فهرست سیاستمدارانی که سر از چوبه اعدام در آورده اند از چیزی که فکرش را بکنید بلند و بالاتر است و به همین دلیل در ادامه برای شما به داستان چهرههای سرشناس سیاسی خواهیم پرداخت که در طول تاریخ بهجرمهای مختلف روانه میز محاکمه شده اند و در نهایت کارشان به اعدام کشیده است.
صدام حسین
ایرانی را نمیشناسیم که از جنایتهای صدام حسین بیخبر باشد و بعید میدانیم هیچ ملتی به اندازه ما ایرانیها از اعدام صدام حسین خوشحال شده باشد. صدام حسین در تاریخ ۳۱ شهریور حمله ناجوانمردانهای به ایران را شروع کرد و در آن زمان حتی فکرش را هم نمیکرد که روزی جنگطلبیهای او دامن خودش را بگیرد و سر از چوبهدار در بیاورد.
صدام حسین که دستنشانده دولتهای غربی و آمریکا و انگلیس بود، در نهایت اسبابزحمت این دولتها شد و به همین دلیل نیز در سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله کرد و با نابود کردن ارتش صدام حسین، این دیکتاتور خونخوار را به کوه و بیابان فراری داد. درنهایت نیز همانگونه که حتماً در جریان هستید صدام حسین همانند موشی که از گربه فرار میکند به سوراخی خزید و پس از چند هفته دستگیر شد. این دیکتاتور خونخوار در تاریخ سیام دسامبر سال ۲۰۰۶ به دار مکافات آویخته شد.
بنیتو موسولینی
بدون شک نام موسولینی را شنیدهاید، اما اگر اهل تاریخ نباشید، بعید میدانیم در جریان اعدام او قرار گرفته باشید. بنیتو موسولینی نوای مرگبار طبل جنگجهانی دوم را به استفاده گرفت تا حزب ملی فاشیست را در ایتالیا بنا کند. او مدعی بود بهدنبال بازگرداندن ایتالیا به دوران شکوه روم باستان است و به لطف همین ادعاها توانست در نهایت از جانب پادشاه ایتالیا بهعنوان نخستوزیر این کشور انتخاب شود.
موسولینی پس از بدست گرفتن قدرت تا توانست به قلع و قمع حزبهای سیاسی پرداخت و اتحادیه کارگران ایتالیا را منحل نمود. او سازمانی قدرتمند در ایتالیا بهراه انداخت که شباهتهای زیادی به گشتاپوی نازیها داشت و اعضای این سیاه لباسهای سیاه بهتن میکردند و در سرکوب مخالفان فاشیسم از هیچکاری فروگذار نبودند. این دیکتاتور ایتالیایی که رؤیای کشورگشایی در سر داشت در سال ۱۹۳۶ به اتیوپی حمله کرد و باعث شد تا شاه اتیوپی پا به فرار بگذارد. در این بین همانگونه که در جریان هستید در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد و پس از تیره و تار شدن سرنوشت نازیها در جنگجهانی دوم، بنیتو موسولینی که رفیق گرمابه و گلستان هیتلر بود، با کمک نیروی هوایی آلمان از ایتالیا به آلمان فرار کرد و در بهدرخواست هیتلر به شمال ایتالیا بازگشت.
اما موسولینی از این منطقه نیز مجبور به فرار شد و دستآخر پارتیزانها او را دستگیر کردند و با شلیک چند گلوله کار این دیکتاتور ایتالیایی به پایان رسید. جالب است بدانید قلب ملت ایتالیا بهاندازهای از موسولینی جریحهدار شده بود که حتی از جنازه او نیز دستبردار نبودند و نعش موسولینی چندین روز در یک مکان عمومی آویزان شد، در نهایت نیز جنازهاش را به آتش کشیدند.
نیکلای دوم روسیه
«نیکُلای الکساندروویچ رومانوف» (Nikolai II Aleksandrovich Romanov)، آخرین تزار روسیه بود و در زمان حکومتش بر لهستان نیز فرمانروایی میکرد. این تزار روس از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ بر روسیه پادشاهی کرد و انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ بهبرکناری و مرگ او ختم شد.
