تفاوت شعار «آزادی» در انقلاب ۵۷ و اغتشاشات اخیر-راهبرد معاصر

تفاوت شعار «آزادی» در انقلاب ۵۷ و اغتشاشات اخیر

پژوهشگر حوزه تاریخ گفت: اتفاقات اخیر را نمی‌توان آزادی‌طلبانه دانست؛ چرا که وقتی فریاد «رضا شاه روحت شاد» را می‌شنویم به این معناست که شخصی را می‌پذیریم که نماد استبداد ملی در ایران است؛ شخصیتی که با استبداد و کودتا به حکومت رسید.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - 2022 October 10
کد خبر: ۱۵۳۸۵۱

به گزارش راهبرد معاصر، جریانات مخالف نظام جمهوری اسلامی برای توجیه انواع کنش و واکنش‌های خود، اعمال خویش را با مقایسه جریان انقلابی نهضت اسلامی توجیه می‌کنند و هرج‌ و‌ مرج‌های به وجود آمده و هدف‌های پیگیری شده را از جنس تاریخی می‌دانند که در چهل و اندی سال پیش در راستای تحقق جدی‌ترین انقلاب قرن بیستم پیگیری شد. اما به راستی فرق مبارزه نهضت انقلابی و شعارهای داده شده از سوی آنان با جریانات ضد انقلابی که امروزه شاهد آن هستیم در چیست؟

با محمد رحمانی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و نویسنده کتاب پرفروش «کار من بود» به گفت‌وگو نشستیم تا پاسخ خود را دریافت کنیم.

فقر ایدئولوژی در جبهه اپوزوسیون جمهوری اسلامی

محمد رحمانی در ابتدا گفت: اولین تفاوت نهضت انقلابی سال ۵۷ با آشوب‌های اخیر و اساساً جریانات موسوم به «اپوزوسیون» در این است که حرکت انقلابی اسلامی دارای ایدئولوژی و یک هژمونی جایگزین و آلترناتیو بود. به این معنا که امام خمینی (رحمة‌الله علیه) از تفکری که آینده‌ای روشن را ترسیم می‌کرد سخن می‌گفت؛ تفکری که قابلیت دولت‌سازی و حاکمیت دارد. اینکه چقدر آن آینده روشن محقق شد، بحث دیگری است. مشخصاً ما درباره داشتن یک تفکر و ایدئولوژی در یک نهضت انقلابی سخن می‌گوییم؛ چیزی که جریانات مخالف نظام از داشتن آن بی‌بهره هستند.

مجاهدین خلق، بدنام‌ترین جریان سیاسی ایران

وی افزود: چیزی که امروزه از اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی شاهدیم، این است که آنان از یک گفتمان منسجم و امیدبخش برخوردار نیستند. حتی فارغ از امید‌بخش بودن، آن‌ها اساساً از یک تفکر و گفتمان روشن برخوردار نیستند. شاید گفته شود که سازمان مجاهدین خلق (منافقین ضد خلق) دارای گفتمان و یک تفکر مشخص است، اما حقیقت ماجرا این است که این گروهک از اندک مقبولیت اجتماعی هم برخوردار نیست و تنها از اتفاقات و بعضاً آشوب‌هایی که در کف خیابان‌ها رخ می‌دهد، سوء استفاده می‌کند و بر آن‌ها سوار می‌شود. به هر حال مردم معترض وقتی به خیابان‌ها می‌آیند، طبیعی است که بعضاً این جریان اعتراضی، رادیکالی شود و به سمت آشوب برود و برخی گروه‌ها از این فرصت‌ها استفاده خود را ببرند.

اپوزوسیونی که شاه هم مجبور بود حرمتش را حفظ کند

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: تفاوت بعدی در داشتن یک «سر» و «رهبر» است. در سال ۵۷ امام خمینی (رحمة‌الله علیه) نه تنها مقبول جریانات اسلام‌گرا بود، بلکه جریانات ملی و حتی مارکسیستی نیز او را قبول داشتند و همگان بر رهبری ایشان متفق‌القول بودند، اما در وقایع اخیر ما شاهد آن هستیم که هیچ لیدر و رهبری از جریانات مخالف نظام وجود ندارد. تنها عده‌ای با اغراض مختلفی چون فرصت‌طلبی و یا شهرت با ابراز همدردی و سخنانی اهدافی را پیگیری می‌کنند. یعنی رهبری مشخص در طیف مخالف وجود ندارد. امام، کسی بود که نه تنها عموم جامعه او را قبول داشتند، بلکه در دایره خاص‌تری چون حوزه از احترام و جایگاه مهمی برخوردار بود. حتی مجاهدین در سال‌های اولیه انقلاب با عکس ایشان عضو‌گیری می‌کردند، شاه نیز می‌دانست که ایشان کیست و همواره سعی داشت حرمتشان را حفظ کند.

نظام اسلامی از حمایت اجتماعی وفادار برخوردار است

نویسنده کتاب «کار من بود» تصریح کرد: تفاوت سوم در این است که هنگام سقوط پهلوی دوم همچون پهلوی اول، از طبقات مختلف هیچ هسته مرکزی و منسجمی وجود نداشت که حاضر باشد از حاکمیت پهلوی دفاع کند و برای آن هزینه بدهد. نظامیان رژیم پهلوی جزو اولین کسانی بودند که به انقلاب اسلامی پیوستند و با بیانیه بی‌طرفی ارتش بود که انقلاب اسلامی به سمت پیروزی شیب گسترده و تندی پیدا کرد. وقتی یک نظامی حاضر نباشد از حاکمیت موجود دفاع بکند، این یعنی به رسمیت نشناختن آن و مخالفت با حاکمیت موجود و پیوستن به جریان رقیب. اما در حال حاضر با توجه به نامساعد بودن شرایط، اکثریت اجتماعی و توده مردم حاضرند از نظام دفاع کنند و برای آن هزینه‌ای در حد جان خود بپردازند. در تاریخ انقلاب تنها عده بسیار محدودی از بختیار دفاع کردند؛ بختیاری که از جبهه ملی سر برآورده بود و آخر از همان جریان کنار گذاشته شد.

