به گزارش راهبرد معاصر؛ اولین سفر نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و نتایج دیدار وی با جو بایدن رئیسجمهور ایالاتمتحده، حکایت از آن داشت که رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا، همکاری و رویکرد مشترکی را علیه ایران در دستور کار خود قرار داده و رسماً یک تیم مشترکی را برای برخورد با موضوعی به نام تهدید ایران تشکیل دادهاند.(1) در خصوص اینکه این رویکرد مشترک چه میتواند باشد و چشمانداز آن چگونه خواهد بود،لازم است به مطلوبیت مشترک هرکدام، پیش از آغاز مجدد مذاکرات احیای برجام، اشاره و توجه شود.
گمانهزنیهای مختلفی در خصوص مطلوبیتهای مدنظر آمریکا در قبال توافق هستهای وجود دارد. با نظر به روند مذاکرات صورت گرفته پیرامون احیای برجام، میتوان به این نتیجه رسید که یکی از مطلوبیتهای مدنظر ایالاتمتحده آمریکا در قبال توافق هستهای، احیای این توافقنامه بدون رفع اصلیترین تحریمهای اعمالشده علیه ایران و بدون ارائه تضمین و تعهدی کتبی در خصوص حفظ این توافق در آینده است. به نظر میرسد که آمریکاییها از احیای توافق هستهای بهمثابه یک نقطه آغاز برای برگزاری مذاکرات دیگر با تهران مینگرند. براین اساس معتقدند که باید تحریمها علیه ایران را به بهانههای گوناگون حفظ نمایند تا بتوانند ایران را به قول خود، وادار به مذاکرات در دیگر حوزههای مدنظر با آمریکا ازجمله موضوع قدرت موشکی و منطقهای نمایند. ازاینرو یکی از کار ویژههای افرادی مانند ریچارد نفیو و رابرت مالی در وزارت خارجه آمریکا، حفظ ساختار تحریمها علیه ایران است. چنانچه رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در مصاحبه با NPR، صراحتاً اظهار کرد که درخواست ایران برای رفع تمام تحریمهایی که بعد از سال ۲۰۱۸ توسط دولت دونالد ترامپ اعمالشده است را مشکل خواند و صریحاً تصریح کرد که ما با حذف همه تحریمهای اعمالشده توسط دولت ترامپ موافقت نخواهیم کرد.(2)
مطلوبیت مدّ نظر ایالاتمتحده در قبال توافق هستهای ایران، انعقاد توافقنامهای فرابرجامی بهعنوان یک دستاورد مهم با بیشترین منفعت برای دولت فعلی آمریکا، باقابلیت حل تمام اختلافات موجود با ایران است. تجربه شش دور مذاکرات و بررسی چند ماهی که از آغاز به کار بایدن رئیسجمهور ایالات متحده گذشته است، این مساله را به ذهن تحلیلگر متبادر میسازد که دولت جدید آمریکا ابایی از اینکه توافقنامه کنونی برجام احیا نگردد ندارد، چراکه در سوی مقابل این دولت بدون هیچگونه هزینهای، از اهرم تداوم سیاستهای تحریمی و فشار حداکثری به ایران، برای رسیدن به یک توافق فرابرجامی تحت عنوان برجام پلاس استفاده مینماید. در این میان شاید تنها نگرانی آمریکاییها، اهرم سازی ایران از پیشرفتهای هستهای و متعاقباً بالا رفتن قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات احیای برجام باشد. براین اساس اظهارات اخیر رابرت مالی که گفته است: "ما نمیتوانیم هنگامیکه ایران در حال پیشرفت هستهای است تا ابد منتظر بمانیم. چراکه زمانی میرسد که پیشرفتهای آنها بازگشت به برجام را برای آمریکا بسیار کمارزشتر میکند"، میتواند در این راستا ارزیابی شود.
