به گزارش راهبرد معاصر؛ گروه قرآن و فعالیتهای دینی: موضوع مذاکره با آمریکا و غرب و برقراری رابطه و دوستی با آنها چند سالی است که از سوی برخی خواص به عنوان راهحلی برای حل مشکلات و کاهش فشارها و تحریمها مطرح میشود که در این زمینه بامراجعه به قرآن کریم به آیات مختلفی درخصوص صلح و سازش و ایجاد رابطه و دوستی با دشمنان رسیدیم.
در گزارش قبل موضوع صلح و سازش با دشمن بر مبنای قرآن کریم را مورد بررسی قرار دادیم و گفتیم خداوند در در آیه ۳۵ سوره مبارکه محمد(ص) مسلمانان را از صلح با دشمن و ترک جنگ نهی کرده است. البته گفتیم در خداوند در سوره مبارکه انفال میفرماید: اگر پیشنهاد صلح از سوی دشمن مطرح شد آن را بپذیرید و در تفسیر این آیه آمده بود اولاً پیشنهاد صلح و سازش باید از سوی دشمن مطرح شود نه ما و ثانیاً باید در شرایط پیروزی و قدرت پیشنهاد صلح دشمن را پذیرفت نه از روی ضعف، شکست و ناچاری.
اما در این گزارش قصد داریم نظر قرآن کریم درباره کسانی که دوستی با دشمنان را به عنوان راه نجات جامعه و برون رفت از مشکلات مطرح میکنند بررسی کنیم و ببینیم آیا امروز دوستی با آمریکا راه چاره ما و راه برون رفت از مشکلات است؟
در این زمینه خداوند در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره مبارکه مائده خطاب به کسانی که به دنبال دوستی با یهود و نصاری هستند میگوید: اینها قلوبشان مریض است و با این بهانه که «میترسیم به ما آسیبی برسد» به دنبال دوستی با دشمنان هستند. اما هنگامی که از سوی خدا پیروزی بر دشمن حاصل شد اینها از آنچه در دل خود پنهان داشتند(دوستی با دشمن) پشیمان میشوند. آنها اعمالشان تباه و بیاثر است و زیانکارند.
به این آیه توجه کنید
فَتَرَى الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ یُسَرِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن یَأْتِىَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مآ أَسَرُّواْ فِى أَنفُسِهِمْ نَدِمِینَ(۵۲)
وَیَقُولُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَهَؤُلَا ءِ الَّذِینَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَنِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمَلُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَسِرِینَ(۵۳)
ترجمه
کسانی که در دل هایشان بیماری (دورویی) است، میبینی که در دوستی با یهود و نصاری شتاب میورزند و (بر پایه خیال باطلشان که مبادا اسلام و مسلمانان تکیهگاه استواری نباشند) میگویند: میترسیم آسیب و گزند ناگواری به ما برسد (به این سبب باید برای دوستی به سوی یهود و نصاری بشتابیم). امید است خدا از سوی خود پیروزی یا واقعیت دیگری (به نفع مسلمانان) پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان میداشتند، پشیمان شوند. (۵۲)
و کسانی که ایمان آوردهاند (به مؤمنان دیگر) میگویند: آیا این بیماردلان آنانند که به سختترین سوگندهایشان به خدا سوگند میخوردند که با شما مؤمنانند؟! (ولی روشن شد که دروغ میگفتند. آنان یهود و نصاری را به سرپرستی و دوستی گرفتند و به این سبب) اعمالشان تباه و بیاثر شد، در نتیجه زیانکار شدند. (۵۳)
لطمهخوردن از دشمن بهانه است و در واقع اینان دشمنان خدا را دوست میپندارند
در المیزان در تفسیر این دو آیه آمده است: یکی از مصادیق گمراهی و یا به عبارت دیگر مواردی که هدایت الهی شامل حال آنان نشده همین است که گمراهان بسوی یهود و نصاری میشتابند و عذرهای بدتر از گناه میآورند که ما میترسیم از ناحیه یهود و نصاری لطمهای بخوریم، اما اینها بهانه است و علتش این است که اینها دشمنان خدا را دوست میدارند و هرچند در ظاهر ادعای ایمان میکنند، اما در باطن کافرند و این عذرها را برای این میآورند که مبادا از جانب پیامبر(ص ) و مؤمنان مورد توبیخ و سرزنش قرار بگیرند.
