به گزارش راهبرد معاصر؛ ماجرای خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس سالهای زیادی است که مطرح شده و به شکلهای مختلفی در طول این سالها تلاشهایی برای تحقق آن صورت گرفته است ولی در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان قرار بر این شد که این امر به صورت ورود به بازار بورس و فروش سهام به مردم صورت بگیرد. اتفاقی که با انتقاد خیلی از کارشناسان اقتصادی و ورزشی روبرو شده و البته اینطور گفته شده که این کار به شکلی که در حال انجام است نامش خصوصیسازی نیست و به نوعی هدف از این موضوع رفع و رجوع ایرادات قانونی برای کسب مجوز حرفهای از AFC برای حضور در لیگ قهرمانان آسیاست.
سوای چرایی و چگونگی عرضه نماد سرخابیها در بورس، این سوال مطرح است که خرید سهام این دو باشگاه فقط یک اقدام حمایتی، هواداری محسوب میشود یا از لحاظ منطق اقتصادی هم ورود به سرمایهگذاری در این عرصه میتواند برای افراد از لحاظ مالی هم توجیه منطقی و اقتصادی داشته باشد یا نه؟
چرا خصوصیسازی از طریق بورس؟
طبق قوانین جهانی فوتبال دولتی بودن باشگاههای ورزشی از یک سو و اداره دو باشگاه ورزشی که در یک عرصه و یک سطح به رقابت میپردازند از سوی اداره کننده مشترک منع قانونی دارد و در طول این سالها هم چنین موضوعی تبدیل به یک مشکل اساسی برای دو باشگاه شده است تا جایی که امسال دیگر AFC تسلیم مصلحتاندیشیهای مقطعی نشده و با تصمیمی قاطع رأی به حذف دو باشگاه از لیگ قهرمانان آسیا و عدم صدور مجوز حرفهای برای آنها داد تا دو سهمیه ایران در فصل جدید مسابقات آسیایی از بین برود.
این موضوع اتفاق جدیدی نیست و سالهاست مطرح شده است ولی هر بار که بحث واگذاری دو باشگاه پیش آمده مشکلاتی در آن وجود داشته که عملاً به نتیجه نرسیده تا امروز که نماد دو باشگاه در بورس ثبت شده و قرار است از فردا، 15 اسفندماه برای خریداران باز شود.
ماجرای خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس از سال 83 مطرح شده و سناریوهای مختلفی برای آن چیده شده که در مقطعی واگذاری به بخش خصوصی طی مزایده بوده که 4 بار هم این مزایده برگزار شده ولی هربار شکست خورده است و به نتیجه نرسیده است.
در حال حاضر قرار است پذیره نویسی دو باشگاه در بازار پایه فرابورس در تابلوی نارنجی ثبت شده و این دو باشگاه از طریق افزایش سرمایه وارد بورس شده و به میزان این افزایش سرمایه هواداران بتوانند سهامدار باشگاه شوند.
چرا فروش سهام به این شکل خصوصیسازی نیست؟
طبق آنچه مقرر شده، 10 درصد سهام استقلال و پرسپولیس قرار است به مردم واگذار شود و در ادامه بخشی از این سهام به پیشکسوتان و بخشی هم به شرکتها واگذار خواهد شد ولی بازهم سهامدار عمده دو باشگاه که تصمیمات اساسی را در خصوص آنها اتخاذ میکند دولت است و برای همین سهم فروشی به این شکل خصوصی سازی محسوب نمیشود.
سهام سرخابیها را بخریم یا نه؟
سرمایهگذاری در بورس یعنی خرید بخشی از سهام یک شرکت که فعالیت اقتصادی انجام میدهد از سوی افراد و شرکت در سود و زیان این فعالیت ها. به تعبیری با توجه به قوانینی که در بورس حاکم است شرکتهایی که سود ده هستند میتوانند با فروش بخشی از سهام خود به مردم، سرمایه آنها را برای پروژههای اقتصادی خود جذب کرده و در ادامه بخشی از سودمالی حاصله از این فعالیت را در اختیار سرمایهگذاران قرار دهند.
