چشم انداز غرب آسیا در فردای سفر بایدن-راهبرد معاصر
پرونده ویژه سفر بایدن به منطقه، شماره ۲؛

چشم انداز غرب آسیا در فردای سفر بایدن

سفر رئیس‌جمهور آمریکا به غرب آسیا تغییر ملموسی در روندهای منطقه‌ای شکل‌گرفته در دو سال گذشته برجای نخواهد گذاشت و همچنان راهبرد احاله مسئولیت به متحدان برای بر عهده گرفتن نقش‌ها در دستور کار کاخ سفید قرار خواهد داشت.
کامران کرمی؛ پژوهشگر مسائل شبه جزیره عربی
تاریخ انتشار: ۲۱:۱۲ - ۱۷ تير ۱۴۰۱ - 2022 July 08
کد خبر: ۱۴۱۵۲۷

چشم انداز خاورمیانه در فردای سفر بایدن

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سفر جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به غرب آسیا 18 ماه پس از پیروزی دموکرات ها در انتخابات 2020، بازیگران منطقه ای را برای مواجهه کم هزینه و همزمان بهره ­مندی از مزایای این رویداد به تکاپو انداخته است. 10 بازیگر مستقیم و چندین بازیگر نیز به طور غیرمستقیم از اهداف و برنامه های این سفر متأثر خواهند شد.


از زاویه اهمیت این رخداد، طرح چند پرسش و پاسخ به آن­ها حائز اهمیت است؛ اینکه آیا ایده «ناتوی خاورمیانه» در این سفر رونمایی خواهد شد؟ عادی سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی در این سفر تا چه حد در دستورکار قرار دارد؟ تا چه میزان این سفر در ارتباط با متغیر جمهوری اسلامی ایران برنامه ریزی شده است؟ چشم انداز منطقه از حیث صف بندی ها و الگوهای دوستی و دشمنی به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟

 

منطقه پیش از سفر بایدن

منطقه خاورمیانه نزدیک به دو سال پس از شکست دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در وضعیت تنش زدایی گسترده قرار دارد. از مذاکرات احیای برجام در فروردین 1400 تا آمادگی تهران و ریاض برای دور ششم مذاکرات دوجانبه به میزبانی بغداد. همزمان رفت و آمدهای دیپلماتیک میان ایران و امارات عربی متحده، تبادل سیگنال بین تهران و قاهره، تنش زدایی چهار کشور عربی محاصره کننده قطر با دوحه، تنش زدایی ترکیه با امارات و عربستان، بازگشت دولت های عربی به احیای روابط با سوریه و آتش بس چندماهه در یمن و مذاکرات سیاسی میان بلوک های قدرت در این کشور.

منطقه خاورمیانه نزدیک به دو سال پس از شکست دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در وضعیت تنش زدایی گسترده قرار دارد

 

این فعل و انفعالات منطقه ای که در خوشبینانه ترین حالت نشان دهنده سرریز بحران و پدیداری افق های مذاکراتی در روابط دوجانبه و منطقه ای کنشگران به قصد بازسازی روابط و ترسیم معادلات پسابحران و در بدترین حالت متوقف کردن تنش ها برای دوره میان مدت به قصد بازآرایی قوا و ترسیم منافع است، تحت تأثیر متغیر نظام بین الملل و رویکرد ادعایی دولت دموکرات بایدن برای آرام سازی غرب آسیا پس از آتش افروزی های ترامپ به ویژه تابستان داغ 2019 است.


با وجود این، نگاه بایدن و ترامپ فارغ از برخی تفاوت ها در رویکرد و اولویت بندی منافع در قالب راهبرد موازنه فراساحلی (Offshore balancing) و در امتداد راهبرد باراک اوباما مبتنی بر کاهش تدریجی حضور نظامی در غرب آسیا و تمرکز بر چین قابل چارچوب بندی است.


به همین دلیل منطقه در آستانه سفر بایدن در وضعیت تنش زدایی گسترده قرار دارد و رئیس جمهور آمریکا قرار است در چنین فضایی نخستین تور منطقه ای خود را از 13 تا 16 جولای به سرزمین های اشغالی آغاز کند و سپس برای حضور در نشست 6+3 (شورای همکاری خلیج فارس به علاوه مصر، عراق و اردن) در ریاض حضور به هم رساند.

 

دستورکارها

رسانه ­های غربی و عربی در تحلیل هایی از چرایی این سفر نوشتند که بایدن اهدافی فراتر از سازماندهی مجدد ائتلاف با دوستان یا صرفاً رفع نیاز آمریکا به انرژی را دنبال می کند، زیرا نشانه‌هایی از وجود طرح روشن بایدن برای غرب آسیا با هدف تقویت روابط با متحدان و مهار ایران وجود دارد.


