به گزارش راهبرد معاصر ، تبعید آخرین راهحل رژیم برای مهارِ فعالیتهای آقای خامنهای بود. 6 بار دستگیری و زندان و بازجویی و شکنجه، نهتنها از فعالیتهای سید علی آقا نکاسته بود، که از او، مبارزی تمامعیار ساخته بود؛ مبارزی که شدیدترین ضربهها را به رژیم ستم میزد، اما رژیم نمیفهمید از کجا و از جانب چه کسی ضربهها را خورده. وقتی سید علی آقا برای بار هفتم دستگیر شد، رژیم طاغوت، بهجای زندان، او را با تبعید مجازات کرد. تبعید به کجا؟ به جایی که این روحانی مبارز و انقلابی، مبارزه یادش برود و سودای انقلاب از سرش بیفتد! جایی که آفتابش سوزانترین آفتاب کشور باشد و اصلاً گرما اجازه ندهد او فعالیتی داشته باشد.
متن بالا برشی از کتاب «برتبعید» روایتی از دوران تبعید مقام معظم رهبری به شهرهای ایرانشهر و جیرفت در دوران اختناق پهلوی دوم بود کتابی که به دوران 285 روزه تبعید رهبر معظم انقلاب در سالهای 56 و 57 میپردازد.
شهامت میزبانی رهبر فرزانه انقلاب در دوارن ستمشاهی و اختناق پهلوی و در زمان فشارهای گسترده عوامل طاغوت کاری ستودنی بود که از عهده کمتر کسی بر میآمد.
خانه حاج نجف افشارمنش از بازاریان و معتمدین شهر جیرفت در یکی از کوچههای قدیمی شهر قرار داشت خانهای باصفا که درش به روی مهمانان دینی و مذهبی باز بود؛ خانه قدیمی و آن کوچهها خاطرات ناگفته زیادی از آمد و رفتهای مردان بزرگ در شبهای تیره و تار آن تابستان گرم جیرفت در دل دارد.
همین خانه بود که به عنوان نخستین میزبان، دربهای خود را به روی تبعیدی جدید آن روزهای جیرفت گشود و جوانان زیادی در همین کوچه قدیمی ساعتها منتظر میماندند تا پاسبانها خواب به چشمشان بیاد و بتوانند برگی از روشنگریهای مهمانشان را دست به دست کنند و پیام انقلاب را در خاموشی و سکوت فریاد بزنند؛ آن روزها کسی باور نداشت که این سید بزرگوار روزی ولی امر مسلمین شود.
روزها و شبهای سراسر عشق و شعف آن تابستان گرم نه تنها از حافظه تاریخی این سرزمین کهن و مردمان باصفای آن پاک نمیشود که رهبر معظم انقلاب نیز آن روزها و میزبانی مردم آن دیار را هنوز به خاطر دارند آن گونه که در سفر خود در سال 84 به جیرفت در جمع مردم فرمودند: «تقریبا بیست و هفت سال قبل در یک روز گرم تابستانى بنده با چند مأمور ژاندارمرى وارد شهر جیرفت شدم. در شهر هیچکس را نمىشناختم. در ابتداى ورود، مأموران، بنده را به شهربانى جیرفت راهنمایى کردند. با این وضعیت وارد جیرفت شدم؛ اما هنوز چند روزى از ورود من به این شهر نگذشته بود که احساس کردم در میان خویشاوندان، برادران و عزیزان خود هستم. مردم جیرفت آغوش محبت خود را روى این بندهضعیف و دیگر افرادى که آن روز در این شهر بهوسیله رژیم طاغوت تبعید شده بودند، باز کردند».
حجتالاسلام اکبر افشارمنش امام جمعه شهرستان کهنوج فرزند مرحوم حاج نجف افشارمنش که در زمان تبعید رهبر فرزانه انقلاب به جیرفت جوانی 17 ساله بود توفیق معیت با ایشان را در مدت قریب به دو ماه و نیم حضور معظمله در جیرفت داشته است از خاطرات آن روزها میگوید.
تابستان گرم سال 57 بود که مقام معظم رهبری برای تبعید به جیرفت آمدند؛ قبل از آن در ایرانشهر تبعید بودند.
در خانه پدرم به روی همه تبعیدیها باز بود و حجتالاسلام ربانیاملشی و ربانیشیرازی نیز در دوارن تبعید خود در جیرفت در منزل پدرم سکونت داشتند و مقام معظم رهبری هم مدتی از دوران تبعیدشان را در همین منزل بودند.
مقام معظم رهبری در دوران تبعیدشان در جیرفت نماز شبشان ترک نمیشد، از جوانانی که برای دیدارشان میآمدند خودشان پذیرایی میکردند و اجازه نمیدادند که کسی کارهای شخصی ایشان را انجام دهد؛ خودشان آشپزی میکردند و حتی خودشان به نانوایی رفته در صف میایستادند و نان میگرفتند.
با مردم جنوب استان کرمان در آن مدت ارتباطات موثری برقرار کرده بودند و در مدت قریب به دو ماه و نیم حضورشان در میان مردم مناطق مختلف حاضر شده و سخنرانی میکردند و ارتباطی بسیار خوب، گرم و صمیمی به ویژه با جوانان داشتند و آنها را توصیه به کتابخوانی میکردند؛ با اینکه در آن دوران ممنوعالمنبر بودند اما شبها در مسجد جامع جیرفت سخنرانی میکردند به صورت ایستاده تفسیر میگفتند.
روزی در سفر به یکی از روستاها حضرت آقا به اهالی فرمودند «چه خبر؟» یکی از اهالی گفت «آقا نترسید؛ هر چه میخواهید بگویید» مقام معظم رهبری فرمودند «اگر میترسیدیم اینجا نبودیم».
حضرت آقا در آن روزها همواره طرف مذاکره گروههای سیاسی بودند که از خارج از استان به حضور تبعیدیان میآمدند. یکی از اعضای حزب زحمتکشان روزی به خدمت ایشان رسید و سئوال کرد «چگونه میخواهید، انقلاب را به پیروزی برسانید؟» ایشان فرمودند «هدف ما برقراری حکومت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) است، اول مردم را آگاه میکنیم و بعد ارتش به ما میپیوندد» و سرانجام هم این چنین شد.
مقام معظم رهبری در جیرفت حضور داشتند تا اینکه حضرت امام خمینی(ره) فرمان دادند که دیگر کسی گوش به فرمان حکومت نباشند و محل تبعیدشان را ترک کنند و این بود پایان قریب دو ماه و نیم حضور روحانی مبارز و سید شجاع و بزرگواری که نقش زیادی در روشنگری مردم در آن روزها داشت.
شنیدن این خاطرات جملاتی از کتاب «بر تبعید» را در ذهنم تداعی میکرد که «مجازات تبعید، به همت و صبر، فرصتی شد برای رساندن صدای انقلاب و شنیدن صدای مردم دردمند. صدالبته اگر ساواک تبعات این تبعید برای رژیم را میدانست، آزادی و فعالیت سید علی آقا را در مشهد، به این مجازات ترجیح میداد».
منبع : تسنیم