به گزارش راهبرد معاصر؛ تأخیر ایران برای عضویت مجدد در مذاکرات وین برای احیای توافقنامه هستهای 2015، این گمانهزنی را تقویت کرده که دولت جدید ایران علاقه خود را به این توافق از دست داده است. بیاعتمادی عمیق، خوشبینی نسبت به گزینه همکاری با چین و اطمینان از اینکه میتواند تحریمهای آمریکا را پشت سر بگذارد، این نتیجه را شکل داده است و برای واشینگتن راهی جز تهدید علنی و حرکت به سمت پلن بی باقی نگذاشته است. اما داده های جدیدی که توسط نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت به دست آمده ، نشان می دهد که این بن بست به دلیل احساس مصونیت ایران در برابر فشار آمریکا نیست، بلکه بیشتر به این دلیل است که رئیس جمهور جو بایدن از متعهد شدن به لغو تحریم ها علیه ایران اجتناب می کند.
نقطه عطف مهم در مذاکرات در ماه مه سال جاری رخ داد؛ جایی که ایرانیها بر تعهدات الزامآور قانونی مبنی بر اینکه ایالات متحده به امضای خود احترام بگذارد و در صورت احیای برجام، از توافق خارج نشود، پافشاری کرده بودند. اگرچه تیم ایالات متحده تقاضای ایران را قابل درک میدانست، اما تاکید داشتند که نمیتوانند دست دولت بعدی را ببندند و تضمین کنند که دولت آتی متخاصم با برجام، دوباره از آن خارج نخواهد شد.
اما به گفته دیپلماتهای غربی درگیر در مذاکرات، ایرانیها سپس تقاضای خود را کاهش داده و خواستار این شدند که دولت بایدن باید متعهد شود که در صورت پای بندی ایران، تا پایان دوره خود به توافق پای بند باشد. به گفته این منابع ، تیم مذاکره کننده آمریکا موضوع را به واشنگتن برگرداند اما با تعجب تهران و دیگران ، کاخ سفید با استناد به موانع قانونی، آمادگی انجام چنین تعهدی را نداشت. در عوض، تغییراتی را در متن مذاکره ارائه کرد که از یک تعهد قانونی خارج بود.
واکنش آمریکا درست قبل از انتخابات ریاست جمهوری ژوئن باعث دودستگی در تهران شد که مسیر را برای بن بست کنونی هموار کرده است. در حالی که مذاکرهکنندگان آمریکایی درباره محوریت تقاضای ایران برای تدابیری که پایبندی آمریکا را تضمین میکند، تردید دارند، دیپلماتهای اروپایی و ایرانی اصرار دارند که این موضوع اصلیترین چالش برای ایرانیها است. این پیام هفته گذشته در جریان دیدار انریکه مورا، مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپا از تهران، تقویت شد، جایی که ایرانیها این موضوع را حداقل پنج بار در جریان رایزنیهای چهار ساعته درباره برجام مطرح کردند، هر چند با دقت از استفاده از عبارت «ضمانت» اجتناب کردند. متأسفانه، از دیدگاه واشنگتن، علی باقری کنی، مذاکرهکننده ارشد جدید ایران نیز تاکید کرد که تهران موضع خود را تغییر داده است و تاکید کرد که تعهد سه یا چهار ساله آمریکا دیگر کافی نیست.
دیپلماتهای اتحادیه اروپا به این موضوع اذعان دارند که سهولت خروج ایالات متحده از این توافق یک «نگرانی جدی و مشروع» است. تهران نگران است که غیرقابل اعتماد بودن تعهد ایالات متحده به برجام، ایران را در موقعیتی بسیار آسیب پذیر قرار دهد. با بازگشت مجدد به برجام، تهران بسیاری از اهرم های هسته ای خود را کنار می گذارد؛ در حالی که واشنگتن ظاهرا تحریم ها را لغو می کند. با این حال، رفع تحریمها به منافع اقتصادی معناداری برای ایران منجر نمیشود؛ مگر اینکه شرکتهای غربی نسبت به وفاداری طولانیمدت واشنگتن به توافق اطمینان داشته باشند – که اینطور نیست. این امر باعث میشود که ایران اهرمهای خود را بیهوده رها کند ؛ بهویژه اگر واشنگتن بار دیگر از توافق خارج شود.