ایده ایجاد پیمان امنیتی در منطقه موسوم به «ناتوی خاورمیانه» که ایده قدیمی تر موسوم به «ناتوی عربی» در زمان سفر ترامپ به عربستان در سال 2017 را دنبال می کند، به تمایل آمریکا به فاصله گرفتن از پرونده‌های غرب آسیا و تمرکز بر شرق آسیا مربوط می‌شود. از منظر تصمیم گیران آمریکا، پیمانی امنیتی متشکل از رژیم صهیونیستی و چند کشور منطقه بهترین راه برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و مواجهه با نفوذ ایران است و می‌تواند موجب حل و فصل برخی پرونده‌های منطقه از جمله بحران فلسطین و سوریه و یمن شود.


با وجود این، تشکیل پیمان با شماری از چالش‌ها مواجه است که در نهایت مانع از عملی شدن آن می‌شود؛ موانعی که از لابه‌لای اظهارات مقام های عرب کاملاً قابل مشاهده است. موضع گیری مقام های اردن و مصر در هفته گذشته به خوبی نشان می دهد ادراک متفاوت از تهدید ایران واقعیتی نزد مقام های عرب غرب آسیاست؛ تفاوتی که در شورای همکاری خلیج فارس خود را به شکل صف بندی سه در مقابل سه نشان داده است.


مانع دیگر در شکل‌گیری چنین پیمانی حضور رژیم صهیونیستی است. حضور صهیونیستها به این معناست که چنین پیمانی در درجه نخست، علیه ایران خواهد بود. به ویژه که برآورد عمده کشورهای عربی با تجربه دوران ترامپ حاکی از این است ایران به خوبی قادر به موازنه تهدید، واکنش کوبنده و ضربه دوم در محیط پیرامونی و بازیگری خود در غرب آسیاست. اظهارات پادشاه اردن درباره اینکه دستورالعمل چنین پیمانی باید کاملاً روشن باشد تا موجب نگرانی طرف‌های منطقه‌ای نشود، به خوبی حساسیت ها به هم پیمانی آشکار با تل آویو را علیه جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد.


این موضوع در روابط عربستان و رژیم صهیونیستی نیز مطرح است و برخلاف تبلیغات گسترده صهیونیستها درباره اعلان عادی سازی روابط در سفر بایدن به منطقه، ریاض همچنان ملاحظات جدی برای پیوستن به قطار عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد. حتی کارت عادی سازی هنوز برای عربستان ارزش افزوده ای ندارد که بخواهد آن را نقد کند. اعلام واگذاری جزایر تیران و صنافیر در دهانه خلیج عقبه به عربستان با موافقت مصر و رژیم صهیونیستی در سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه صرفاً با برخی توافقات همسطح مانند اجازه پرواز به هواپیماهای صهیونیستی بر فراز آسمان عربستان معامله خواهد شد.


از سوی دیگر، این سفر گرچه نقطه عطفی در روابط سرد بایدن با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به شمار می رود، اما وعده دولت بایدن مبنی بر بازبینی روابط با عربستان و مدیریت رفتار بن سلمان همچنان باعث خواهد شد تا جو بایدن متوجه حساسیت های دیدار با بن سلمان باشد. به ویژه اینکه موضوع مازاد عرصه نفت برای مقابله با اثرات بحران اوکراین به دلیل پایبندی ریاض به توافق اوپک پلاس و مهمتر از آن، فقدان ظرفیت لازم برای پوشش جای خالی نفت روسیه باعث شده تا زمینه برای اعطای امتیاز به محمد بن سلمان فراهم نباشد.

رسانه ­های غربی و عربی در تحلیل هایی از چرایی این سفر نوشتند که بایدن اهدافی فراتر از سازماندهی مجدد ائتلاف با دوستان یا صرفاً رفع نیاز آمریکا به انرژی را دنبال می کند


شاهد مثال آنکه بایدن هفته گذشته در کنفرانسی خبری به صراحت اعلام کرد: نشست شورای همکاری خلیج (فارس) +3 در عربستان خواهد بود، اما درباره عربستان نیست و هیچگونه تعهدی وجود ندارد که بتوان آن را ارائه کرد. حتی مطمئن نیستم سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی را ملاقات کنم؛ دیدن آنها هدف سفر من نیست، اما آنها بخشی از اجتماع بسیار بزرگتری خواهند بود.


از این زاویه می توان گفت، سفر بایدن به غرب آسیا تغییر ملموسی در روندهای منطقه ای شکل گرفته در دو سال گذشته برجای نخواهد گذاشت و همچنان راهبرد احاله مسئولیت به متحدان برای برعهده گرفتن نقش ها در دستورکار کاخ سفید قرار خواهد داشت.


تنها اعلان شکست مذاکرات احیای برجام و بازگشت تهران و واشنگتن به فاز تنش در ماه سپتامبر هنگامه گزارش فصلی آژانس و موعد انتخابات ماه نوامبر کنگره می تواند زمینه را برای تغییر در مؤلفه های تنش زدایی منطقه ای را به ویژه در روابط ایران با برخی کشورهای عربی فراهم کند. طبعاً با تحقق چنین سناریویی فضا برای مانور رژیم صهیونیستی و برجسته سازی تهدید ایران برای ادغام بیشتر در منطقه و تداوم پروژه عادی سازی روابط فراهم خواهد شد.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده