به گزارش راهبرد معاصر؛ «همسر دوم محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران به ضرب گلوله به قتل رسید.» عصر سه شنبه 7 خرداد این خبر رسانه های رسمی و شبکه های اجتماعی را درنوردید و به خبر اول رسانهای کشور تبدیل شد. ساعاتی بعد محمدعلی نجفی وزیر آموزش و پرورش سالهای دور، توسط پلیس به قتل متهم شده و تحت تعقیب قرار گرفت. غروب همان روز محمد علی نجفی به همراه آلت قتل در خیابان منتهی به آگاهی تهران در حالی که قصد معرفی خود را داشت، توسط پلیس تهران بازداشت شد. شواهد نشان میدهد در صحنه جرم در خانه شماره ٢٧٠١ سعادتآباد، برج آرمیتا شهرک غرب نامهای به دست خط محمد علی نجفی به جا مانده که او در این نامه به قتل همسر 36 ساله خود میترا استاد اعتراف کرده است. محمد علی نجفی بعد از بازداشت در بازجویی های اولیه نیز به قتل اعتراف کرده و دلیل آن را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.
این ماجرا ابعاد مختلفی داشته و می تواند ابعاد بیشتری نیز بیابد که البته بیشتر جنبه شخصی و خانوادگی دارد. اما آنچه دارای اهمیت است ابعاد رسانهای و سیاسی این ماجرا است . محمد علی نجفی استاد دانشگاه شریف، وزیر علوم، وزیر آموزش و پرورش ، معاون رئیس جمهور و شهردار تهران و همچنین یکی از اعضای موثر حزب کارگزاران سازندگی بوده است . همه این مناسب سیاسی و حقوقی منجر به این شده که اتفاقات در حوزه شخصی محمد علی نجفی به حوزه عمومی کشیده شده و در معرض دید عموم قرار گیرد. البته این اولین بار نیست که چنین اتفاقی افتاده است. در جریان رابطه میترا استاد با محمد علی نجفی که در بحبوحه استعفای او از شهرداری تهران به ازدواج این دو منجر شد نیز با انتشار تصاویر شخصی و متفاوت با عرف رسمی مدیران کشور بار دیگری بود که حوزه شخصی او به حوزه عمومی کشیده شده بود.
ابعاد رسانه ای ماجرا
رخداد پیش آمده از آن دست رخدادهای نادر فضای سیاسی و رسانه ای کشور است که تقریبا مورد مشابهی در چهل سال گذشته نمی توان برای آن یافت. واکنش های رسانه ای به همین نادر بودن اتفاق نشان داد معدل سواد رسانه ای در کشور با چالش مواجهه است.
اولین قربانی این فضا خانواده طرفین قتل هستند که البته خود نیز در این باره مقصرند. خانواده های طرفین قتل نحوه مواجهه با رسانه را نیاموخته اند و نمی دانند. اظهار نظر های غیرمسئولانه نزدیکان طرفین قتل جز آن که پای افکار عمومی را به زندگی شخصیشان باز کند و به پیچیدهتر شدن وضعیتشان بیانجامد هیچ سودی ندارد. اما تا اینجای کار خانوادههای درگیر در رخداد بدون آگاهی از آنچه رسانهها به خصوص رسانه های اجتماعی با زندگیشان خواهند کرد، تقریبا به بدترین شکل با رسانهها مواجه شده اند. رفتار خانواده نجفی مشت نمونه خروار خانواه های رجل سیاسی کشور است که نشان می دهد سواد رسانه ای در جمع ایشان آنچنان مورد توجه نبوده است.
این ماجرا برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم محک جدی بود. این سازمان دو کار بزرگ را در این ماجرا رقم زد که یکی جای تقدیر دارد و دیگری تقبیه. انعکاس شیشه ای ماجرا توسط صدا و سیما جای تقدیر دارد. شفافیت نوشدارویی بود که قبل از مرگ سهرابِ «ماجرای قتل یک سیاستمدار» که می توانست ابعاد سیاسی و امنیتی پیدا کند، صدا و سیما به مخاطب ارائه داد و مخاطب بی کم و کاست از نزدیک با جزئیات ماجرا مواجه شد. این اقدام مانع از این شد که داستان سرایی ها متوهمانه و شایعات بی پایه ابعاد گسترده نیابد و نظام اسلامی در معرض تهمت و اتهام قرار نگیرد.
