ببینید/ هشدار دستگاه قضا به خریداران سکه و ارز: با احتیاط به این بازار‌ها وارد شوید سرمربی ذوب‌آهن لحظاتی بعد از دربی به بیمارستان منتقل شد آبگرمکن ۶ نفر را تا پای مرگ برد! نامه سازمان لیگ در پاسخ به استقلال؛ زمان دربی تغییر نمی‌کند تصادفات، دخانیات و استرس؛ ۳ تهدید جدی برای سلامت مردان ترکیب سپاهان و ذوب‌آهن برای دربی نصف‌جهان عوامل تأثیرگذار بر اختلالات تیروئید: تغذیه، سبک زندگی و پیشگیری اینتر رقم فروش طارمی را مشخص کرد نوشیدن چای یا سایر نوشیدنی‌های کافئین‌دار چه مزایایی دارد؟ ماتزاری به استقلال نزدیک شد واکنش سازمان انرژی اتمی به اظهارات گروسی مرکز آمار نرخ تورم در بهمن ماه را ۳۲ درصد اعلام کرد سردار معروفی: رزمایش پیامبر اعظم در سراسر کشور اجرا می‌شود پرداخت حقوق فرهنگیان با نرم‌افزار جدید دستمزد در آینده نزدیک پزشکیان: هوایی که تنفس می‌کنیم برازنده انسان‌ها نیست/ از اصلاح حمل‌ونقل عمومی در کشور حمایت می‌کنیم

راز تلخی که روزگار عروس جوان را سیاه کرد

وقتی نتوانستم هزینه‌های سنگین اعتیاد همسرم را تامین کنم او به خرده فروشی مواد مخدر روی آورد، اما طولی نکشید که...
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۶ - ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - 2021 November 06
کد خبر: ۱۰۸۳۵۵

به گزارش راهبرد معاصر، زن ۴۰ ساله در حالی که بیان می‌کرد بعد از دستگیری همسرم روزگار سختی را می‌گذراندم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن نزد مادرم به امور خانه داری مشغول شدم.


پدرم نیز یک کارگر ساده بود که به سختی می‌توانست مخارج زندگی خانواده پرجمعیت مان را تامین کند. خلاصه ۱۹ سال داشتم که با «قنبرعلی» ازدواج کردم و از همان روز‌های آغازین زندگی مشترک متوجه شدم شوهرم به مواد مخدر اعتیاد دارد، اما این موضوع را از خانواده ام پنهان کردم چرا که امیدوار بودم اعتیادش را ترک کند.

از سوی دیگر نیز طلاق در خانواده ما مرسوم نبود و موضوعی مذموم شمرده می‌شد. با وجود این خودم نیز از جدایی و طلاق وحشت داشتم، چون خانواده ام در حاشیه شهر زندگی می‌کردند و اوضاع نابسامانی از نظر مالی داشتند.

این درحالی بود که اعتیاد همسرم هر روز بیشتر می‌شد و او در عمق این منجلاب فرو می‌رفت تا جایی که دیگر توان کارکردن نداشت و نمی‌توانست مخارج زندگی را تامین کند.

با آن که در خانه پدر شوهرم سکونت داشتیم و اجاره نمی‌دادیم، ولی روزگارمان خیلی سخت می‌گذشت. خانواده همسرم اصرار داشتند من باید بیشتر صبر کنم و خودم بیرون از منزل مشغول کار شوم تا فرزندانم گرسنه نمانند.

چاره دیگری نداشتم به همین دلیل در یک کارگاه هنری کاری برای خود دست و پا کردم تا بتوانم شوهرم را در مراکز ترک اعتیاد بستری کنم، اما تلاش هایم هیچ فایده‌ای نداشت چرا که او در مدت کوتاهی دوباره به مصرف مواد مخدر روی می‌آورد و هیچ حامی و پشتیبانی هم نداشت.

خلاصه هزینه‌های اعتیاد همسرم روز به روز بیشتر می‌شد تا این که به خرده فروشی مواد مخدر روی آورد، اما طولی نکشید که ماموران انتظامی به سراغش آمدند و او را به همراه مقداری مواد مخدر دستگیر کردند. بعد از آن هم شوهرم روانه زندان شد تا حکم دادگاه صادر شود.

این گونه بود که زندگی من نیز فروپاشید و من هم گرفتار شعله‌های آتشی شدم که همسرم با آن زندگی بسیاری از جوانان را سوزانده بود. به طوری که اکنون نمی‌توانم هزینه‌های خود و فرزندانم را تامین کنم. اگرچه اونیز خود قربانی آتش افروزی دیگران بود. از سوی دیگر یقین دارم همسرم بعد از آزادی از زندان دوباره مصرف مواد مخدر را شروع می‌کند و بازهم به روزگار سیاه باز می‌گردیم. حالا هم آمده ام تا مرا راهنمایی کنید و...

اقدامات مشاوره‌ای و حمایتی از این زن جوان توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ غلام علی مالداری (رئیس کلانتری پنجتن) آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی/رکنا

مطالب مرتبط
ارسال نظر