به گزارش راهبرد معاصر؛ 26 دی ماه 1357 محمدرضا شاه پهلوی پس از آنکه متوجه وخامت اوضاع در افزایش تظاهرات و اعتراضات مردمی به ظلم و فساد حاکم بر کشورشد از ترس گرفتار آمدن در دست مردم انقلابی و اعدام همانند آنچه برسر طاغوتیان پیش از خودش آمده بود از کشور گریخت؛ لذا این روز در تقویم مبارزات مردم انقلابی ایران علیه حکومت طاغوت، روزی به یادماندنی است چراکه با فرار شاه روند رهایی مردم ایران از استبداد داخلی و سلطه قدرتهای استکباری شتاب بیشتری به خود گرفت.
این روز نقطه عطفی در تاریخ پیروزی های انقلاب اسلامی ایران بود و شادی مضاعفی برای مردم با خروج و فرار ننگین شاه رقم زد تا جایی که مردم در سراسر کشور به خیابانها آمدند و با پخش گل و شیرینی، این رویداد مهم تاریخی را جشن گرفتند. خبر خروج شاه از ایران، به سرعت برق در سراسر کشور پخش شد و «شاه رفت!» تیتری ماندگار در تاریخ انقلاب شد.
گسترش موج اعتصابات، کشور را به حالت فلج کامل در آورده بود و درآمد ارزی کشور به صفر رسیده بود. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.
شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و سرکوب انقلابیون و رفع اعتصابها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی قرار گرفته بود که در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.
شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران در بدو خروجش از کشور گفت: «مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.» اما شاه از چیز دیگری وحشت داشت که بعدها در خاطرات خود و همسرش مطرح شد و آن ترس از محاکمه و اعدام توسط انقلابیون بواسطه جنایتهایش در طول ۳۷ سال حکمرانی بود.
روزنامه نگار مشهور انگلیسی «ویلیام شوکراس» در کتاب خود، ماجرای فرار شاه را اینگونه توصیف می کند: «درست ساعت دو بعد از ظهر بود ـ 26 دی ماه ـ که بالاخره هواپیمای حامل شاه و ملکه و همراهان معدودشان پرواز کرد. چند لحظه بعد که این خبر از رادیو تهران پخش شد، شهر از خوشحالی منفجرشد. بوق ممتد اتومبیل ها به صدا درآمد، چراغهای آنها روشن شد، مردم در کوچه و خیابان به رقص می پرداختند و فریاد می زدند: «اکنون همه آزادند». مردم گلهای گلایل و میخک و عکسهای آیت اللّه خمینی را تکان می دادند و می گفتند: به همت خمینی، شاه فراری شده. مجسمه های شاه و پدرش واژگون شد. روزنامه ها با عناوین بسیار درشت «شاه رفت»، بی درنگ چاپ و توزیع شد و مردم با اشتیاق فراوان آنها را می ربودند و می خواندند..»
در این روز تاریخی محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترك كند و این در حالی بود كه حتی نزدیك ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع كردند. همانطور که «ویلیام شوکراس» انگلیسی هم این روز را توصیف کرده بود ساعت دو بعد از ظهر 26دی ماه که خبر فرار شاه از رادیو پخش شد، فریاد شادمانی مردم ایران به هوا رفت، چراغ اتومبیل ها روشن شد، برف پاک کن ها به رقص درآمدند، بوق ها به راه افتاد و شور و شعفی بزرگ شهر های ایران را در بر گرفت. برخی عکس شاه را در اسکناس درشت پانصد تومانی و هزار تومانی سوراخ کرده بودند و بر دست گرفته بودند. جمعی نیز عکس های حضرت امام خمینی (ره) را بین سرنشینان اتومبیل ها پخش می کردند.
همسر شاه ماجرای فرار او را چنین روایت می کند : «عزیمت اشك آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. محمدرضا بیم آن را داشت كه ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ كه به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود. فرزندانم در امریكا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز شمس و شوهرش در امریكا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماهها بود از وحشت این كه به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم.»
طرح ادعاهای یاد شده در حالی بود که ژنرال هایزر گماشته آمریکاییها در تهران تا واپسین روز منتهی به انقلاب از انجام هر اقدامی برای ممانعت از پیروزی انقلاب و امکان بازگشت شاه به کشور دریغ نورزید. شاه مخلوع در حالی تهران را به عزیمت مصر ترک نمود که به گفتهی قاطبهی تحلیلگران و روزنامهنگاران وقت، وی میلیاردها دلار از سرمایههای ایران را با هیات همراهش از کشور خارج نمود. دولت انقلابی پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رقم خارج شده از کشور را ۵۶ میلیارد دلار ارزیابی نموده است.
در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد.
و این چنین شد که ساعت حدود چهار بعد از ظهر روزنامه های اطلاعات و کیهان با تیتر "شاه رفت" منتشر شدند. تیتر روزنامه ها از همیشه درشت تر بود. مردم روزنامه ها را بر سر، دست گرفته بودند و به یکدیگر نشان می دادند. برخی بین کلمه "شاه" و "رفت" ابرو باز کرده، با دست کلمه "در" را اضافه کرده بودند. در نتیجه تیتر روزنامه ها به صورت " شاه در رفت" خوانده می شد.
و چنین شد که اعتراضات مردم انقلابی به طاغوت و ظلم و ستمی که بر مردم می رفت به نتیجه رسید و دیری نپایید که بعد از فرار شاه انقلاب اسلامی هم پیروز شد. شاه مخلوع که تاریخ مصرفش برای غرب با خروج از کشور به پایان رسیده بود، مدتها در جستجوی مکانی جدید برای سکونت با سران دولتهایی که پیشتر از دوستانش محسوب میشدند به رایزنی پرداخت، با این حال، باستثنای انور سادات، بانی توافق ننگین کمپ دیوید، هیچ کشور حائز به پذیرش اقامت شاه نشد. سرانجام و پس از ماهها سرگردانی و افزایش بیماری سرطان، شاه مخلوع ایران در ۵ مرداد ۱۳۵۹ خورشیدی در قاهره مرد.