به گزارش راهبرد معاصر؛ از بعدازظهر روز دوشنبه که خبر واژگونی اتوبوس واحد علوم و تحقیقات منتشر شد، افکارعمومی و بهخصوص جامعه دانشگاهی در بهت این حادثه غمانگیز فرو رفته است. در همان ساعات ابتدائی این حادثه یکی از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی مدعی شد که علت حادثه سکته راننده بوده است، اما از آنجایی که راننده هم جزو فوت شدگان این حادثه است، رئیس روابط عمومی اورژانس تهران اعلام کرد سکته راننده اتوبوس مورد تأیید نیست، نظر نهایی باید از سازمان پزشکی قانونی اعلام شود.
در ادامه، دادستان تهران از بازداشت دو نفر در ارتباط با حادثه واژگون شدن اتوبوس خبر داد و روز چهارشنبه گفت "از دو متهم که شب گذشته بازداشت شدند نیز تحقیقات مفصلی صورت گرفته است." جعفری دولتآبادی با اشاره به گزارشهایی که درباره احتمال سکته قلبی راننده اتوبوس منتشر شده بود، گفت که پزشکی قانونی این موضوع را رد کرده است.
اندکی بعد نیز، کمیته ویژه پیگیری سانحه مصیبت بار تصادف اتوبوس دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات که بر اساس دستور رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل شد طی اطلاعیه ای خبر از برکناری 5 نفر از معاونین و مدیران دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات داد و اعلام کرد پرونده آنها به جهت اخراج در اختیار «مراجع قانونی» قرار خواهد گرفت.
در این میان هر یک از مسئولین به نحوی در این باره اعلان نظر کرده و سعی کردهاند ضمن ابراز همدردی با حادثه رخ داده به طور ضمنی از پذیرش مسئولیت این رخداد سر باز زدهاند.
در این میان طبیعی است که دادستانی به عنوان مسئول پیگیر قضائی باشد و برای مشخص شدن عاملین اصلی این حادثه و برخورد قانونی با کسانی که با اهمال و سهل انگاری خود موجبات پیش آمدن چنین حادثهای شدهاند، برخورد کند.
طبیعتا این حادثه، تلخکامیها و خاطرات تلخی برای بازماندگان و دانشجویان به بار خواهد داشت و همچنین اقدامات قضائی جدی برای مسئولان امر و دخیل در این اتفاق درپی خواهد شد.
سقوط اخلاق سیاسی
اما آنچه که از این حادثه به جای میماند، برخی بدرفتاریها و سیاسی انگاری از این دست ماجراهای تلخ میباشد. در اتفاقی که همگان باید همدردی ملی از خود نشان بدهند؛ به نوعی نمک بر زخم پاشیدن است که صادق زیبا در قامت یک فعال سیاسی، اظهار نظر کند که "خیلی دشوار نیست تصور نمود که اگر مسئولیت دانشگاه آزاد در دست اصولگرایان نمیبود، صداوسیما و سایر ارکان قدرت وابسته به آنان، چه قشقرق و امواج تبلیغاتی را علیه مسئولین دانشگاه به راه انداخته و خواهان پاسخگویی و دستکم استعفای آنان بر میآمدند. اما در شرایط فعلی بگونهای با این حادثه دلخراش آن هم در روز روشن در پایتخت برخورد کردهاند کانه این اتفاق در کشور دیگری رخ داده است.". و یا این که یکی از مسئولان اسبق دانشگاه آزاد اسلامی گفته است: «ساخت این تلهکابین را به این علت اینکه آن را دارای جنبه تفریحی و فانتزی میدانستند، متوقف کردند!». گذشته از درستی یا نادرستی این ادعا و این که ساخت این تلهکابین با شکایت کیفری یک سازمان متولی منابع طبیعی و ایرادات فنی متوقف شده است و پاسخ به این سوال که چگونه نقل و انتقال این تعداد بالای دانشجو با تلهکابین ممکن است؛ پرسش اصلی اینجاست که آیا اکنون که فضای روانی جامعه آزرده خاطر از این اتفاق است، برای طرح چنین ادعاهایی و یا این قبیل ابراز نظرات، زمان مناسبی است؟
چنین سخنهایی ظاهرا، تلاش برای ماهی گرفتن از آب گلآلود به نظر میرسد و نشان از این میدهد که درک صحیحی از واقعیات اجتماعی ندارند. شاید یکی دیگر از بزرگترین نمودهای بهرهبرداری سیاسی از فاجعهای تلخ را بتوان به خوبی در ماجرای پلاسکو نیز مشاهده کرد. ایضا جدیدترین نمونه آن به ماجرای زلزله کرمانشاه بازمیگردد. ماجرای پلاسکو و حواشی آن را بهانه کردند برای تخریب سیاسی قالیباف و مسکن مهر را بهانه کردند برای تخریب احمدینژاد و سیاستهای کلی جریان اصولگرایی. جای سوال است که چرا برخی جریانات سعی بر این دارند به جای آن که جوابگوی نارساییهای دولت کنونی باشند، صرفا تلاش بر سیاهنمایی از اقدامات دولتهای گذشته نمایند.
