به گزارش «راهبرد معاصر»؛ موج اعتراضات خشونت آمیز در فرانسه علیه نژادپرستی و خشونت پلیس در راستای اعتراضات متوالی سال های گذشته در این کشور اروپایی و دیگر کشورهای قاره سبز و نشان دهنده ابعاد منفی مدل توسعه اقتصاد غربی است.
در نتیجه اقدام یک پلیس فرانسوی در قتل نوجوانی که هیچ خطری برای نیروهای پلیس نداشت، تظاهرات خشونت آمیز بیشتر شهرهای زیبای فرانسه را فرا گرفته و بیش از یک هزار و 350 خودرو به آتش کشیده شده است. قتل این نوجوان باعث انفجار خشم فروخورده مردم شد و به خیابان ها ریختند؛ به گونه ای که دولت فرانسه 45 هزار نظامی و نیروی پلیس را مأمور حفظ امنیت پاریس و نقاط دولتی و امنیتی کرد.
فرانسه باید اعتراف کند با توجه به مشکلات داخلی خود نمی تواند نسخه اقتصادی برای جهانی شدن بپیچد؛ آن هم زمانی که در حال گذر از موج سوم انتقال اطلاعات به موج چهارم پیدایش هوش مصنوعی هستیم
واضح است فرانسویها که به فرهنگ رمانتیسم خود افتخار میکنند، دلایلی برای بروز خشم و کینه خود اقتدار رو به ضعف نهاده دولت فرانسه دارند. از جنبش موسوم به «جلیقه زردها» گرفته تا موج اعتراضات به اصلاحات حقوق بازنشستگی و اعتراض علیه تبعیض نژادی که اکنون در حال وقوع است، نشان می دهد فرانسه یکی پس از دیگری شاهد انفجار خشم مردم بر سر موضوعات مختلف و بی تردید بیانگر ناآرامی های اجتماعی حاد است.
رسانه های فرانسوی و اروپایی طبق معمول عجله دارند راه های بهبود اوضاع را شرح دهند؛ از تسریع در اصلاح قوانین پلیس و مقابله با تبعیض نژادی گرفته تا یافتن راهکارهایی برای از بین بردن شکاف عمیق میان طبقات فقیر و غنی جامعه فرانسه و رسیدگی به افزایش نرخ بیکاری.
با وجود این، بیشتر راهکارها تکراری، آزموده شده و قدیمی هستند. فرانسه باید اعتراف کند با توجه به مشکلات داخلی خود نمی تواند نسخه اقتصادی برای جهانی شدن بپیچد؛ آن هم زمانی که در حال گذر از موج سوم انتقال اطلاعات به موج چهارم پیدایش هوش مصنوعی هستیم. این دوره متغیرهایی را تحمیل میکند که مشکلات پیچیدهتری به همراه دارد و طبعاً تکیه بر راهکارهای قدیمی برای یافتن راه حل های جدید غیرممکن است.
مهم ترین شاخص تحولات در اقتصادهای ملی، گذار از تولید به خدمات است. به گفته پژوهشگری چینی، نخستین تحول اقتصادی که در آن صنعت جایگزین کشاورزی شد، پیشرفت بزرگی را برای بشریت رقم زد، اما در تحول دوم که شامل حرکت از تولید به بخش خدمات به عنوان شکل غالب تولید اقتصاد ملی بود، هرچند نوعی از پیشرفت دیده شد، اما ممکن است لزوماً بیانگر همه واقعیت موجود نباشد.
دست کشیدن از اقتصاد واقعی به نفع خدمات رسانی اجتماعی به وسیله کشورهای توسعهیافته نه تنها عاملی ناپایدار است، بلکه به نبود توازن در زمینه توسعه بینالمللی می انجامد، جریانهای مخالف جهانیسازی را تحریک می کند و باعث گسترش مدل توسعه غربی می شود.
سرعت یافتن تحولات اقتصادی از تولید به سمت خدمات در فرانسه مدلی است که نمی تواند خلأهای عمیق اجتماعی ناشی از بیکاری و کاهش نیاز به صنعت را پر کند. در این میان جنگ اوکراین اثرات منفی رکود اقتصادی را در اروپا بیش از پیش برملا کرد و باعث شد بار عمده مشکلات بر دوش طبقات پایین و متوسط اجتماعی بیفتد و میزان امید مردم به آینده بیش از گذشته کاهش یابد؛ مردمی که دیگر به داشتن شغل ثابت یا درآمد بالا یا خانواده های شاد امیدی ندارند.
تظاهرات فرانسه با ماهیت مخالفت با نژادپرستی شکل گرفت، ولی خشم مردم نسبت به بی عدالتی اجتماعی عامل محرک آن است. جای تعجب نیست بیشتر معترضان جوانانی هستند که احساس می کنند خشم فروخورده ای دارند که می تواند با بروز خشونت شعله ور شود.
تظاهرات فرانسه با ماهیت مخالفت با نژادپرستی شکل گرفت، ولی خشم مردم نسبت به بی عدالتی اجتماعی عامل محرک آن است
فرانسه یکی از نخستین کشورهای غربی با ماهیت صنعتی است، اما دوران «پسا صنعتی» پایههایی را برای آنچه امروز در قالب اعتراضات مدنی و دانشجویی برجای مانده از سال 1968 میلادی شاهد بودیم، برجای گذاشته و باعث آغاز هرجومرج اجتماعی حاد شده است.
این اعتراضات نتیجه و تأثیر همان تفکر به اصطلاح مدرن غربی است که جوانان را به سمت بروز علایقشان در راستای آزادی های شخصی تحریک می کند، مفاهیم ارزشی و سنتی را به چالش می کشد و الگوی زندگی خانوادگی را زیر سؤال می برد.