به گزارش راهبرد معاصر؛ روز جمعه نیروی دریایی سپاه پاسداران دو فروند نفتکش یونانی را به دلیل تخلفات انجامگرفته در آبهای همیشه نیلگون خلیجفارس توقیف کرد. اقدامی که در همان ساعات اولیه با بازتاب رسانهای مواجه شد و همه صحبت از توان جمهوری اسلامی کردند. توقیف این دو کشتی پساز آن صورت گرفته است که دولت یونان یک نفتکش روسی حامل نفت ایران را بهصورت علنی دزدیده و تحویل آمریکاییها داد. طبق اخبار و اطلاعات اواخر فروردینماه امسال گارد ساحلی یونان نفتکش لانا را در جزیره ائوبویا توقیف کرد. در حالی یونان به بهانه تحریم نفتکش روسی را متوقف کرده بود که بر اساس پروتکلهای دریایی کشتی روس، نفت ایران را جابهجا میکرد و پرچم کشورمان روی عرشه آن در اهتزاز بود.
پس از اقدام غیرقانونی یونانیها وزارت امور خارجه ایران سفیر یونان و نیز کاردار سوئیس در تهران را احضار کرده و سعی کرد با روشهای دیپلماتیک به آتن اخطار لازم را بدهد، اما یونانیها بهجای اجرای قوانین کشتیرانی و دریانوردی در اقدامی عجیب منافع آمریکا را دنبال کردند و نفت ایران را مصادره کردند.
بر اساس گزارش شرکت انگلیسی اطلاعات دریایی لویدز لیست، ایالاتمتحده آمریکا نفتکش «آیس انرژی» را برای تحویل گرفتن محموله نفتی ایران، به یونان اعزام کرد و این محموله طبق درخواست وزارت دادگستری آمریکا، به این کشور تحویل داده شد. در آن زمان سازمان بنادر و دریانوردی کشورمان با صدور بیانیهای، این اقدام دولت یونان را «مصداق بارز دزدی دریایی» دانست.
دولت یونان در حالی برای آمریکا خوش رقصی می کند که متوجه تغییر در معادلات بین المللی بخصوص در غرب آسیا نشده است.طبق گزارشها توقف نفتکش یونانی توسط نیروی دریایی سپاه، در حالی صورت گرفت که آمریکا اولین کشوری بود که از این موضوع خبردار شد ولی نیروهای تروریستی آنها در خلیج فارس کمترین اقدام را برای آزادسازی نفتکش های یونانی انجام ندادند. رفتار آمریکا نشان داد که یونان برای "هیچ" هزینه و اعتبار خود را در خلیج فارس از بین برد.
نکته دوم توجه به این موضوع است که رفتار نیروی دریایی سپاه بر اساس منافع ملی تبدیل به یک رویه سیاسی شده است و هر جا نیاز باشد اقدام خواهد کرد. این که در مقابل یک نفتکش، دو نفتکش یونانی توقف شد، به معنای این است که هر کشوری اقدام به هزینه تراشی برای کشور کرد، نه تنها در حد و اندازه آن هزینه بلکه باید بیشتر از آن نیز هزینه بپردازد. البته بنظر میرسد که کشورهای دیگر نیز در نگاه تیز بین نیروی دریایی برای باز پس گیری منافع ملی کشورمان هم باشند.
نکته سوم تاکید بر این نکته است که امنیت خلیج فارس و بخصوص تنگه هرمز زمانی برای نفتکشها معنی و مفهوم خواهد داشت که جمهوری اسلامی ایران خود بتواند نفت و انرژی خود را از آن صادر کند. آمریکا نه تنها توان محدود سازی جمهوری اسلامی ایران را ندارد بلکه خود نیز هر وقت تخلفی مرتکب شود مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
توقف نفتکش یونانی یک واقعیتی را علنی کرد که جمهوری اسلامی ایران به "قدرت بازدارنده" رسیده است و توازن منطقه به نفع ایران تغییر کرده است.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که توقیف نفتکشهای ایرانی در منطقه طرحی بود که موساد آن را بهعنوان «جنگ جدید نفتکشها» پیش میبرد. هدف آن بود که تهران بهگونهای تحت فشار قرار بگیرد که با اجرای تحریمها و کنترل میدانی فروش نفت، فلج شده و حتی نتواند یک قطره نفت نیز صادر کند، اما سپاه ورقبازی را برگرداند.
تصور میشد که با آغاز دوران "فشار حداکثری ترامپ" و اجرای قانون تحریمهای ثانویه علیه جمهوری اسلامی ایران، با ناامن سازی دریا برای نفتکشهای ایران، اجازه صادرات حتی یک قطر نفت را به ایران ندهند که نه تنها چنینی اتفاقی نیافتاد بلکه این سیاست باعث تغییر موازنه قدرت به سمت جمهوری اسلامی ایران شده است.