به گزارش راهبرد معاصر؛ بحران در شرق اروپا به اوج خود رسیده و محافل و مقامات غربی مکررا از احتمال حملهی برقآسای روسها به اوکراین خبر میدهند. شمار وسیعی از کشورها با درخواست از شهروندان خویش جهت خروج از اوکراین و فراخوانی دیپلماتهایشان بر میزان گمانهزنیها مبنی بر قریبالوقوع بودن حملهی روسها به اوکراین افزودهاند. استقرار بیش از یکصد هزار نظامی روس در مرزهای اوکراین در کنار، ابراز ناامیدی طرفین در دستیابی به نتیجه مد نظر در خلال گفتگوهای رهبران غربی با پوتین، بر دامنهی نگرانیها افزوده است. شب گذشته ولادمیرپوتین با همتایان آمریکایی و فرانسوی خود به گفتگو پرداخته و از عدم برآورده شدن مطالبات امنیتی روسها شکوه نموده است. بایدن نیز در خلال این گفتگو، به زبان تهدید علیه مسکو متوسل شده است. در رابطه با آینده مناقشه اوکراین سناریوهای ذیل و پیامدهای آن قابل تصورند:
۱) جنگ تمامعیار روسیه علیه اوکراین: استقرار دهها هزار نظامی در مرزهای روسیه و بلاروس با اوکراین، موجب شده تا تحلیلگران غربی از عزم مسکو برای حمله به کیاف سخن به میان آورند. به باور شماری از ناظرین منطقهای، رشد روزافزون ناتو به مرزهای غربی روسیه، عملا کاخ کرملین را ناگزیر ساخته تا جهت رهایی از محاصره ناتو، مبادرت به حمله به اوکراین نماید. از انگیزهی شخصی پوتین جهت احیای قدرت بلامنازع شوروی در جنگ سرد بعنوان یکی دیگر از اهداف حمله به اوکراین نام برده میشود. توان بالای نظامی روسیه موجب شده تا موازنهی نبرد احتمالی کاملا به نفع مسکو سوق یافته و از احتمال غلبه ۴۸ ساعته روسها بر اوکراین سخن به میان آورده شود.
پیامد سناریو اول: آنچنان که جو بایدن اذعان نموده، حتی تصرف کامل اوکراین به ورود نیروهای ناتو به جنگ منتهی نخواهد شد. محتملترین واکنش آمریکا و اتحادیه اروپا به تصرف اوکراین از سوی روسیه را میتوان وضع تحریمهای کمرشکن عنوان کرد. تحریمهایی که به مدد حمایت چین از روسیه، به میزان چشمگیری از اثرات آن بر اقتصاد روسیه کاسته خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر به خاتمه احتمالی قرارداد نورداستریم ۲ باز میگردد، قراردادی که به موجب آن، بخش اعظمی از گاز اروپا و بویژه آلمان از طریق این خط لوله تامین میگردد. فارغ از خط لولهی نورداستریم ۲، سایر خطوط انتقالی گاز به اروپا که از مسیر اوکراین و دریای سیاه نیز میگذرد، ممکن است به شکل مقطعی و بدلیل شرایط ناشی از جنگ، موقتا قطع شوند. قطع عمدی گاز از سوی روسیه و یا ممانعت از انتقال گاز از خاک اوکراین، دو احتمالی است که در این باره مطرح میشود. همین مسئله موجب گردید که آمریکا به رایزنی با قطر و سایر کشورهای گاز خیز پرداخته و زمینه را برای تامین بخشی از نیاز اروپا به گاز مهیا سازد.
وابستگی اتحادیه اروپا به انرژی یاد شده در کنار همسایگی این اتحادیه با روسیه، موجب شده تا بروکسل موضعای محتاطانهتر از واشنگتن در برابر مسکو اتخاذ نماید. در صورت استیلای کامل روسیه بر اوکراین، احتمال استقرار دولتی متحد مسکو در این کشور پس از خاتمهی جنگ بیش از همهی گزینهها قابل تصور است.
۲) جنگ محدود علیه اوکراین: بخش قابل توجهی از مناطق شرقی اوکراین را روستباران به خود اختصاص دادهاند. دولت روسیه در طول دهههای اخیر با اعطای تابعیت به این شهروندان اوکراین، خود را در جایگاه حامی کلیدی این اقلیت اوکراینی قرار داده است. از همین رو قابل تصور است که مسکو در واکنش به تحرکات دولت اوکراین و با آگاهی از عکسالعمل سنگین غرب در برابر تصرف کامل این کشور، به حملهای محدود جهت استیلا بر مناطق شرقی روسیه و بویژه دو شهر کلیدی لوهانسک و دونتسک اکتفا نماید. حضور پررنگ شبه نظامیان وفادار به مسکو در مناطق شرقی و کنترل شهرهای یاد شده، موجب خواهد شد تا پس از تصرف قطعی این مناطق، دو گزینهی انضمام مناطق(نظیر شبهجزیره کریه) یاد شده به روسیه و یا تاسیس کشوری جدیدی(نظیر اوستیای جنوبی و آبخازیا) در این مناطق قابلیت عینیت به خود گیرد.
