به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اوایل دهه ٧٠ بود که آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) دوران جدید را به عنوان دوره گذار و پیچ تاریخی عنوان کردند.١ اثرات این نگاه کلان، تاریخی و تمدنی در سه دهه اخیر به وضوح در اندیشه ها و سیاست گذاری های ایشان مشاهده می شود. تعیین معیارهایی همچون عبرت های تاریخی واقعه عاشورا، مباحثی همچون عوام و خواص، فرمان نهضت علمی و نرم افزاری، تدوین الگوی اقتصاد مقاومتی و در سال های اخیر، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مبحث گام دوم انقلاب اسلامی مواردی است که اثرات ثابت و رویکرد دائمی معظم له را مبتنی بر تکمیل فرآیند پنج گانه تمدن سازی برای عبور از پیچ تاریخی نشان می دهد.
از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به طور خاص موضوع فرآیند پنج گانه تمدن سازی و وضعیت جمهوری اسلامی در این فرآیند را تبیین کردند، فضای کشور و نحوه ی مواجهه دشمنان نیز آرایش جدیدی به خود گرفت. ایشان در سال 1379 علاوه بر تبیین فرآیند پنج گانه تمدن سازی، جایگاه نظام جمهوری اسلامی را در مرحله سوم، یعنی دولت سازی اسلامی عنوان کردند.٢ در سال 1395 نیز معظم له در دیدار اعضای شورایعالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت بار دیگر بر اینکه نظام جمهوری اسلامی در مرحله سوم قرار دارد، شرط تحقق جامعه (کشور) اسلامی را تحقق دولت اسلامی عنوان کردند.٣
از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به طور خاص موضوع فرآیند پنج گانه تمدن سازی و وضعیت جمهوری اسلامی در این فرآیند را تبیین کردند، فضای کشور و نحوه ی مواجهه دشمنان نیز آرایش جدیدی به خود گرفت
صحنه مواجهه با دشمنان نظام نیز باید در همین چارچوب دیده شود. تلاش دشمنان برای مقابله با نظام به وسیله جنگ روانی با تاکیک جنگ فکری و فرهنگی و نیز در قالب کلی جنگ نرم، در حدود دو دهه اخیر شکل یافته و با جنگ اقتصادی به قصد از پای درآوردن نظام و به خیابان کشاندن مردم، در دهه اخیر اوج گرفته است.
در سالهای اخیر و همزمان با گسترش روزافزون رسانه های مجازی، صحنه مواجهه یک پله بالاتر از جنگ نرم ارتقا یافته و در قالب جنگ شناختی دنبال می شود. اگر در جنگ نرم حمله به باورها، عقاید، اصول و بنیان های فکری جامعه هدف، برای ایجاد تشکیک یا تضعیف آن اصول بود، در جنگ شناختی، این کار به شکل بسیار پیشرفته تر، در حجم وسیع تری از عملیات روانی و رسانه ای در بستر شبکه های ماهواره و اجتماعی با هدف دستکاری در قوه شناخت و تحلیل جامعه انجام می شود تا توان تشخیص نبرد نرم از جامعه هدف نیز گرفته شود و در سطح نهایی مؤلفه های قدرت و توانمندی جامعه هدف در اذهان مردم منفی، زیان آو، آسیب زا و مؤلفه های تضعیف کننده بنیان های قدرت و توانمندی در اذهان آنان مثبت و سازنده و ارزشمند جلوه کند.
فهم این معادله در چارچوب مبحث پیچ تاریخی رهبر انقلاب اسلامی ضرورت و اهمیت ویژه تری دارد، زیرا اگر اذهان و افکار عمومی، پیگیر، مطالبه گر و خواهان مؤلفه های ارزشی و تقویت کننده قدرت ملی نباشد، بلکه به این نقاط قدرت و مؤلفه ها با دیده تردید بنگرد یا در راستای جلوگیری از تحقق آنها گام بردارد، عبور از پیچ تاریخی مدنظر رهبر انقلاب اسلامی ممکن نیست. به طور کلی پیشرفت جامعه بدون همراهی مردمی شدنی نیست.
شرایط و قواعد دیگری برای موفقیت یا ناکامی در عبور از پیچ تاریخی باید لحاظ شود و مسئله صرفاً جنگ روانی یا جنگ شناختی دشمن نیست. اساسا جنگ شناختی دشمن در صورتی ضربات کاری وارد می کند که بستر آن در جامعه هدف وجود داشته باشد. به عنوان نمونه در شرایط فشار اقتصادی و انفجار تورمی، بستر برای ناکارآمد جلوه دادن نظام در اذهان عمومی بیشتر فراهم است؛ یا زمانی که موارد متعددی از مفاسد اقتصادی رخ میدهد، زمینه لازم برای سیستماتیک جلوه دادن فساد در نظام به وسیله شایعه پردازی و دامن زدن به اخبار دروغ در این زمینه بیشتر فراهم میشود.
اگر در جنگ نرم حمله به باورها، عقاید، اصول و بنیان های فکری جامعه هدف بود، در جنگ شناختی این کار به شکل بسیار پیشرفته تر، در حجم وسیع تری از عملیات روانی و رسانه ای با هدف دستکاری در قوه شناخت و تحلیل جامعه انجام می شود
تا بسترهای داخلی جنگ شناختی از بین نرود، ضربات جنگ شناختی، آثار مخرب تری بر جای میگذارد و نخستین تأثیر آن ایجاد حس و انگیزه در مردم برای مقابله با ارزش ها و نقاط قوت ملی در صحنه مواجهه است. بنابراین برنامه جمهوری اسلامی در کوتاه مدت باید کاهش و حذف زمینه های داخلیِ اثرگذاریِ جنگ شناختی دشمن، به ویژه در حوزه اقتصادی و معیشتی باشد.
در ادامه باید طراحی راهبرد برای مقابله در سایر عرصه ها برای میان مدت و بلندمدت شکل بگیرد. حل تعارضات ساختاری، فرآیندهای ناسالم در کشورداری، کارکرد نامناسب در جای جای ساختار دولت (به معنای عام همه دستگاه های حاکمیتی و اجرایی و نه صرفاً قوه مجریه) در این مسیر از ضروری ترین مسائل است. برنامه ریزی کلان و سیستماتیک برای کاهش فساد، تعارض منافع، شفافیت ساختاری، طرح ریزی و مهندسی فرهنگی و اجتماعی، اصلاح اساسی سیستم آموزشی و تربیتی و... همگی در این چارچوب جای می گیرد.
گذر از این پیچ تاریخی بدون رعایت این الزامات و تدارک ایده ها و تدابیر هوشمندانه، بهروز و قابل انعطاف ممکن نیست و نمی توان در صحنه پیچیده نبرد شناختی با قواعد چند دهه قبل به ویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی پیش رفت.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
1) https://khl.ink/f/2490
2) https://khl.ink/f/3039
3) https://khl.ink/f/32895