به گزارش راهبرد معاصر؛ تاریخ فعالیت های نظامی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم و تبدیل شدن به ابرقدرت نظامی، نشان می دهد که راهبرد آمریکا همواره حرکت در چند محور موازی هم برای عقب نگه داشتن رقبا،دشمنان و حتی هم پیمانان بوده است. رویارویی با بلوک شرق به رهبری شوروی سابق و در حال حاضر روسیه، جنگ علیه قدرت های نوظهوری مانند ایران با کمک نیروهای نیابتی و دست آخر، تحکیم همپیمانی با متحدان قدیمی مانند انگلیس و فرانسه از جمله محورهای مهمی است که آمریکا توانسته به صورت نسبی در آنها موفق عمل کند. تدوین راهبرد آمریکا همواره ناظر بر پیشبرد این سه محور بنا نهاده شده و اولویت های نظامی که به تبع آن اولویت های سبد دیپلماتیک آمریکا را نیز مشخص می کند، بر همین اساس مرتب می شود. چه در زمان جنگ جهانی و چه بعد از آن ایران نقش بسزایی حداقل به عنوان میدان بازی، ایفا کرده است چرا که بخش هایی از نتیجه جنگ جهانی،با رویارویی متفقین و متحدین در خاک ایران شکل گرفت. در برهه هایی از تاریخ، تعیین کنندگی ایران در استراتژی «قلب زمین» که محل تنازع بلوک غرب و شرق بوده نیز بسیار پررنگ بوده است چرا که از آن به عنوان دروازه شرق به غرب جهان یاد می شود. این موقعیت ژئوپلوتیک از زمانی که با حوادث سیاسی انقلاب 57 همراه شده، وزن بسیار سنگین تری به خود گرفته به طوری که بعد از فروپاشی شوروی و تثبیت قدرت نظامی آمریکا در جهان، این ایران بوده که همواره در کانون توجه آمریکا در منطقه قرار داشته و روابط دیپلماتیک و اقتصادی آمریکا نیز ناظر بر همین اولویت تعریف شده است. هم پیمانی آمریکا با محور عربی به رهبری عربستان نمونه بارز این اولویت بندی در منطقه است که با هدف رویارویی با ایران صورت پذیرفته است.
شکل گیری میدان های جدید تقابل
با افزایش نفوذ ایران در منطقه و روند رو به رشد گسترش سیاسی و دیپلماتیک در کشورهای همسایه باعث ایجاد میدان های جدیدی برای تقابل با این قدرت منطقه ای شد که از مهم ترین آنها می توان به مسئله داعش در عراق و سوریه و جنگ یمن اشاره کرد. صف آؤایی جدید در منطقه علاوه بر پی گیری راهبرد کلان خاورمیانه بزرگ»،به دنبال جلوگیری از رشد نفوذ قدرت نوظهور ایران نیز بوده است. شاید مهم ترین شکست برای آمریکا بعد از خاورمیانه جدید در یال های بعد از 2000 میلادی،همین رویارویی با محور مقاومت به رهبری ایران در منطقه بود که پروژه خاورمیانه بزرگ را نیز تا حدودی با شکست مواجه کرد. تقسیم کشور سودان و زمزمه هایی برای تقسیم کشور سوریه،عراق و یمن نیز در همین راستا صورت پذیرفته است. اما به عقیده کارشناسان،آمریکا هیچگاه به آنچه درباره خاورمیانه می خواست،نخواهد رسید و اینها همه یک منشا دارد؛ ایران.
راهبرد دفاعی پنتاگون و نقش ایران
پنتاگون به تازگی نسخه غیرمحرمانه و ۱۱صفحهای از سند راهبرد دفاعی آمریکا را منتشر کرده و توضیح داده که این سند، «تغییر بنیانی» اولویتها و تمرکز نظامی آمریکا را بهخوبی تشریح میکند. سند جدید به افزایش نقش متحدان و همپیمانان آمریکا اذعان دارد که علاوه بر افزودن به قابلیتهای نظامی، امکان دسترسی به مناطق دیگر را فراهم میکند. نفوذ منطقهای ایران در این سند یکی از محورهای مورد تأکید است و آن را «مهمترین چالش برای ثبات منطقه خاورمیانه» خوانده است. در گزارش پیشین پنتاگون که در خبرگزاری بلومبرگ منتشر شده بود انطور ارزیابی شد که راهبرد نظامی ایران، دفاعی است وبا هدف دفع حملات اولیه، اقدام تلافی جویانه علیه متجاوز، تاکید بر یک راه حل دیپلماتیک و پرهیز از دادن امتیازات عمده طراحی شده است. این گزارش البته تحت تاثیر روی کار آمدن دولت روحانی و تبلیغات رسانه ای غرب برای تعدیل رفتار ایران قرار گرفت ولی به عقیده کارشناسان بهتر از ارزیابی قبلی پنتاگون نسبت به توان نظامی ایران بوده است.
راهبرد منتشر شده از سوی پنتاگون به وضوح تغییراتی را مدنظر قرار داده که در راهبرد ترامپ به آن اشاره شده است. «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا در سخنرانی رونمایی از این راهبرد که موسوم به «راهبرد دفاع ملی» است، گفت که اولویتهای امنیتی آمریکا از مبارزه با تروریسم تغییر یافته و بر رقابت با قدرتهای بزرگ مانند چین و روسیه استوار شده است.
مهم ترین محورهای این راهبرد که به نوعی به ایران نیز مرتبط می شود و آمریکا با اتهام زنی به ایران در سیاست های خود جای داده است، به شرح ذیل است:
- حاشیه برتری نظامی آمریکا در اکثر حوزهها از بین رفته است. آمریکابا افزایش بینظمی در جهان روبهرو است که وجه مشخصه آن فروپاشی نظم بینالمللی قاعدهمحور است.