بنابراین انعقاد توافقی فرا برجامی که بیشترین منفعت را برای دولت آمریکا در پی داشته و ضمن اینکه تعهدات و محدودیتهای هستهای جدیدی را برای ایران به ارمغانآورد، مقدمهای بر حلوفصل دیگر پروندههای ایران، همچون موضوعات موشکی و سیاستهای منطقهای ایران نیز باشد، احتمالا مطلوبترین هدف مدنظر ایالاتمتحده در مذاکرات با ایران است.
رژیم صهیونیستی برمبنای دکترین بگین، مخالف دستیابی هر یک از مخالفانش به توانایی هستهای است. براین اساس نیز درصدد توقف کامل برنامه هستهای ایران بوده و اخلال در این برنامه را یکی از مطلوبیتهای خود قلمداد مینماید.(3)
این رژیم تاکنون مخالفتش را با توافقنامه هستهای برجام در اشکال گوناگون نشان داده و همواره بر یک توافق «بهتر» که فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران را نیز در برگیرد، اصرار داشته است، بااینحال صهیونیستها، کلیت تاکتیکهای قدرتهای غربی نظیر دیپلماسی، تحریمهای اقتصادی و فشار بر متحدان ایران و.. را در قبال برنامه هستهای ایران، مطلوب و آن را در راستای راهبرد امنیتی خود برای مقابله با برنامه هستهای ایران مفید میدانند، اما در بیشتر موارد با تناسب و میزان بهکارگیری هر یک از این تاکتیکها مخالفتهایی کرده و گفتوگوهای هستهای طولانیمدت را فرصتی برای استفاده ایران از زمان و درنتیجه نزدیک شدن به نقطه بیبازگشت هستهای توصیف کرده اند. این رژیم حتی تحریمهای دیپلماتیک و اقتصادی را نیز محکومبه شکست میداند و همواره از حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران با کمک امریکا و یا بهصورت یکجانبه سخن گفته است.(4)
در این میان از نگاه برخی تحلیلگران، یکی از مطلوبیتهای مدنظر رژیم صهیونیستی در قبال توافقنامه برجام، تداوم تنشها میان ایران و دنیای غرب و حل نشدن اختلافات است. صهیونیست ها کمترین علاقهای به حلوفصل مناقشه هستهای ایران ندارد و میکوشند تا توجه جامعۀ جهانی را از مسئلۀ فلسطین بهسوی دیگر بحرانهای منطقهای متمرکز کنند تا بدینوسیله بهطور آرام و خزنده، برنامۀ اسکانِ یهودیان افراطی در کرانۀ باختری و بیتالمقدس شرقی را توسعه داده و عملاً راه استقلال کرانۀ باختری را برای همیشه سد کنند، از همین رو با تمام قوای خود میکوشند تا مانع هر نوع حلوفصل نهایی اختلافات آن با دنیای غرب شده تا مبادا ایران از اولویت امنیتی آمریکا و اتحادیۀ اروپا خارجشده و نوبت به درخواستِ جهانی برای اجرای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل دربارۀ مسئلۀ فلسطین برسد.(5)
بر اساس این نگرش درحالیکه آمریکا و اتحادیۀ اروپا آغاز به کارِ دولت جدید ایران را بهصورت فرصتی تازه برای بازگشت جمهوری اسلامی به میز مذاکرات وین میبینند، در مقابل صهیونیستها نیز تمام اهرمهای قدرت خود را به کار گرفتهاند تا مانع احیای توافق هستهای برجام شده تا بدین ترتیب بتوانند پنجره گفتگو و حلوفصل اختلافات ایران با غرب را مسدود سازند و شرایط را برای امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران فراهم آورند تا بتوانند از ورای امنیتی سازی مسئله هستهای، هرگونه فعالیت نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی ایران را با اهداف امنیتی سازی شدهی هستهای مرتبط نموده و تصویرسازی آن را به شکل تهدید علیه بشریت و صلح بینالمللی نهادینه کنند و زمینه را برای ایجاد تحریمهای گسترده و جامع از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم آورند.(6)