در واقع بازتعریف این جریان در یک کلام این است که حاضرند منافع و روحیات ملي را به پاي اغراض سياسي برای ماندن در قدرت و جلب افکار عمومی فدا کنند.
اگر بنا باشد در چنین موقیعتهایی بنا بر تشدید فضای روانی باشد باید گفت که آنچه رخ داده است ماحصل مدیریتهای گذشته است و پای مدیران سابق را به میان کشید و قس علیهذا. اما عقل سلیم حکم بر دوری از تنش سیاسی_اجتماعی دارد و ترجیحا، بهتر آن است که مسئول پیگیری چنین رخدادهایی بر عهده قوه قضائیه و نهادهای قانونی باشد و چهرههای برجسته سیاسی اجتماعی همراه با غم و اندوه مردم باشند.
عذرخواهی، فرهنگ کمرنگ مسئولین
نکته دوم در این جریان که شاید با ماجرای فیلم منتشره محمد باسط درازهی نماینده سراوان، حلقه مفقوده مشترک باشد، این است که فرهنگ عذرخواهی و پذیرش اشتباه از سوی فرد مسئول گم شده است و بلکه در ازای چنین فرهنگ گمشدهای بیشتر شاهد فرافکنی و عدم پذیرش مسئولیت هستیم.
هر چند در این جریان شاهد حکم اخراج 5 نفر از مسئولین دانشگاه آزاد هستیم، اما آیا اخراج و پیگیری قضائی کفایت میکند؟ به گمان باید احترام بیشتری برای افکار عمومی قائل شد و صراحتا مسئولین امر ولو اگر اخراج شدهاند، عذرخواهی کنند. بهتر است مسئولین وقتی اشتباه و سهلانگاری را مرتکب شدند بهجای توجیه مسئله و فرافکنی نسبت به صورت مساله، از مردم عذرخواهی کنند و درصدد حل موضوع برآیند، بلکه این امید در مردم شکل بگیرد که در آینده کمتر شاهد بروز چنین رخدادهایی باشند و مسئولان امور را همراه با خود دریابند. چرا باید چنین گمان شود که عذرخواهی نشانه ضعف در برابر افکار عمومی است و محبوبیت اجتماعی خویش را از دست میدهند. این در حالی است که عکس این قضیه صدق میکند و عذرخواهی بهموقع، بلکه باعث افزایش محبوبیت نزد افکار عمومی میشود.
اعتماد عمومی بین مردم و مسئولین اصلیترین سرمایه اجتماعی است. تخریب اعتماد عمومی به مثابه ایجاد دوگانگی است. فلذا بهتر آن است که به جای فرافکنی و یا ایجاد تنش سیاسی به جهت منفعت شخصی و حزبی، به فکر منافع ملی باشیم و از درگیر کردن بیجهت اجتماع در مسائل حاشیهای که هیچ گونه منفعتی در درازمدت نخواهد داشت پرهیز شود. آیا بهتر نبود که جناب زیبا کلام و ... به جای بیان چنین صحبتهایی که دستمایه رسانهای فراوان نیز شده است، صحبتی میکردند که حداقل حزن جامعه دانشگاهی را بهبود ببخشد. تا این که حرفی زده شود که علاوه بر حزن واندوه حادثه، تنشهای رسانهای و سیاسی حزبی را بیفزاید.