استقلال و پرسپولیس دو باشگاه با چند صد میلیارد بدهی هستند و از لحاظ قانونی هم برای ورود به بورس دچار مشکلاتی بودند و طولانی شدن پروسه ورود آنها به این عرصه هم به همین دلیل بود و در نهایت هم مشخص نشد که به چه شکلی این دو شرکت را سودده معرفی کردند تا اجازه ورود به بورس را پیدا کنند.
از سوی دیگر به دلیل اینکه راه های درآمدزایی در ورزش ایران که عمدتاً حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی و اسپانسرینگ هستند به شکل درستی انجام نمیشود فوتبال در ایران خصوصاً دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نمیتوانند به سوددهی برسند و برایند فعالیت اقتصادی و صورتهای مالی دو باشگاه نشان میدهد که بعید است شاهد سوددهی دو باشگاه باشیم به شکلی که بتوانند به سهامداران خود سود مالی برسانند و به همین دلیل خرید سهام دو باشگاه بیشتر یک فرایند حمایتی از سوی هواداران دو تیم است تا یک فعالیت اقتصادی منطقی و سود آور و افرادی که وارد این عرصه میشوند بیشتر به دنبال حمایت مالی از باشگاه مطبوع خود هستند و سهامی که خریداری میکنند را احتمالاً به حال خود رها کرده و تا سالها دست نخورده باقی میماند.
فروش سهام دو باشگاه مشکلات آنها را حل میکند؟
طی فرایند قانونی که قرار است رخ دهد، با واگذاری بخشی از سهام دو باشگاه به هواداران و در ادامه پیشکسوتان و در نهایت دو اپراتور مطرح کشور و اقداماتی که در ادامه آن رخ میدهد مشکلاتی که در این خصوص برای AFC و فیفا وجود داشت به ظاهر برطرف خواهد شد و دو باشگاه از این نظر مشکلی در گرفتن مجوز خصوصی نخواهند داشت.
از سوی دیگر با توجه به سرمایهای که با خرید سهام دو باشگاه به خزانه آنها واریز میشود احتمالاً تا یک بازه زمانی حدود 10 ساله ممکن است بخش زیادی از مشکلات مالی آنها برطرف شود ولی در دراز مدت این موضوع تبدیل به مشکلی بزرگتر خواهد شد چرا که دو باشگاه هم طبق فرایندی که در سالهای اخیر دیده شده دوباره به بدهی انباشته شده خواهند رسید و از طرفی دیگر به دلیل واگذاری سهام به سهامداران خود بدهکار میشوند و این یعنی اضافه شدن مشکلی به مشکلات قبلی.
اگر سهامدار هوادار نباشد چه میشود؟
شرکتی که وارد بورس شده و سهام فروخته است طبق قانون باید هرسال مجمع سالیانه با حضور اعضای هیات مدیره برگزار کند و در این مجمع سهامداران هم حضور پیدا خواهند کرد. یعنی هر شخصی با حتی یک برگه سهم هم میتواند وارد مجمع سالانه یک باشگاه شود و تا جایی که ما فکر کنیم سهامداران دو باشگاه طرفداران دو تیم هستند مشکلی ایجاد نخواهد شد ولی اگر سهامداری هوادار نباشد چه میشود؟
چندی پیش دیده شد در مجمع سالانه بانک دی سهامداری که ظاهراً خط و ربطی با شرکتهای رقیب داشته وارد مجمع شده و روند برگزاری مجمع و تصمیمگیریهای سالانه را مختل کرده تا جایی که کار به درگیری کشیده شده است. فرض کنید در فضای ملتهب فوتبال ایران اگر یک نفر هوادار تیم رقیب باشد و سهام باشگاه مقابل را به قصد خرابکاری خریداری کند و بتواند وارد مجمع عمومی باشگاه شود چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟
جمع بندی
به نظر میرسد واگذاری به این شکل نه یک حرکت اصولی اقتصادی درست و منطقی باشد و نه منجر به خصوصی شدن دو باشگاه و خروج آنها از زیر چتر دولت شود. با این شرایط همچنان دولت تصمیم گیرنده اصلی دو باشگاه است و البته هزینههای دو باشگاه به شکل غیر مستقیم همچنان از جیب دولت خواهد بود و البته بحث مالکیت مشترک شاید با برخی سندسازیها برای مراجع بین المللی رفع و رجوع شود ولی سایر مشکلاتی که در سالهای اخیر از این جهت ایجاد شده برطرف نخواهد شد.