به گزارش «راهبرد معاصر»؛ آیتالله خامنهای (مدظله العالی)، مقام معظم رهبری در هدایت اقتصادی نظام جمهوری اسلامی و حکمرانی مطلوب اقتصادی به دو موضوع مهم و سرنوشت ساز پرداخته اند:
تورم یکی از عوامل اثرگذار بر توزیع نابرابر درآمد و ثروت، فشار اقتصادی بر دهک های ضعیف جامعه، بروز نااطمینانی در اقتصاد، کاهش افق های سرمایه گذاری و بهدنبال آن کاهش رشد اقتصادی است. تورم بالا و بی ثبات، علاوه بر آثار زیانبار مذکور موجب خدشه دار شدن اعتبار سیاستگذاران کلان اقتصادی به ویژه بانک مرکزی میشود و تداوم آن می تواند موارد حاد بی ثباتی سیاسی را در کشور موجب شود.
مطالعات انجام شده نشان می دهند اثر تزریق نقدینگی به اقتصاد کشور در یک دوره ظاهر نمی شود، بلکه در دوره های بعدی نیز اثر آن تداوم می یابد
شناخت عوامل مؤثر بر بروز تورم و راهکارهای مقابله با آن نهتنها به گسترش عدالت اجتماعی در جامعه منجر می شود، بلکه گامی مهم در زمینه ثبات اقتصادی و ایجاد شرایط مناسب برای رشد و توسعه پایدار است. منطبق بر تئوری های اقتصادی ، می توان علل تورم در ایران را از سه منظر مورد توجه قرار داد:
در اقتصاد ایران ساختار هزینه ای و درآمدی دولت به گونه است که وضعیت مالی دولت را با نوعی ابهام و بی ثباتی مواجه میکند. یکی از ویژگی های اصلی نظام مالی، اتکای بیش از حد آن به درآمدهای ارزی حاصل از نفت و گاز همراه با لختی هزینه های جاری است. بیش برآوردی درآمدها در کنار کم برآوردی هزینه های جاری در بودجه کشور به روالی عادی در بودجه نویسی های سالیانه تبدیل شده است. کسری بودجه ناشی از این خطای راهبردی که نتیجه محتوم آن استقراض از بانک مرکزی، افزایش پایه پولی و با ضریب فزاینده مربوطه افزایش نقدینگی در کشور است، یکی از عمده ترین دلایل بروز تورم ساختاری در ایران بهشمار میرود.
مطالعات انجام شده نشان می دهند اثر تزریق نقدینگی به اقتصاد کشور در یک دوره ظاهر نمی شود، بلکه در دوره های بعدی نیز اثر آن تداوم می یابد. این موضوع در وهله نخست بیانگر آن است که کنترل حجم پول در زمان حال می تواند به کنترل قیمت ها در زمان آتی بیانجامد. دوم، اینکه آثار تورم ناشی از اعمال سیاست های پولی در یک دوره ظاهر نمی شود، لذا اتخاذ سیاست پولی فعال از سوی بانک مرکزی توصیه نمی شود.
نتیجه مطالعات گوناگون حکایت از آن دارد، آثار رشد پول بر رشد اقتصادی پس از مدتی از بین می رود (به صفر می رسد) ، لکن آثار آن بر تورم پایدار است و درنهایت شوک پولی انبساطی خود را به شکل تورم بالاتر نمایان می کند.
با توجه به ماهیت بی ثبات قیمت نفت و درآمدهای نفتی کشور، بررسی ها حکایت از آن دارند هر دو شوک مثبت و منفی نفتی به افزایش تورم در ایران منجر شده است. اعمال سیاست های انبساطی مالی در زمان گشایش درآمدهای ارزی و تأمین کسری بودجه پدید آمده ناشی از کمبود منابع ارزی بهوسیله بانک مرکزی که به افزایش پایه پولی منجر می شود، دلیل بروز تورم در شرایط مذکور است.
اثر باز بودن اقتصاد بر میزان تورم داخلی باید از دو منظر مورد ملاحظه قرار گیرد؛ نخست، هرچه اقتصاد ایران بازتر باشد، انتظار می رود اثرپذیری تورم از ادوار تجاری داخلی کمتر شود و تورم نوسانات کمتری داشته باشد و دوم، افزایش قیمت نسبی کالاهای وارداتی همانند شوک عرضه در اقتصاد عمل میکند و تورم را افزایش می دهد.
از ویژگی های بارز تورم در ایران پایداری آن است. پایداری یعنی وقتی میزان تورم از روند میانگین خود منحرف می شود، برای مدتی طولانی در وضعیت جدید باقی می ماند. به بیان دیگر چنانچه نرخ تورم از سطح هدفگذاری شده بهوسیله مقامهای پولی منحرف شود، حداقل چندین فصل طول می کشد به سطح مطلوب خود بازگردد. بنابراین پایداری تورم مانع کاهش آن به سطوح قابل کنترل خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این رابطه در سالهای قبل به مصرف کالای داخلی، رفع موانع تولید، رونق تولید و دانشبنیان شدن تولید پرداختند و لذا در شعار سال ۱۴۰۲باتوجه به مقدمات فوق و باز شدن راههای توسعه تجاری با کشورهای جهان و بازگشایی دوباره کارخانجات تولیدی در کشور بر موضوع مهم رشد تولید تأکید فرمودند.
اصولاً یکی از اهداف اصلی دولتها در عرصه اقتصادی، تلاش در جهت افزایش نرخ رشد تولید سرانه و بهبود وضعیت رفاهی جامعه است، از این رو شناسایی عوامل مؤثر بر رشد تولید سرانه و اصلاح روند متغیرها برای اثرگذاری بر نرخ رشد تولید یکی از اهداف کوتاه مدت و بلندمدت اقتصادی مدنظر دولتهاست.
از ویژگی های بارز تورم در ایران پایداری آن است. پایداری یعنی وقتی میزان تورم از روند میانگین خود منحرف می شود، برای مدتی طولانی در وضعیت جدید باقی می ماند
یکی از متغیرهای مهم در رشد تولید «سرانه کیفیت حکمرانی اقتصادی» است، لذا میزان قابلیت دولت برای طراحی و اجرای کارآمد سیاستهای صحیح و مناسب تولید و همچنین میزان توجه و احترام شهروندان و حکومت به نهادهای حاکم بر روابط متقابل اقتصادی و اجتماعی میان آنها در اعمال حکمرانی خوب نقش بسیار مهمی دارد.
حکمرانی خوب تشویق به سرمایه گذاری در تولید را جایگزین مصرف گرایی و رانتخواری میکند و مانع فعالیت و اثرگذاری نهادهایی می شود که بهوسیله کانونهای قدرت برای کند کردن رشد اقتصادی و تولید ایجاد شده اند، منافع فردی و گروهی خود را بر منافع عموم ترجیح میدهند و بهطور متقابل از نهادهایی حمایت میکنند که ضمن کارآمدی مناسب، منافع مردم را حداکثر میکنند و بر منافع خود ترجیح میدهند.
در حکمرانی اقتصادی مطلوب فعالیت های مولد تقویت میشود، استفاده از نیروی انسانی ماهر و کارآمد بهبود مییابد و رشد تولید میسر میشود. در این حکمرانی شاخصهای زیر به عنوان عوامل رشد تولید مورد توجه و تقویت قرار میگیرند؛
عوامل دیگر مؤثر در رشد تولید عبارتند از؛