انقلاب نخبگانی ۵۷

رحمانی بیان کرد: تفاوت دیگری که در نهضت انقلابی سال ۵۷ وجود داشت، این بود که یک طبقه نخبگانی در کنار امام، دارای کنشگری فعال و جدی در سطح کشور بودند. وجود شورای انقلاب که با حضور اشخاصی چون شهید مطهری و شهید بهشتی و غیره اداره می‌شد، حاکی از کارکرد مهمی بود که اطرافیان امام و آن طبقه نخبگانی در حال اعمال کردنش بودند. این طبقه توانسته بود حتی قبل از سقوط نظام ارتباط‌هایی را برقرار بکند؛ از جمله ارتباط با سفارتخانه‌های خارجی و تضمین حفظ جان افراد و سفارت آن‌ها. به طور مثال پس از پیروزی انقلاب هیچگاه مردم نریختند تا آمریکایی‌ها را بکشند و موضوع اشغال سفارت آمریکا نیز به احتمال کودتایی برمی‌گشت که بعدها رخ داد، نه بلافاصله پس از وقوع انقلاب.

آزادی را جمهوری اسلامی با میدان دادن به کمونیست‌ها و مجاهدین خلق اثبات کرد

وی در مورد تفاوت شعار آزادی در نهضت انقلابی ۵۷ و جریانات اخیر افزود: شعار آزادی یکی از شعارهای بود که پس از انقلاب مشروطه به وجود آمد، اما باید توجه را به این سمت جلب کرد که اساساً آزادی زمانی معنا پیدا می‌کند که امنیت وجود داشته باشد. پس اگر به تاریخ نگاه کنیم درمی‌یابیم که هرگاه ناامنی در کشوری به وجود می‌آمد مردم حاضر بودند آزادی خود را فدای به وجود آوردن امنیت کنند و به دنبال آن کسی می‌گشتند که بتواند امنیت را به کشور بازگرداند. در چنین فضایی وقتی انقلاب اسلامی رخ داد، آزادی به اندازه‌ای بود که در مجلس اول از حزب توده تا مجاهدین خلق حضور داشتند؛ حتی در نام‌نویسی انتخاباتی ریاست جمهوری نیز وضعیت به همین شکل بود.

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران بیان کرد: اما وقتی پس از گذشت چندی در استان‌های مرزی کشور اتفاقاتی افتاد که منجر به هرج و مرج اجتماعی شد و پایتخت درگیر مسائل امنیتی شد، طبیعی است که با دید امنیتی به موضوع باید نگریست و بعضاً از آزادی‌ها کم کرد. طبیعی است که از لحاظ اجتماعی وقتی ناامنی در جایی صورت می‌گیرد باید با وسواس بیشتری به مسائل نگریست و برخی آزادی‌ها با کمی سخت‌گیری همراه شود. در فضای امنیتی نمی‌توان انتظار اصلاح و آزادی از حاکمیت داشت.

رحمانی ادامه داد: اتفاقات اخیر را نمی‌توان آزادی‌طلبانه دانست؛ چرا که وقتی فریاد «رضا شاه روحت شاد» را می‌شنویم به این معناست که ما شخصی را می‌پذیریم که نماد استبداد ملی در ایران است. شخصیتی که با استبداد، زور و کودتا بالای حکومت نشسته. طبیعی است که در چنین فضایی این اتفاقات را نمی‌توان آزادی‌طلبانه دانست و آن کسی که فریاد رضا شاه روحت شاد سر می‌دهد آزادی‌طلب نیست.

استبدادی که الآن دارد خود را نمایان می‌کند

این محقق حوزه تاریخ گفت: اگر به نظراتی که در رسانه‌های اداره شده از خارج کشور نگاهی بیندازیم، شاهد حجم عظیمی از نفرت‌پراکنی و خشونت‌طلبی هستیم که از سوی طرفداران هرج و مرج و آشوب در روزهای اخیر ابراز می‌شود. مثلاً اگر فلان فوتبالیست یا فلان کشتی‌گیر نظری مثل نظر آن‌ها نداشته باشد با انبوهی از توهین‌ها و خشونت‌ها مواجه می‌شود. این یک رویکرد استبدادی است که از سوی طرفداران آشوب‍‌های اخیر مشاهده می‌شود. آیا اسم این آزادی است؟ البته بخشی از این معضل‌ها به سیستم آموزشی کشور هم برمی‌گردد، نسل جوان، نسل زرد است.

آزادی «زن» را انقلاب اسلامی با فضای امن نشان داد

رحمانی بیان کرد: آزادی انقلاب اسلامی برعکس چیزی که ادعا می‌شود، یک آزادی متعالی بود. اگر قرار باشد ما در حوزه آزادی، انقلاب اسلامی را تشویق کنیم؛ آن در حوزه آزادی زنان است. فضای امنی که جمهوری اسلامی در جامعه ایجاد کرد و اجازه داد تا زنان به اجتماع بیایند، دستاورد همین انقلاب است. به شکلی که امروزه زنان روستایی هم می‌توانند تحصیلات عالیه داشته باشند. در زمان شاه گرچه زن وزیر یا نماینده زن داشتیم، اما این منحصر در قشر خاص جامعه بود. جمهوری اسلامی حتی در برابر سنتی خشک نیز ایستاد تا زنان را به صفحه اجتماع بکشاند./ فارس

ارسال نظر