پیامد سناریو دوم: همچون سناریوی اول، حملهی محدود به اوکراین نیز با تحریمهای همه جانبه غرب علیه روسیه همراه خواهد شد، لکن، از میزان گمانهزنیها دربارهی افزایش تنشهای خونین در منطقه کاسته خواهد شد. حملهی محدود اگرچه احتمالا به کاهش و یا قطع مقطعی صدور گاز به اروپا منتهی خواهد شد، با این وجود، و بدلیل نیاز متقابل مسکو و بروکسل به کسب درآمد و تامین انرژی، معضل یاد شده در مقطعی کوتاه رفع شده و مناسبات طرفین به مرور به حالت سابق بازخواهد گشت. وقوع چنین سناریو موجب وابستگی دوچندان دولت کیاف به غرب شده و زمینه را برای عضویت اوکراین در ناتو و تقویت موقعیت این سازمان در مرزهای غربی روسیه فراهم خواهد ساخت.
۳) سناریوی جنگ نیابتی در شرق اوکراین: از زمان وقوع نزاع در شرق اوکراین و انضمام کریمه به فدراسیون روسیه در مارس ۲۰۱۴، روستباران اوکراینی در شرق این کشور ضمن استیلا بر برخی شهرهای منطقه، در حالت آتش بس موقت با دولت کیاف به سر میبرند. قابل تصور است که دولت مسکو بدلیل کاهش فشارهای بینالمللی، به جای حملهی مستقیم به اوکراین، به حمایت لجستیکی از روستباران شرق اوکراین پرداخته و با راهاندازی نبردی نیابتی، انتقام خویش از گسترش سازمان ناتو به شرق و نزدیکی فزاینده دولت زلنسکی به غرب را اوکراینیها بگیرد. وقوع چنین سناریویی به جنگی خونین و تمامعیار میان دولت مرکزی و شبهنظامیان روستبار منتهی خواهد که به آوارگی میلیون ها تن منتهی خواهد شد. ضعف نظامی دولت مرکزی و تقویت روستباران از مسکو، احتمالا به چیرگی کامل متحدین روسیه بر شرق اوکراین منتهی خواهد شد.
پیامد سناریو سوم: همچون دو سناریوی پیشین، وقوع جنگ نیابتی نیز به تشدید رویارویی بینالمللی میان مسکو و غرب منجر خواهد شد. از زمان احیای قدرت روسیه از سوی پوتین و ایجاد ائتلاف میان مسکو با پکن، دولتهای غربی کوشیدهاند تا با اشاعه روسهراسی بر ضرورت مهار مسکو تاکید ورزند. از همین رو، وقوع جنگ یاد شده نیز با وضع تحریمهای گستردهای علیه روسیه همراه خواهد بود. ناظرین منطقهای وقوع جنگ در اوکراین را آغاز نظم نوین بینالمللی و جنگ سردی جدید قلمداد کردهاند، که به ایجاد ائتلافهای بینالمللی جدید منتهی خواهد شد.
۴) توافق امنیتی روسیه با غرب: ریشهی بحران اوکراین را میتوان در نزاع غرب با روسیه جستجو نمود. از زمان فروپاشی شوروی، ناتو کوشیده زمینهی عضویت کشورهای اقماری شوروی نظیر لتونی، لیتوانی، استونی و... به این سازمان را مهیا نماید، امری که با مخاطرات امنیتی وسیعی را برای مسکو در برداشته است. عضویت احتمالی اوکراین در این سازمان به عنوان خط قرمزی محسوب میشود که انعقاد آن، به منزلهی تکمیل محاصرهی روسیه محسوب میشود. از همین رو، مقامات مسکو، مکررا خواستار اعطای تضمین امنیتی در این باره شدهاند. پذیرش چنین ضمانتی در بحبوحهی تنشها در اوکراین، همچون آبی بر آتش این تنش قلمداد میشود.
پیامد سناریو چهارم: وقوع سناریو چهارم به تبدیل کشور اوکراین به منطقهای حائل میان روسیه و ناتو منتهی خواهد شد. پذیرش این سناریو به سرخوردگی دولت زلنسکی و متحدینش در اوکراین منجر میشود. ضعف ذاتی دولت اوکراین در برابر قدرت بلامنازع روسیه و ناامیدی غربگرایان اوکراینی به حمایتهای آتی آمریکا و اروپاییها به سقوط احتمالی دولت زلنسکی و روی کار آمدن دولت میانهرو یا نزدیک به روسیه در کیاف منتهی خواهد شد.