به گزارش راهبرد معاصر، از عصر روز دوشنبه پانزدهم آذرماه و با کشف اسرار خانه وحشت در پایتخت، بررسیهای گسترده قضایی-پلیسی برای روشن شدن ابعاد پنهان این پرونده آغاز شده است.
اسرار خانه وحشت که در آن یک دختر فراری به قتل رسیده و دختران دیگری نیز زندانی شده بودند، زمانی برملا شد که مأموران پلیس برای دستگیری یک سارق وارد آنجا شدند. آنها اما به جای سارق با جسد دختری جوان روبهرو شدند و ۲دختر دیگر را با دست و پای بسته درحالیکه یکی از آنها داخل کمد دیواری زندانی شده بود، نجات دادند.
ماموران وقتی با هماهنگی قضایی قفل در را شکستند و وارد آنجا شدند، اما به محض ورود صحنه تکان دهندهای را مقابل خود دیدند. خانه کاملا بههم ریخته بود و در قسمت پذیرایی دختری جوان با دست و پای بسته و برهنه افتاده بود.
دختر جوان حدودا ۲۱ساله بود و وقتی پلیس را دید سراسیمه گفت که سعید آنها را زندانی کرده است. ماجرا عجیب بهنظر میرسید و مأموران وقتی وارد اتاق خواب شدند صداهایی از داخل کمد دیواری شنیدند. در کمد قفل بود و مأموران که آن را باز کردند با دختری جوان که او هم حدود ۲۱سال سن داشت و برهنه بود با دست و پای بسته روبهرو شدند. این دختر هم میگفت که سعید او را در کمد زندانی کرده است اما این همه ماجرا نبود. لحظاتی بعد مأموران پشت در اتاق خواب بستهای عجیب دیدند. نایلون مشکی رنگی دور جسمی پیچیده شده بود و وقتی آن را باز کردند با جسد دختری جوان که مدت زیادی از مرگش میگذشت روبهرو شدند.
ماموران در ادامه، جوانی ۳۳ساله به نام سعید(شکارچی دختران فراری) و خواهرش به نام مریم را که در خانه وحشت دختران فراری را زندانی کرده بودند دستگیر کردند.
اما درحالیکه زندانیان خانه وحشت میگفتند جسد کشف شده در آنجا متعلق به یک دختر فراری است که ۴ماه پیش توسط سعید به قتل رسیده بود، مرد جوان اتهام قتل را انکار کرد.
دو دختری که از خانه وحشت نجات یافتهاند، در ادامه تحقیقات در دادسرای جنایی تهران جزئیات تازهتری از این پرونده بازگو کردند.یکی از آنها که در کمد زندانی بود اعتیاد به شیشه دارد و درباره جزئیات ۸ماه اسارتش در این خانه به قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی گفت: من در یک خانواده نابسامان بزرگ شدم و تولدم یک اشتباه بود. پدرم هرگز مرا نمیخواست و مادرم همیشه برایم تعریف میکرد زمانی که باردار بوده، پدرم او را مجبور میکرده که مرا سقط کند و حتی به او نفت میخورانده که این اتفاق بیفتد.
دختر جوان ادامه داد: این رفتارها موجب شد که مادرزادی پاهایم دچار معلولیت شود و نتوانم به درستی راه بروم. شرایط سختی داشتم، پدرم همیشه مرا به باد کتک میگرفت و مرا نمیخواست تا جایی که کار کردم، پول جمع کردم و تصمیم گرفتم برای کار و ادامه زندگی به ترکیه بروم. حتی پاسپورتم را هم گرفتم و آخرین بار ۸ماه قبل از خانه پدرم فرار کردم. از اسلامشهر به تهران آمدم و میخواستم به بانک بروم که پول از حسابم برداشت کنم اما دیر رسیدم و بانک تعطیل شد. در حوالی میدان راهآهن بودم و میخواستم به مسافرخانه بروم تا روز بعد اول وقت به بانک بروم اما سرنوشتم تغییرکرد. در آنجا با سعید آشنا شدم که او خودش را سرهنگ نیروی انتظامی معرفی کرد و وقتی متوجه شد جایی برای خواب ندارم مرا به خانهاش دعوت کرد. اوگفت میتوانم تا هر زمانی که خواستم در آنجا بمانم اما من فقط برای یک شب نیاز به جای خواب داشتم و روز بعد میخواستم با سفر زمینی به ترکیه بروم.