نیکلای دوم فرزند ارشد امپراتور الکساندر سوم بود و در جوانی در حین بازدید از ژاپن، توسط یکی از شهروندان ژاپنی مورد حمله قرار گرفت و جراحت سطحی در قسمت صورت برداشت. این حمله باعث شد تا نیکلای دل خوشی از ژاپنیها نداشته باشد و به همین دلیل نیز در سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ جنگ سختی میان روسیه و ژاپن درگرفت. آخرین تزار روس درگیر جنگجهانی اول شد و از آنجایی که نیروهای روسیه در میادین نبرد شکستهای سنگینی را تحمل میکردند، سعی کرد فرماندهی سپاه روس را شخصاً بر عهده بگیرد، اما بهرغم تلاشهایی که انجام داد در این امر ناکام ماند و لهستان را از دست داد.
از طرف دیگر حضور نیکلای دوم در میادین نبرد باعث شد تا نتواند جلوی انقلابی که علیه او در روسیه شکل گرفته بود را بگیرد و شورشها تراز روس را وادار به کنارهگیری از قدرت کرد. درنهایت نیز بلشویکها نیکلای دوم و هر پنجفرزند او را به همراه همسرش تیرباران کردند. گفته میشود آخرین تراز روس در واپسین لحظات زندگیاش گریه میکرد و پس از مرگ جنازه او و خانوادهاش در اسید قرار گرفت و در نهایت نیز بهخاک سپرده شد.
لویی شانزدهم
در این قسمت به پادشاهی از فرانسه میرسیم که دوران حکومت او با انقلاب کبیر فرانسه مقارن شد و همین قضیه نیز کار دست لویی شانزدهم داد. به گفته تاریخشناسان، اوضاع اقتصادی فرانسه از دوران لویی چهاردهم بهبعد رو به رکود شدید گذاشت و شرایط اقتصادی و فرهنگی زمینهساز انقلاب کبیر فرانسه شد.
لویی شانزدهم چیزی حدود ۱۸ سال از ۱۷۷۴ تا ۱۷۹۲ پادشاهی کرد و بهرغم اینکه تلاش زیادی داشت تا وضعیت اقتصادی فرانسه را رونق بخشد، اما آب از چشمه گل بود و اشرافزادگان بهاندازهای در کارها دخالت میکردند که این پادشاه فرانسوی کار به جایی نبرد. در نهایت در سال ۱۷۸۹ مردم فرانسه کمر همت به عزل لویی شانزدهم بستند و لویی و خانوادهاش پا به فرار گذاشتند، اما توسط شورشیها دستگیر و بهجرم خیانت به کشور محاکمه شد.
گردن لویی شانزدهم در میدان کنکورد در پاریس زده شد و مردم این شهر بهاندازهای از او دل خونی داشتند که دستمالهای خود را به خون او آغشته کردند. ملکه فرانسه و همسر لویی شانزدهم نیز مدتی بعد گردنزده شد و جنازه این دو در کلیسای سلطنتی بهخاک سپرده شد. لویی شانزدهم در زمان مرگ ۳۸ سال بیشتر نداشت.
چارلز اول
چالز اول در سال ۱۶۰۰ میلادی بدنیا آمد و پس از مرگ پدرش در سال ۱۶۲۵، از آنجایی که برادر بزرگش فوت کرده بود، به ولیعهدی رسید و در سال ۱۶۲۵ پادشاه شد. چارلز اول پادشاه قدرتطلبی بود و حاضر نبود قدرت را با دیگران بهاشتراک بگذارد. این سیاستها جنگهای خانمانسوزی را میان انگلیس و اسکاتلند بهدنبال داشت و آتش جنگ در نهایت به داخل انگلستان هم نفوذ کرد و درگیریهای داخلی در این کشور شکل گرفت.
جنگهای داخلی میان هواداران چارلز اول و مخالفان او به نفع پادشاه انگلستان ختم نشد و در نهایت چارلز اول به زانو در آمد و دستگیر شد. اما این پادشاه حتی در اسارت نیز حاضر نبود به خواستههای مخالفین تن بدهد و در نتیجه محاکمهای برای او تشکیل داده شد.
