به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن هژمونی بر منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، بسیاری از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای همچون ترکیه، پادشاهی سعودی و پیمان آتلانتیک شمالی به همراه رژیم صهیونیستی فرصت را غنیمت شمردند تا با نفوذ به قلب منطقه اوراسیا معادلات قدرت در این منطقه را به نفع خود تغییر دهند.
ایجاد پایگاه نظامی- امنیتی در نزدیکی مرزهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران، بهرهبرداری از منابع طبیعی، بازارها و مسیرهای کریدوری و انتقال کانونهای بحران از حوزه کشورهای عربی به قفقاز جنوبی ازجمله برنامههای عمدتاً همسو و مشترک بازیگران نوظهور این حوزه ژئوپلیتیکی است.
آمریکاییها با کمک بازوهای منطقهای خود یعنی رژیم صهیونیستی، ترکیه و پادشاهی سعودی قصد دارند با استقرار نیروهای سلفی، مأموران موساد و عناصر گروهک منافقین در نزدیکی مرزهای ایران، مقدمات واکنش سخت تهران و ایجاد بحران ژئوپلیتیکی را در حوزه قفقاز جنوبی فراهم آورند
در سالهای اخیر به دنبال این راهبرد کلان، قدرتهای غربگرای منطقه با هدف کنار گذاشتن ایران از معادلات ژئوپلیتیکی، ژئواکونومی و کریدوری به دنبال قطع مرز زمینی ایران- ارمنستان، استقرار نیروهای سلفی- تکفیری در نوار مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان، واگذاری امتیاز استفاده از پادگانهای زمینی و هوایی به نیروهای ناتو و رژیم صهیونیستی، تقویت پایگاه نیروهای تجزیهطلب پان ترک و به تازگی انتقال عناصر گروهک منافقین از آلبانی به این حوزه جغرافیایی بوده اند.
با افزایش رقابت میان آمریکا با سه ضلع چین (اقتصادی)، روسیه (نظامی و ژئوپلیتیکی) و ایران (فرهنگی و هیدروکربنی) واشنگتن با همراهی متحدان منطقهای خود قصد دارد زمینه فعالسازی بحران در محیط پیرامونی این سه کشور را با هدف کندکردن مسیر پیشرفت و تضعیف منابع حیاتی شان دنبال کند. به عنوان نمونه، غربیها برای تضعیف روسیه تصمیم گرفتند قدم به حوزه خارج نزدیک روسها در اوکراین بگذراند و با طرح پیشنهاد الحاق کی یف به پیمان آتلانتیک شمالی، زمینه واکنش مسکو و آغاز بحران اوکراین را فراهم آورند.
دیگر نمونه تنشآفرینی غرب را میتوان زیر پا گذاشتن اصل «چین واحد» در منطقه جنوب شرق آسیا و تلاش برای ایجاد بحران ژئوپلیتیکی برای پکن عنوان کرد. حال آمریکاییها با کمک بازوهای منطقهای خود یعنی رژیم صهیونیستی، ترکیه و پادشاهی سعودی قصد دارند با استقرار نیروهای سلفی، مأموران موساد و عناصر گروهک منافقین در نزدیکی مرزهای ایران، مقدمات واکنش سخت تهران و ایجاد بحران ژئوپلیتیکی را در حوزه قفقاز جنوبی فراهم آورند.
در چنین شرایطی لازم است مقام های ایران علاوه بر آماده کردن خود برای پاسخی محکم در برابر شیطنتهای رژیم علی یف، در برابر تله غربیها برای وارد کردن ایران به «جنگی فرسایشی» هوشیار باشند.
اعلام آغاز به کار سفارت باکو در سرزمینهای اشغالی (آبان سال جاری) ایستگاه آخر در آشکارسازی راهبردی رژیم صهیونیستی و خاندان علی یف بود. در سه دهه گذشته باکو با تأمین 40 درصد از نفت رژیم صهیونیستی و در سوی مقابل، تأمین 75 درصد از نیازهای نظامی خود از تلآویو وارد شراکتی راهبردی با «دشمن شماره یک ایران» شده است. واگذاری چهار پایگاه هوایی قدیمی از دوران شوروی سابق برای استفاده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، ایجاد پایگاه شنود در نزدیک مرزهای شمال غربی ایران، ایجاد پوشش برای عملیاتهای عناصر موساد (مانند سرقت اسناد و ترور دانشمندان هستهای) و ایجاد شبکه، دفتر و امکان برای فعالیت عناصر تجزیهطلب با حمایت سفارت رژیم صهیونیستی نشان دهنده قدم گذاشتن رژیم علی یف در اتحادی بیبازگشت با تلآویو برای مقابله با منافع حیاتی جمهوری اسلامی ایران است.