تقاضای ایالات متحده این است که به محض احیای برجام، مذاکرات جدید برای طولانیتر و قویتر کردن آن آغاز شود. اما توافق قوی تر چندین مشکل را برای تهران ایجاد می کند. در وهله نخست، با توجه به تخلفات گذشته ایران، محدودیتهایی برای برنامه هستهای این کشور تا 25 سال اعمال میشود و پس از آن - با فرض پایبندی به این محدودیتها و بازگرداندن اعتماد به فعالیتهای هستهایاش - برنامه هستهای ایران عادی میشود. طولانی تر شدن توافق به معنای طولانیتر شدن مجازات ایران است، حتی با وجود این که ایالات متحده در ابتدا توافق هسته ای را نقض کرده است.
علاوه بر این، آیا واشنگتن به دنبال تمدید یکباره توافق است یا به دنبال اضافه کردن تمدیدهای متعدد است که اساساً محدودیتهای خاص در توافق را برای مدت نامحدود طولانی میکند و به این ترتیب عادیسازی برنامه ایران را از دسترس خارج میکند؟ البته، هرچه محدودیتها طولانیتر باشد، احتمال اینکه مردم آمریکا رئیسجمهور دیگری مانند ترامپ را انتخاب کنند که بار دیگر از توافق خارج شود، بیشتر میشود.
سوء ظن تهران در مورد نیات ایالات متحده در پشت تقاضا برای یک توافق طولانی تر و قوی تر ممکن است با امتناع خود تهران از مذاکره مستقیم با مذاکره کنندگان ایالات متحده، تشدید شود. اما این موضوع به دلیل امتناع بایدن از تعهد به لغو تحریمهای ایران پس از بازگشت تهران به پایبندی کامل به برجام، پیچیدهتر شده است. تصمیم بایدن باعث شده که مقامات ایرانی و اتحادیه اروپا دچار شک و تردید شوند که ایالات متحده به دنبال استفاده از اعمال مجدد واقعی تحریم ها به عنوان اهرمی در مذاکرات پس از برجام برای یک توافق طولانی تر است. به این معنا که بایدن با تهدید به اعمال مجدد تحریمهایی که قبلاً به عنوان بخشی از برجام لغو کرده است، به دنبال امتیازات بیشتری از ایران خواهد بود.
این ملاحظات باعث شده است که تهران بازگشت ایالات متحده به برجام را نه تنها به دلیل غیرقابل اعتماد بودن لغو تحریمها، بلکه به دلیل ترس از فروپاشی برجام و تمایل واشنگتن برای یک توافق طولانیتر و قویتر را بسیار خطرناک بداند. در این صورت ، با بازگشت آمریکا به توافق ، واشنگتن توانایی بیشتری برای مجازات اقتصادی ایران خواهد داشت که می توان به استفاده از مکانیزم ماشه در شورای امنیت برای بازگرداندن تمام تحریم های اقتصادی علیه ایران اشاره کرد.
وضعیت موجود به سادگی نمیتواند برای مدت طولانی دوام بیاورد. بدون پیشرفت واقعی، دولت بایدن در نهایت طعمه فشارهای اسرائیل، امارات و دموکرات های جنگ طلب در کنگره خواهد شد. اگر توافق طولانیتر و قویتر در کار نباشد، کاخ سفید ممکن است محاسبه کند، پس بهتر است که برجام اکنون از هم پاشیده شود تا اینکه بایدن هزینه سیاسی داخلی پیوستن مجدد به توافق را بپردازد تا مدت کوتاهی پس از آن از بین برود. در واقع، عدم تمایل بایدن به حفظ تحریمها علیه ایران تا پایان دوره ریاستجمهوری خود نشان میدهد که او مایل است شاهد فروپاشی برجام باشد، نه به این دلیل که نمیتوان آن را احیا کرد، بلکه به این دلیل که پس از احیای آن نمیتوان آن را طولانی و تقویت کرد. بنابراین هیچ پلن بی وجود ندارد که بتواند همگرایی فزاینده به سمت پذیرش فروپاشی برجام در تهران و واشنگتن را حل کند. در عوض، به یک طرح الف قابل اعتمادتر و پایدارتر نیاز است که هم به ناپایداری توافقی که ایالات متحده می تواند بدون مجازات از آن خارج شود، میپردازد و هم احیای برجام را از تمایلات مشروع برای گسترش این توافق تفکیک می کند.