این دادگاه رأی به اعدام چارلز اول داد و او در تاریخ ۳۰ ژانویه سال ۱۶۴۹ و زمانی که ۴۸ سال بیشتر نداشت سر او از تن جدا شد. گفته میشود مراسم اعدام چارلز اول در هوای بسیار سردی انجام شد و او برای اینکه سرمای هوا لرزه بر اندامش نیاندازد، درخواست کرده بود تا چند لباس به او بپوشانند تا کسی فکر نکند که چارلز اول از ترس بر خودش میلرزد. طبق رسم اروپاییها، تماشاچیهای که در مراسم اعدام حضور داشتند، دستمالهای خود را به خون چارلز اول بهرسم یادبود آغشته کردند.
نیکلای چائوشسکو (Nicolae Ceaușescu)
چائوشسکو یکی از سیاستمداران رومانیایی بود که گرایش کمونیستی داشت و مقام دبیرکل حزب کمونیست رومانی را تا قبل از مرگش در اختیار داشت. این دیکتاتور کمونیست تا جایی که میتوانست به مردمش ظلم کرد و گفته میشود سرسختترین فرانروایی را در میان کشورهای کمونیستی اجرا میکرد.
جالب است بدانید چائوشسکو به ایران هم آمده بود و در سال ۱۹۸۹ با آقای هاشمی رفسنجانی دیوار رسمی داشت. نیکلای چائوشسکو خودش را رهبر بزرگ رومانی قلمداد میکرد و به زنش لقب مادر ملت داده بود. در دوران حکومت نیکلای چائوشسکو، جلوگیری از بارداری جرم بود و او بهبهانه توسعهصنعتی، روستاها را ویران میکرد تا کارخانه بسازد. دولت چائوشسکو در تمام جنبههای خصوصی مردم رومانی دخالت میکرد و همین قضیه نیز باعث شد تا مردم از دست این دیکتاتور بهتنگ بیایند و خشم مردم در نهایت کار او را به دار مکافات کشاند.
چائوشسکو در تاریخ ۲۵ دسامبر سال ۱۹۸۹ در دادگاهی که برای محاکمه او ترتیب داده شده بود به اعدام محکوم شد و در سن ۷۱ سالگی به همراه همسرش اعدام شد.
به آن دسته از علاقهمندان اهل مطالعهای که به تاریخچه کشورهای کمونیستی توجه نشان میدهند پیشنهاد میکنیم کتاب «کتاب چائوشسکو (ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ) اثر ادوارد بئر» را با ترجمه آقای بیژن اشتری از انتشارات ثالث مطالعه کنند.
عمر مختار
اگر اهل فیلم و سینما باشید بدون شک فیلم «شیر صحرا» (The Lion of The Desert)، را دیدهاید که در این فیلم آنتونی کویین، هنرپیشه فید سینما، نقش عمر مختار را بر عهده داشت. عمر مختار در دهکدهای کوچک در سال ۱۸۶۲ در لیبی بهدنیا آمد و چیزی حدود ۲۰ سال از عمرش را به مبارزه برعلیه استعمارگران ایتالیا اختصاص داد.
عمر مختار جنبش مقاومت مردم لیبی را رهبری کرد و پس از سالها مبارزه، دستآخر در سال ۱۹۳۱ بوسیله نیروهای ایتالیایی دستگیر و محاکمه شد. در نهایت نیز عمر مختار توسط ایتالیاییها در یکی از شهرهای لیبی و پیشروی هوادارانش به چوبهدار سپرده شد. پس از این واقعه، عمر مختار به چهرهای ملی در میان مردم لیبی تبدیل گردید و دانشگاهی در این کشور با نام او تاسیس شد. جالب است بدانید در زمان ناآرامیهای لیبی در سال ۲۰۱۱ نیز یک بار دیگر نام عمر مختار بر سر زبان مردم لیبی افتاد و در شعرها و تبلیغات، نام عمر مختار بهعنوان نشانهای از آزادیخواهی به چشم میخورد.
ذوالفقار علی بوتو
اگر خاطرتان باشد همین چند سال پیش بینظیر بوتو، سیاستمدار زن پاکستانی در پاکستان ترور شد، جالب است بدانید بینظیر بوتو، دختر ذوالفقار علی بوتو بود و پدرش نیز دوران سیاستمداری پرجنجالی داشت و در نهایت نیز سر از چوبهدار در آورد. ذوالفقار علی بوتو مقام نخستوزیری پاکستان را در اختیار داشت و در پی کودتایی که ضیاءالحق انجام داده بود برکنار شد.