وی گفت: سعید اغفالم کرد و من به خیال اینکه قصد کمک به مرا دارد راهی خانهاش شدم. اما به محض ورود به آنجا، او مرا تهدید و در کمد دیواری زندانی کرد. در مدت ۸ماهی که آنجا زندانی بودم فقط روزی یک وعده به من غذا میداد و گاهی اجازه دستشویی رفتن را هم به من نمیداد. در این مدت با تهدید به من تجاوز میکرد و اگر اعتراضی میکردم مرا شکنجه میداد.
دختر جوان در ادامه گفت: سعید روز اول با تهدید مرا مجبور کرد که علیه نظام، حکومت و دین صحبت کنم و بعد اقدام به تهیه فیلم کرد. از آن پس تهدید میکرد که اگر فکر فرار به سرم بزند فیلم را بهدست مسئولان میرساند و اگر زیر سنگ هم باشم مرا پیدا میکنند و اعدام میشوم. با این تهدیدها مرا در خانه نگه داشته و اکثر روزهایم در تاریکی و در کمد دیواری سپری میشد. دلم برای رفتن به خیابان و دیدن نور و آزادی تنگ شده بود و از همه بدتر اینکه معتاد به شیشه هم بودم و سعید برایم مواد تهیه میکرد.
دخترجوان درباره جزئیات قتل دختری در این خانه نیز گفت: من داخل کمد بود و قتل را ندیدم اما از صدا فهمیدم که مقتول دختری تازه وارد بود و هنوز یکماه هم نشده بود که قدم در خانه وحشت گذاشته بود و قصد فرار داشت که سعید او را به قتل رساند.
وی ادامه داد: من از سعید واقعا میترسیدم و با دیدن او وحشت زده میشوم. حتی الان هم که او دستگیر شده باز وحشت دارم. او مردی خشن، بداخلاق و عصبی است که فکر میکنم حتی خانوادهاش هم از او هراس دارند. من دلم نمیخواهد به خانه پدرم بازگردم و اگر روزی آزاد شوم از شما(بازپرس پرونده) تقاضا دارم که مرا به بهزیستی بفرستید.
دختر دیگری که ۳سال در خانه وحشت زندانی بود اظهارات تازهای در مقابل بازپرس جنایی تهران مطرح کرد. او مدعی بود در مدت ۲۵روزی که مقتول قدم در خانه وحشت گذاشته هرگز او را ندیده و با وی چشم در چشم نشده است. دختر جوان گفت: قبل از هر چیزی باید بگویم که من از سعید میترسم و خواهش میکنم او را آزاد نکنید. چون میترسم مرا بکشد. او بعد از دستگیری در کلانتری تهدیدم کرد که اگر آزاد شوم مرا میکشد.
دختر جوان درباره وضعیت زندگیاش گفت: پدرم مردی معتاد بود که همیشه مرا کتک میزد. حتی گاهی مجبورم میکرد که کار کنم تا پول مواد او را تهیه کنم. در نهایت هم یک روز مرا از خانهاش بیرون کرد.
آن روز تصمیم گرفتم دیگر به آنجا برنگردم و به حوالی میدان راهآهن رفته بودم که با سعید آشنا شدم. او خودش را مأمور پلیس معرفی و مرا اغفال کرد و به خانهاش برد و ۳سال اجازه خروج از خانه را به من نداد. هربار که از خانه بیرون میرفت در را به رویمان قفل میکرد و هر وقت عصبانی میشد ما را کتک میزد. حتی همسایهها از دست او شاکی بودند و از او میترسیدند.
وی گفت: حدود ۵ماه قبل بود که سعید دختر دیگری را به خانه آورد. وقتی او را آورد، مرا در اتاق زندانی کرد. دختر دیگری هم در کمد زندانی بود و در آن را هم قفل میکرد. زمانی که قرار بود مقتول را به اتاق، جایی که من بودم، بیاورد مرا در حمام یا دستشویی پنهان میکرد و من و مقتول هیچ وقت یکدیگر را ندیدیم. وی گفت: خواهر سعید هم در این خانه زندگی میکرد و او هم از رفتارهای برادرش شاکی بود.
دختر جوان ادامه داد: من قتل را ندیدم اما پس از جنایت چند روزی جسد را در حمام گذاشتند. بعد برای آنکه بوی تعفن در ساختمان نپیچد سعید مدام عود روشن میکرد و یک نایلون دور جسد میپیچید که بو نگیرد. وی درباره اینکه چرا از این خانه فرار نکرد نیز گفت: سعید از من فیلم سیاسی تهیه کرده و تهدید کرده بود که اگر فرار کنم، چون پلیس است دستگیرم میکند و اعدام میشوم.