پشیمانی تنها دستاورد کسانی است که خواهان دوستی با دشمنان هستند
آنگاه خداوند از فتح و پیروزی در آینده خبر میدهد و میفرماید: زمانی که اسلام بساط کفر را برچیند و خدای تعالی علیه کفر قضای حتمی براند، در این صورت این گروه منافق به سبب آن کفری که در باطن خود مخفی میکردند، پشیمان میشوند و ندامت وقتی حاصل میشود که انسان کاری را که نباید انجام میداده، انجام داده باشد و این منافقان در دلشان دوستی و ولایت یهود و نصاری را مخفی میکردند، اما زمانی که فتح نهایی حق برسد، اینها نادم و پشیمان میشوند و به قرینه آیات بعدی فهمیده میشود که مراد از فتح، فتح مکه یا فتح بعضی قلعههای یهود و نصاری نیست، بلکه منظور پیشگویی قرآن در مورد حوادث آینده امت اسلام است که نهایتاً حق بر باطل پیروز میشود.(۵۲ مائده)
ابطال اعمال و زیان، نتیجه دوستی با دشمنان خدا
وقتی خدای تعالی فتحی یا امری از ناحیه خودش پیش بیاورد، آن وقت است که مؤمنین ثابت قدم هنگام وقوع سخط الهی به این مؤمنین ضعیف الایمان خواهند گفت: آیا این یهود و نصاری بودند که سوگند غلیظ میخوردند که ما با شما هستیم و یاریتان میکنیم؟ پس چرا امروز سودی به حال شما نداشتند؟ و در اینجا در جواب سئوال مقدر که اگر کسی بپرسد بالاخره کار این مؤمنین سست ایمان دوستدار یهود و نصاری به کجا کشید؟ میفرماید: اعمالی که در اسلام کردهاند همه باطل و بیاجر شد و در نتیجه اینها زیانکار شدند.(۵۳ مائده)
سه تعبیر دیگر از آیات فوق براساس تفسیر نور
حجتالاسلام قرائتی در تفسیر نور میگوید: در مورد معناى آیه، سه احتمال وجود دارد:
الف: در هنگام پیروزى مسلمین و رسوایى منافقان، مؤمنان با تعجّب مىگویند: آیا این یهود و نصارى بودند که سوگند جدّى بر یارى کردن شما مؤمنین خوردند؟
ب: برخى از مؤمنین واقعى بعد از پیروزى به یکدیگر مىگویند: آیا این بیماردلان بودند که با سوگند مىگفتند ما با شما هستیم و دیدید که نبودند؟
ج: این بیماردلان که سوگند یاد کردند ما با یهود و نصارى هستیم، آیا توانستند به شما اهل کتاب کمکى کنند؟
پیامهای آیات
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شاهد تلاشهاى آشکار و شتابزده افراد سست ایمان براى پیوستن به یهود و نصارى است. «فترى الّذین فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
نمونه روشن کسانى که از هدایت الهى محروند، بیمار دلانى هستند که با سرعت براى پیوستن به کفّار تلاش مىکنند. «انّ اللَّه لایهدى القوم الظالمین... الّذین فى قلوبهم مرض» (حرف «فاء» نشانه آن است که ظالمین آیه قبل، بیماردلان این آیه هستند)
بیماردلان سست ایمان، با سرعت به سراغ طرح دوستى با دشمنان کافر مىروند. «فى قلوبهم مرض یسارعون فیهم»
افراد سست ایمان و منافق، مىخواهند که جزو کفّار باشند. «یسارعون فیهم»، نه «الیهم».
در برابر نص و فرمان صریح خداوند نباید اجتهاد و مصلحتاندیشى کرد. «لاتتّخذوا الیهود... اولیاء... یقولون نخشى»
انگیزه پذیرش رابطه ذلّتبار با ابرقدرتها، ضعف ایمان و وحشت از غیر خداست. «یقولون نخشى»
مسلمانان، به پیروزى و گسترش اسلام و افشاى منافقان امیدوار باشند. «فعسى اللّه أن یأتى بالفتح...»
عزّت سیاسى، قدرت اقتصادى و پیروزى نظامى همه از طرف خدا و در دست اوست. «أن یأتى بالفتح أو أمر من عنده»
با کفّار رابطه ولایت نداشته باشید، تا امدادهاى غیبى خدا به سوى شما سرازیر شود. «لا تتّخذوا... یأتى بالفتح او امر من عنده»
پایان نفاق و وابستگى به کفّار، حبط و رسوایى و شرمندگى است. «نادمین»
هرسوگندى نشانه صداقت نیست، فریب سوگندها را نخورید. «أهؤلاء الّذین اقسموا باللّه انّهم معکم»
وابستگى به بیگانگان، مورد ملامت مؤمنان است. «ویقولالّذینآمنواأهؤلاء... انّهم معکم»
نشانه خسران انسان، از بین بردن کارهاى نیک است. «حبطت اعمالکم فاصبحوا خاسرین»
منبع: تفاسیر المیزان و نور/ فارس