ذوالفقار علی بوتو مهمترین شخصیت سیاسی پاکستان بهحساب میآید که تأکید ویژهای برای دستیابی این کشور به بمب اتم داشت و در نهایت نیز با پیگیریهای او، پاکستان به سلاح اتمی دست پیدا کرد. این شخصیت سیاسی که رهبر حزب مردمی پاکستان را نیز بر عهده داشت به جرم همدستی در قتل پدرِ یکی از همقطاران سیاسیاش محکوم به اعدام شد.
پاتریس لومومبا (Patrice Lumumba)
حزب تحتنظر پاتریس لومومبا در سال ۱۹۶۰ در انتخابات کنگو برنده شد و این کشور که بهتازگی توانسته بود از زیر بیرق بلژیک بیرون بیاید و بهاستقلال برسد، به سمت آزادی پیش رفت. قسمت زیادی از این موفقیت ملی توسط پاتریس لومومبا ایجاد شده بود، اما عمر لومومبا بهدنیا نبود که این موفقیتها را در دراز مدت جشن بگیرد و دولتهای استعمارگر تاب تحمل این سیاستمدار آزادیخواه را نداشتند.
لومومبا چیزی حدود ۱۰ هفته در مقام نخستوزیر خدمت کرد و پس از آن با توطئههای آمریکا از مقام نخستوزیری برکنار شد. عزل لومومبا و فراری شدن او برای استعمارگران کافی نبود و افرادی از جانب دولت بلژیک مامور به قتل پاتریس لومومبا شدند. در نهایت نیز لومومبا بدست همین نیروها قطعهقطعهشد و تکههای بدنش را در اسید انداختند تا هیچ رد و اثری حتی از جنازه او هم باقی نماند.
نام پاتریس لومومبا به چهرهای آزادیخواه در میان مردم کنگو تبدیل شد و چندین میدان و ساختمان با اسم وی در این کشور نامگذاری شده است. تهرانیهای عزیز هم که به خوبی خیابان پاتریس لومومبا را در تهران میشناسند.
محمد نجیبالله احمدزی
در این قسمت به آخرین رئیسجمهور حکومت دموکراتیک افغانستان رسیدیم که به طرزفجیعی توسط نیروهای طالبان شکنجه و اعدام شد. بسیاری از مردم افغانستان محمد نجیبالله را فردی میهنپرست و صلحطلب میدانند که تا آخرین لحظه به کشورش خدمت کرد.
ماجرای اعدام نجیبالله احمدزی از این قرار بود که پس از ورود طالبان به کابل، احمد شاه مسعود از او درخواست میکند تا افغانستان را ترک کند، اما نجیبالله این پیشنهاد را قبول نکرد و در کابل باقی ماند. در نهایت در تاریخ ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۹۶، نیروهای طالبان محمد نجیبالله را دستگیر کردند و پس از اعدام، جنازه او و برادرش، شاهپور احمدزی، در یکی از مناطق کابل آویزان شد. نجیبالله شخصیت برجستهای در دنیای سیاست افغانستان بهحساب میآید و سیاستمداری بود که جنگهای داخلی افغانستان را پیشبینی کرده بود. جالب است بدانید محمد نحیبالله مدتی بهعنوان سفیر افغانستان در تهران خدمت کرد و همسرش، فتانه نجیب، دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد و بهمدت چندین سال بانوی اول افغانستان شناخته شد.
گریگوری زینوویف (Grigory Zinoviev)
حتی اگر به تاریخ روسیه و دوران حکومت کمونیستی در این کشور علاقه نداشته باشید، باز هم بدون شک نام استالین را شنیدهاید و حتماً در جریان هستید که این دیکتاتور بزرگ روس، احکام اعدام زیادی صادر کرد و چهرههای سرشناس روسیه با دستور او به چوبهدار سپرده شدند. گریگوری زینوویف نیز یکی از چهرههای سیاسی روسیه بود که پس از مرگ لنین کمکهای زیادی به استالین کرد تا او را به قدرت برساند،، اما بهقدرت رسیدن استالین همانا و قلع و قمع کردن هوادارانش همانا.
