مرز کم‌رنگ توهمات و واقعیت‌ها در آمریکا-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، كارشناس روابط بین‌الملل؛

مرز کم‌رنگ توهمات و واقعیت‌ها در آمریکا

همان اتاق‌های فکری که به رئیس‌جمهور سابق آمریکا پیشنهاد تقابل مطلق با پکن دادند، در حال طراحی بازی خطرساز آمریکا با آتش در شرق آسیا هستند. این تصور باطل در بدترین زمان ممکن و مقارن با جنگ اوکراین در معادلات سیاست خارجی واشنگتن تقویت و تثبیت شد، ولی مطابق واقعیت‌های موجود ريل گذاری راهبردی کاخ سفید راه به جایی نخواهد بود.
حنیف غفاری؛ كارشناس روابط بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ - ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - 2022 August 13
کد خبر: ۱۴۶۴۹۹

مرز کم‌رنگ  توهمات و واقعیت‌ها در آمریکا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزهای اخیر شاهد بروز تنش‌های تازه ای در شرق آسیا هستیم. برگزاری مانورهای دریایی و هوایی ارتش چین از سویی و استقرار رادارهای سامانه موشکی تاد کره جنوبی (به دستور آمریکا) مقدمات ایجاد منازعه ای جدی در منطقه به‌شمار می‌رود. این درحالی است که هنری کیسینجر، راهبردنویس مطرح سیاست خارجی آمریکا بارها به جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در خصوص «تقابل غیر قابل کنترل با پکن» هشدار داده است.

 

به راستی چه اتفاقی در حوزه سیاست خارجی واشنگتن رخ داده است و آیا راهبرد «خلق گره‌های کور راهبردی» در نقاط مختلف جهان که از سوی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان دنبال می شود، بر مبنای اراده صد در صدی واشنگتن پیش می رود؟

 

واقعیت این است واقعیت‌ها و ایده آل ها در حوزه سیاست خارجی آمریکا به گونه ای نامتوازن و پرهزینه خلط شده است و محصول این ترکیب نامتجانس چیزی جز «عقب‌گرد آشکار واشنگتن در نظام بین‌الملل» نخواهد بود. اتاق‌های فکری که پس از پیروزی جمهوری‌خواهان در سال 2016 میلادی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا را درباره آغاز جنگ تجاری همه جانبه علیه پکن تشویق کردند، به وی تضمین داده بودند تا سال 2018 شاهد در هم شکستن قدرت تجاری پکن و در نتیجه اضمحلال ساختار مبتنی بر نقش آفرینی سازمان تجارت جهانی خواهد بود.

 

در سال 2020 ترامپ در حالی کاخ سفید را ترک کرد که تراز تجاری آمریکا به سبب صادرات محصولات چینی به این کشور کماکان دارای کسری قابل توجهی بود و فراتر از آن بیشتر شرکت‌های آمریکایی نیز ترجیح داده بودند با وجود سیاست‌های سلبی و ضد چینی ترامپ، در این کشور آُسیایی به فعالیت تجاری خود ادامه دهند.

 

اینک همان اتاق‌های فکری که به ترامپ پیشنهاد تقابل مطلق با پکن دادند، در حال طراحی بازی خطرساز آمریکا با آتش در شرق آسیا هستند. تایوان، هنگ کنگ، تبت و دریای چین به نقاط هدف واشنگتن و متحدانش مانند سئول، توکیو و کانبرا تبدیل شده اند. پیش‌فرض مقام‌های آمریکایی این است که راهبرد مهار همه جانبه چین به‌وسیله خلق دست اندازها و موانع منطقه ای قطعاً به صورت مو به مو و با تمامی محاسبات و مبتنی بر اکثریت قریب به اتفاق تاکتیک‌های طراحی شده از سوی فرماندهان فکری، نظامی و امنیتی این نقشه اتفاق خواهد افتاد.

 

این تصور باطل در بدترین زمان ممکن (مقارن با جنگ اوکراین) در معادلات سیاست خارجی واشنگتن تقویت و  تثبیت شد. واقعیت این است مطابق واقعیت‌های موجود که بخشی از آنها ریشه در مناسبات قدرت در شرق آسیا دارد و بخشی دیگر نشئت گرفته از کاهش قدرت مانور بین المللی آمریکاست، ریل گذاری راهبردی کاخ سفید راه به جایی نخواهد بود.

 

روی دیگر سکه ناکامی در راهبرد مهار همه‌جانبه چین، صرفاً پرداخت هزینه های شکست برای آمریکا نیست، بلکه این شکست می تواند بخشی از موجودیت و اجزای کلان و ثابت سیاست خارجی کاخ سفید را برای سال‌های طولانی هدف قرار دهد. زمان زیادی تا درک این حقیقت جبران ناپذیر برای مقام‌های آمریکایی باقی نمانده است. در این معادله تفاوتی میان ترامپ، بایدن، نانسی پلوسی، آنتونی بلینکن و سران دو حزب سنتی آمریکا وجود نخواهد داشت.

ارسال نظر