يک هدف هستند و آن بروز بحرانهای مزمن امنیتی و چالشهای فکری- عملیاتی شدید در اروپا و کل نقاط دنیا هستند.آنها می خواهند به هر نحو ممکن، مولفه "تهدید" را جایگزین "عقلانیت" سازند.
سوال اصلی اینجاست که هندسه ترور و وحشت در اروپا را چه کسانی ایجاد کرده اند؟ آیا می توان نقش دستگاههای امنیتی غرب رادراین خصوص نادیده انگاشت یا نگاهی ساده انگارانه به این معادله خونین و خطرناک داشت؟قطعا خیر! رها سازی جریانهای مروج خشونت و بحران ( نژادپرستان ملی گرا و حامیان تروریسم تکفیری) در غرب، محصول یک رویکرد هدفمند و چندین ساله است که در راس معادلات امنیتی-سیاسی غرب ترسیم شده و امروز محصول و خروجی آن را مشاهده می کنیم.