در نتیجه پس از قدرت گرفتن استالین، گریگوری زینوویف که متوجه خطر شده بود، سودای قد علم کردن در مقابل استالین و نقشه برای تضعیف او را در سر داشت و همین نقشهها کار دستش داد و استالین حکم اعدام گریگوری زینویف را صادر کرد.
پیر لاوال (Pierre Laval)
جنگجهانی دوم بازتابهای زیادی داشت و دولتمردان، هرکدام روشهای خاص خود را برای تعامل با این جنگ خانمانسوز در پیش گرفتند. «پِیر لاوال»، نیز سیاستمدار فرانسوی بود که در زمان سقوط فرانسه، سکان وزارت خارجه این کشور را در اختیار داشت. او بههمراه «مارشال پتَن»، (Maréchal Pétain)، رئیسجمهور وقت فرانسه پس از اشغال این کشور، فرمانی را برای تحتتعقیب قراردادن پارتیزانهای فرانسوی که با نیروهای آلمانی مبارزه میکردند صادر کرد و این فرمان پس از آزادی فرانسه کار دستش داد چرا که در سال ۱۹۴۴ نیروهای متفقین، فرانسه را از چنگ آلمان آزاد میکنند و پیر لاوال بهعنوان معاون دولت دستنشاندهای که در فرانسه از جانب آلمان شکل گرفته بود بهجرم خیانت به کشور محاکمه میشود.
در این محاکمه پیر لاوال و مارشال پتن به جرم خیانت محکوم به اعدام میشوند و «ژنرال دوگل» (General de Gaulle)، حکم اعدام مارشال پتن را به حبس ابد کاهش میدهد، اما پیر لاوال روانه جوخه اعدام میشود. از قرار معلوم پیر لاوال بر این باور بود که با تسلیم فرانسه به نازیها، جلوی خون و خونریزی بیشتر مردم فرانسه گرفته میشود. او قبل از اینکه تیرباران شود با صدای بلند فریاد زندهباد فرانسه را سرداد و اعلام میهنپرستی کرد.
نوری سعید
زمانی که عراق زیر بیرق انگلستان اداره میشد و دوران پادشاهی این کشور، نوری سعید به یکی از برجستهترین سیاستمداران عراق تبدیل شد و ۱۴ بار سکان نخستوزیری عراق را در دست گرفت. نوری سعید رابطهای بسیار نزدیک با انگلیسیها داشت و بهعنوان یکی از مهمترین اشخاص در حفظ نظام پادشاهی عراق شناخته میشد.
نوری سعید در زمان جنگ میان اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ نیز تاجایی که توانست سعی کرد عراق را از مهلکه جنگ دور نگه دارد و به دلیل دشمنان بسیاری که داشت دوبار ناچار شد تا از عراق فرار کند. دستآخر در سال ۱۹۵۸ و در پی کودتایی که در عراق شکل گرفت نوری سعید که با لباس زنانه در حال فرار از عراق بود، دستگیر و اعدام شد.
در این بین مردم عراق که دلشان حسابی از نوری سعید خون بود، به اعدام او رضایت ندادند و پیکر وی را از خاک بیرون کشیدند و در خیابان آتش زدند.
صادق قطبزاده
آخرین نفر از فهرست سیاستمدارانی که به اعدام محکوم شده اند را به فردی اختصاص دادیم که در هواپیمایی که امام خمینی (ره) را به ایران آورد در کنار ایشان نشست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مدتی ریاست سازمان صدا و سیما را در اختیار داشت. قطبزاده از همان ابتدای پیروزی انقلاب، ساز مخالف زد و تلاشهای زیادی برای نجات گروگانهای آمریکایی و برگرداندن شاه به ایران داشت.
خرابکاریهای قطبزاده ادامه پیدا کرد تا اینکه درنهایت در فروردینماه سال ۱۳۶۱ بهجرم کودتا و اقدام برای ترور بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیتالله خمینی (ره)، دستگیر شد. مدتی بعد نیز در تلویزیون حضور پیدا کرد و رسما به هدفش برای ترور و کودتا اعتراف نمود. او در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ در زندان اعدام شد.