اما سرعت انعکاس شفاف ماجرا منجر به نادیده گرفتن کیفیت و نحوه انعکاس رخداد قتل شد و نشان داد صدا و سیما در این باره کاستی جدی دارد. خبرنگار اعزامی صدا و سیما و سردبیر واحد مربوطه به بدترین و ناشیانه ترین شکل ممکن ماجرای دستگیری محمد علی نجفی را پوشش دادند. خبرنگار، سیاستمدار متهم به قتل را در اولین ساعات تجسس برای کشف حقیقت قاتل خطاب می کند و به جای گزارش شفاف ماجرا سعی می کند گزاره «شکایت به جای قتل» را به مخاطب ، سیاستمدار متهم به قتل و مسئولین آگاهی پلیس تحمیل کند.
این ماجرای بدیع و ارتکاب قتل توسط یک سیاستمدار منتقد حاکمیت محک جدی برای نیروی انتظامی و قوه قضاییه بود. نحوه مواجهه پلیس آگاهی با سیاستمدار متهم به قتل نشان از بی تجربگی و خامی در رفتار پرسنل نیروی انتظامی بود. نجوه مواجهه با رسانه ها و انعکاس آنچه در شب اول دستگیری اتفاق افتاد نشان داد که پلیس و قوه قضائیه در چنین ماجراهایی حتما نیازمند یک مشاور رسانه ای است تا با فهم زبان رسانه ها و تشریح شرایط پیشنهادهایی را به مسئولین قضایی و انتظامی دهد تا تصویر پلیس و قوه قضائیه نه تنها مخدوش نشود بلکه تصویری شفاف و کم خطا از حافظین عدالت و امنیت عمومی به افکار عمومی ارسال شود.
ابعاد سیاسی ماجرا
قتل همسر دوم دکتر محمد علی نجفی سیاستمدار اصلاح طلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی جدایی از ابعاد رسانه ای ابعاد سیاسی نیز دارد که نمی توان در فروغ ابعاد رسانه ای ماجرا آن را نادیده گرفت.
مسولیت حزب کارگزارن در این ماجرا غیر قابل کتمان است. احزاب یکی از مهمترین کارویژه های خود را تربیت نیرو انسانی متخصص جهت حکومتداری می دانند و مبتنی بر همین کارویژه وجودشان را یک ضرورت برای ساحت سیاست ورزی کشور معرفی میکنند. نمیتوان به صرف ارسال یک توئیت توسط یکی از مسولین ارشد این حزب مسئولیت این حزب را نادیده گرفت. وقتی استعلام محمد علی نجفی برای شهرداری تهران از سوی نهادهای نظارتی منفی اعلام شد و وجود برخی ابهامات در زندگی شخصی ایشان نمایان گشت؛ صرف مخالفت حزب کارگزاران با شهردار شدن محمد علی نجفی که یکی از اعضای حزبشان بود آن هم در جلسات خصوصی اصلاح طلبان کافی نبود. بعد از تصمیم نیروهای سیاسی نزدیک به رئیس دولت اصلاحات و نیروهای سیاسی نزدیک به دولت اعتدال برای انتصاب محمد علی نجفی به سمت شهرداری تهران این حزب مبتنی بر مسئولیت اجتماعی خود در افکار عمومی نسبت به اتفاق رخداده شده در افکار عمومی باید اعلام موضع میکرد، که نکرد. به نظر این حزب در تربیت نیروی انسانی خود و همچنین نحوه تعامل خود با دیگر احزاب اصلاح طلب باید بازنگری کند.
در کنار عملکرد حزب کاگزاران ساندگی ، رفتار اعضای لیست امید شورای شهر تهران و نیروهای سیاسی تندرو اصلاحات در پافشاری بر انتصاب محمد علی نجفی با وجود استعلام منفی نهادهای نظارتی جهت تصدی سمت ریاست شهرداری تهران نیز غیر مسئولانه، غیر قانونی و به شدت جناحی و سیاسی بود. همه آنها که با اطلاع از نظر منفی نهادهای نظارتی کشور نسبت به تصدی سمت شهرداری تهران توسط محمد علی نجفی کمک کردند که او این سمت را به دست آورد در شکل گرفتن این قتل مقصرند. توئیت غلامحسین کرباسچی عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی موید همین نکته بود . وی در حساب کاربری خود نوشت: «ماهیت تاسفبار حادثه قتل میترا استاد هر چه باشد نمیتواند مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول ، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.»