برهمین اساس با میانجیگری رژیم صهیونیستی میان باکو- تیرانا، رئیس جمهور آذربایجان راهی آلبانی شد و با ادی راما، نخست وزیر این کشور دیدار و گفتوگو کرد. به دنیال این سفر برخی کارشناسان مسائل قفقاز معتقدند رژیم صهیونیستی پایه گسترش روابط میان جمهوری باکو و آلبانی است. به عنوان نمونه، تلآویو به بهانه تهدیدی واهی به نام ایران قصد دارد نفوذ خود را در حوزه امنیت سایبری گسترش دهد و به سپر امنیتی باکو و تیرانا تبدیل شود. با وجود این، به نظر میآید صهیونیستها برای تحریک تهران دست به حربهای جدید زدند و قصد دارند زمینه ورود عناصر گروهک منافقین از اروپا به مرزهای شمالی ایران را تسهیل کنند.
به عبارت دیگر صهیونیستها قصد دارند با استقرار عناصر منافقین در نزدیکی مرزهای ایران، از آنها در مأموریتهای شنود، نفوذ، قاچاق و حتی کارزارهای تبلیغاتی بهره ببرند. پیش تر نیز جمهوری باکو سابقه میزبانی از تروریستهای منافقین را داشته است. در سالهای پایانی دهه 80 شمسی، شبکه «آینس» (نزدیک به وزارت امنیت داخلی آذربایجان) اقدام به پخش مصاحبهای از دو تن از عناصر منافقین کرد که قریب به یک دهه در این کشور مستقر بودند.
صهیونیستها قصد دارند با استقرار عناصر منافقین در نزدیکی مرزهای ایران، از آنها در مأموریتهای شنود، نفوذ، قاچاق و حتی کارزارهای تبلیغاتی بهره ببرند
تلآویو به خوبی از حساسیتهای تهران در زمینه فعالیت گروهک منافقین در نقاط مختلف جهان آگاه است؛ به همین دلیل قصد دارد با استقرارشان در جمهوری آذربایجان زمینه واکنش سخت ایران به عنوان مقدمهای بر درگیری دو کشور مسلمان و شیعه را فراهم آورد.
تلآویو بارها اعلام کرده است قصد دارد تا جمهوری باکو را به «لبنان» ایران تبدیل کند. استفاده از این ادبیات در میان صهیونیستها یعنی رژیم صهیونیستی قصد دارد زمینه آغاز «جنگ نیابتی» با تهران را به وسیله عناصر تجزیهطلب، تروریستهای تکفیری و عناصر گروهک منافقین فراهم کند. بیشک برای دفع این تهدید امنیتی هوشیاری عناصر اطلاعاتی- نظامی کشور اصلی لازم و قطعی است، اما برای دفع این تهدید قریب الوقوع لازم است کانالهای دیپلماتیک فعال شود و با استقاده از ظرفیت کشورهایی همچون روسیه و ترکیه جلوی ایجاد بحران فراگیر در سراسر منطقه قفقاز جنوبی گرفته شود.
اگر مسکو و آنکارا نیز به دنبال حفظ منافع کریدوی- اقتصادی خود در این منطقه هستند، لازم است از هرگونه درگیری نظامی پیش از به آتش کشیده شدن منطقه جلوگیری کنند. در هنگامه بحران کریدور شمال- جنوب امکان اتصال شبهقاره هند به اروپا را نخواهد داشت و چینیها تمایلی برای تکمیل طرح «یک کمربند- یک جاده» در حوزه قفقاز ندارند. برهمین اساس عقل سلیم حکم میکند قدرتهای فعال در این منطقه برای حفظ منافع خود جلوی برنامههای رژیم صهیونیستی همچون انتقال عناصر گروهک منافقین به جمهوری آذربایجان را بگیرند.