در سوی دیگر، برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند که مطلوبیت مدنظر صهیونیستها در قبال توافق هستهای، دستیابی به توافقی جامعتر از توافق هستهای برجام است. از نگاه این ناظران، برای فهم مطلوبیت مدنظر صهیونیستها میبایست به اظهارات مقامات این رژیم توجه داشت. چنانچه «بنی گانتز» وزیر دفاع این رژیم در جمع 60 دیپلمات خارجی مقیم سرزمینهای اشغالی با اشاره به اینکه ایران تنها دو ماه دیگر تا دستیابی باقدرت اتمی شدن، فاصله دارد، به هدف دستیابی به توافق «طولانیتر، قویتر و گستردهتر» از توافق قبلی (برجام) اشاره داشت. براین اساس هیاهوی صهیونیستها درباره فاصله دوماهه ایران با سلاح اتمی و فشار به بایدن برای تعجیل دررسیدن به چنین توافقی است. توافقی که اولاً بند غروب نداشته باشد یعنی مادامالعمر باشد، محدودیتهای هستهای ایران را بیشتر و شدیدتر کند و درنهایت قدرت موشکی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را نیز زیر چتر خود آورده و مهار سازد. (7)
تا هنگامیکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستها بود، رویکرد دولت جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی نسبت به موضوع هستهای ایران متفاوت از یکدیگر بود، اما با روی کار آمدن نفتالی بنت بهعنوان نخستوزیر جدید صهیونیستها، میتوان گفت که این رویکرد کاملاً با یکدیگر هماهنگ است.
برمبنای آنچه اشاره گردید میتوان گفت که یکی از مطلوبیتهای مشترک میان آمریکاییها و صهیونیستها در قبال پرونده هستهای ایران، دستیابی به توافقی جامعتر از توافق هستهای برجام است. مطلوبیتی که چشمانداز رویکردی آن برمبنای مواضع هماهنگ ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی، با در نظر گرفتن طرح چهار ستونی ارائه شده از سوی نفتالی بنت به بایدن که عبارت از توقف غنیسازی اورانیوم توسط ایران، جلوگیری از سلاح سازی از آن، توقف برنامه موشکی بالستیک ایران و نیز توقف حضور منطقهای ایران است، قابل ارزیابی و پیشبینی خواهد بود.(8)
1.سایت ایندیپندنت فارسی، شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۰، قابلدسترسی در: https://www.independentpersian.com/node/174556
2.جاوید منتظران، چالشهای پیش روی احیای برجام،، سایت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، 16 تیر 1400، قابلدسترس در: http://www.css.ir/fa/content/125860
3.احسان کیانی، وبگاه اندیشکده راهبردی تبیین، اخلالگری رژیم صهیونیستی در برنامه هستهای ایران، اهداف و پیامدها، ۲ اردیبهشت، ۱۴۰۰، قابلدسترسی در: http://tabyincenter.ir/41873
4.حمید نیکو، مرتضی سویلم، جایگاه برنامه هستهای ایران در دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی، فصلنامه مطالعات روابط بینالملل، سال دهم، شماره 37، بهار 1396، ص 159
5.احمد زیدآبادی، اسرائیل تمایلی به آغاز و موفقیت مذاکرات وین ندارد، وبگاه ایران امروز، 07/08/2021، قابلدسترسی در:
https://www.iran-emrooz.net/index.php/news2/92650/
6.جاوید منتظران، وبگاه اندیشکده راهبردی تبیین، چرایی و چگونگی امنیتی سازی مسئله هستهای جمهوری اسلامی ایران توسط غرب، ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، قابل در دسترسی در: http://tabyincenter.ir/18108
7.محمد صرفی؛ کاخ سفید و بادیه مس؟!، سایت روزنامه کیهان، ۰۷ شهريور ۱۴۰۰، قابلدسترسی در:https://kayhan.ir/fa/news/224677
8.وبگاه خبرگزاری فارس، طرح چهارستونی نفتالی بنت به بایدن برای مقابله با ایران، ۱۴۰۰/0۶/۱۴، قابلدسترسی در: https://www.farsnews.ir/news/14000614000263