- در حال حاضر، رقابتهای راهبردی میان کشورها، نگرانی اصلی آمریکا در حوزه امنیت ملی است نه تروریسم.
- ایران به خشونتپراکنی ادامه میدهد و همچنان مهمترین چالش برای ثبات منطقه خاورمیانه بهشمار میرود.
- راهبرد دفاع ملی به وجود یک محیط امنیتی پیچیده در جهان اذعان دارد. وجه مشخصه این فضا، چالشهای آشکار در برابر نظم بینالمللی آزاد و باز و پدیدآیی مجدد رقابتهای راهبردی طولانیمدت میان کشورها است.
- حکومتهای سرکش، مانند کره شمالی و ایران با دنبال کردن برنامههای تسلیحات اتمی و حمایت از تروریسممناطق را بیثبات میکنند. کره شمالی، با مجموعهای از اقدامات مرکب از برنامههای تسلیحات هستهای، شیمیایی، بیولوژیک، متعارف و غیرمتعارف و توان موشکی بالستیک بهدنبال بهدست آوردن نفوذ زورمحور بر کره جنوبی، ژاپن و ایالات متحده است.
- در خاورمیانه، ایران در حال رقابت با همسایگانش است؛این کشور همزمان با ایجاد یک هلال نفوذ و بیثباتی، از طریق استفاده از فعالیتهای تروریستی دولتپایه، شبکه گروههای نیابتی و برنامه موشکی مشتاقانه بهدنبال دستیابی به هژمونی منطقهای است.
- قدرتهای تجدیدنظرطلب و حکومتهای سرکش، هر دو در حال رقابت در تمامی ابعاد قدرت هستند. آنهاغیراز درگیری مسلحانه، تلاشهای خود را افزایش دادهاند و اقدامات زورگویانه خود را به حوزههای مختلف گسترش دادهاند.
- چالشهای ایجادشده بر سر برتری نظامی آمریکا از جمله دیگر تغییرات در فضای امنیت جهان است. ایالات متحده، برای چندین دهه از برتری مسلط و بیمانند در تمامی حوزههای فعالیت خود برخوردار بوده است. ما قادر بودیم نیروهای خود را هر زمان که میخواستیم مستقر کنیم، آنها را در هر جا که میخواستیم جمع کنیم و با آنها هرجور که میخواستیم عملیات انجام دهیم. امروز، تمامی این حوزهها؛ در هوا، دریا، فضا و فضای سایبری بهچالش کشیده شدهاند.
- رژیمهای سرکش مانند کره شمالی کماکان بهدنبال دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی و توانمندیهای موشکی دوربرد هستند و در پارهای موارد، چنانکه در صادرات موشکهای بالستیک به ایران دیده شد، سیاست اشاعه این توانمندیها به بازیگران مخرب را پیگیری میکنند.
- وزارت دفاع آمریکا به تلاشهای خود برای مهار کشورهایی مانند کره شمالی و ایران، غلبه بر تهدیدهای تروریستی علیه ایالات متحده و تثبیت دستاوردهایمان در عراق و افغانستان ادامه خواهد داد.
- ما در راستای تثبیت دستاوردهایمان در عراق، افغانستان، سوریه و جاهای دیگر ائتلافهای ماندگار ایجاد خواهیم کرد و همزمان با قطع منابع قدرت تروریستها در حین موازنه ایران، از شکست پایدار گروههای تروریستی حمایت میکنیم.
سناریوهای پیش رو
سال 2018 برای ایران از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که نتیجه بسیاری از تصمیمات کلان آمریکا درباره آن مشخص می شود. کاتسا، مذاکرات موشکی و تحریم های جدید از جمله این موارد است که مقامات ایرانی باید درباره آنها تصمیم گیری کنند. اما موضوع دفاعی که مهم ترین وجه فعالیت های ایران در منطقه را نشان می دهد، بیشتر در مرکز توجهات قرار خواهد گرفت. انتظار می رود راهبرد دفاعی آمریکا در سه بعد زیر پی گیری شود:
تقابل نظامی مستقیم: از آنجایی که اساسا آمریکا به دنبال متوقف کردن روند رو به رشد ایران در منطقه بوده و جنگ های اخیر افغانستان،عراق و سوریه نیز با همین هدف شکل گرفت، احتمال ضعیفی از برخورد نظامی ایران و آمریکا در مناطق تحت منازعه سوریه وجود خواهد داشت. برخورد نظامی مستقیم با اسرائیل نیز محتمل خواهد بود از آن جهت که رژیم صهیونیستی با استقرار نظامی ایران در سوریه به شدت مخالف است و به عنوان تهدیدی بالقوه برای حیات خود به آن نگاه می کند که ممکن است به بهانه حمله به پایگاه های منتسب به ایران به آنها حمله کند.
تقابل نظامی از طریق نیروهای نیابتی: این سناریو که هم اکنون نیز در جبهه های یمن و سوریه در حال انجام است ممکن است در جبهه های جدیدتری پی گیری شود. محتمل ترین آنها می تواند درگیری حزب الله و رژیم صهیونیستی در مرزهای لبنان، درگیری(انتفاضه) نیروهای فلسطینی علیه ارتش رژیم صهیونیستی، نبرد ارتش سوریه و رژیم صهیونیستی، درگیری نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا و ارتش سوریه در مناطق تحت اشغال کردها باشد. از سوی دیگر انتقال بخش هایی از نیروهای داعش به پاکستان و افغانستان نیز در راستای ناامن کردن مناطق آسیای مرکزی و مرزهای شرقی ایران صورت پذیرفته است که ممکن است در سال های آینده شدت یابد.