اظهارات دختران نجات یافته از خانه وحشت در حالی بیان میشود که سعید به اتهام قتل، حبس غیرقانونی ۳دختر و اخفای جسد و خواهرش به اتهام معاونت در قتل در بازداشت بهسرمیبرند.
اولین مواجهه با سعید ایروانی
سعید برای بازجویی و تحقیق به شعبه دوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او رفتارهای خشنی داشت و پرخاشگر بود. ناگهان عصبانی میشد و فریاد میکشید و شروع میکرد به فحاشی، اما بازپرس جنایی او را به آرامش دعوت میکرد و از وی میخواست جزئیات جنایتی که مرتکب شده را فاش کند. سعید اما قتل را انکار کرد و انگشت اتهام را به سمت یکی از دختران فراری که در خانهاش زندانی بود گرفت.
وی گفت: من هیچکس را در خانهام زندانی نکردهام و همه آنها بیسرپناه بودند. من سقفی در اختیارشان قرار داده بودم برای زندگی.
وی ادامه داد: یکی از آنها که در کمد زندانی بود، خودش از من خواست تا در کمد زندانیاش کنم. دخترانی که در خانهام بودند به یکدیگر حسادت میکردند و اگر به یکی از آنها توجه نشان میدادم حسادت دختران دیگر برانگیخته میشد. مقتول یکی از دخترانی بود که از خانهاش فراری شده و من به او جا داده بودم. اما دختری که در کمد پنهان شده بود به رابطه من و او حسادت میکرد. میگفت چرا من به او که تازه وارد است توجه بیشتری نشان میدهم. همین باعث اختلافاتی میان آنها شده بود. دختری که خودش را در کمد زندانی میکرد از من درخواست ازدواج کرده بود و به من علاقه داشت!
متهم ادامه داد: روز حادثه آنها با یکدیگر درگیر شدند و دختری که عاشق من بود جان آن یکی را گرفت. من هم جسد را نایلون پیچ کردم و میترسیدم آن را از خانه خارج کنم.
خواهر سعید: برادرم قاتل است
خواهر سعید اما دختری است متولد سال ۵۷ . او در یک آرایشگاه زنانه کار میکند که حالا در برابر اتهام معاونت در قتل قرار گرفته است.
او در بازجوییها برادرش را بهعنوان قاتل معرفی کرد و گفت: حرفهای برادرم در مورد اینکه دختران به یکدیگر حسادت میکردند حقیقت دارد. اما روز حادثه مقتول با برادرم بر سر ترک خانه درگیر نشده بود. دعوای آنها بر سر این بود که دختر جوان میگفت چرا برادرم به او توجهی نمیکند. وقتی دعوای آنها بالا گرفت برادرم از من خواست تا به او وسیلهای بدهم که آن دختر را آرام کند. من هم در همان اطراف یک پیچ گوشتی دیدم که به سعید دادم و او با همان پیچ گوشتی جان دخترجوان را گرفت.
متهمان این پرونده با دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران بازداشت شدهاند. هنوز هویت مقتول مشخص نشده و تحقیقات برای شناسایی او ادامه دارد. از سوی دیگر تحقیقات ویژهای برای شناسایی جرائم احتمالی دیگر از سوی سعید ادامه دارد تا مشخص شود که آیا او مرتکب قتلهای دیگری شده و قاتل سریالی دختران فراری است یا نه. علاوه بر این، تحقیقات برای شناسایی خانواده دخترانی که در خانه مخوف زندانی بودند، ادامه دارد تا ابعاد بیشتری از این ماجرای هولناک فاش شود.
این در حالی است که در ادامه تحقیقات مشخص شده که طی ۲ماه گذشته جسد دو دختر در نزدیکی خانه وحشت کشف شده که هویت هیچکدام از آنها شناسایی نشده است. به همین دلیل فرضیه اینکه آنها نیز توسط سعید به قتل رسیدهاند قوت گرفته است. علاوه بر این در بازرسی خانه وحشت، یک کارت شناسایی متعلق به یک دختر کشف شده اما هنوز این دختر پیدا نشده است.
همه اینها احتمال اینکه شکارچی دختران فراری مرتکب قتلهای دیگری هم شده را مطرح کرده و تحقیقات در این پرونده در حالی ادامه دارد که سعید به پزشکی قانونی معرفی شده تا سلامت روانی او بررسی شود.
منبع: همشهری