به گزارش راهبرد معاصر؛ مقتدی صدر، بازیگری که روزگاری در کسوت فرماندهی جیش المهدی، نزدیکی نسبتا چشمگیری با جمهوری اسلامی ایران داشت، در نهایت، پس از ماجرای درگیر شدن با دولت مرکزی در بصره، به ناچار یک گام عقب کشید و به گروه مسلح تحت امرش دستور داد سلاح خود را زمین بگذارند. پس از این فرمان، بسیاری در سردرگمی بودند که ایران موافق این ماجرا بوده یا نه ولی انتقاد صدر از ایران در مصاحبه با الجزیره، نشان داد که جمهوری اسلامی ایران یکی از عواملی بوده که خواستار خلع سلاح جیش المهدی شده است.
از آن وقت تا امروز، سال ها می گذرد. داعش فوران کرده و خاموش شده، اعمال نفوذ حزب الدعوه در پست نخست وزیری بسیار پایین آمده و همزمان ارتباطات ایران با بازیگران بیت سنی، کرد و شیعه افزایش یافته و موازی با این مقتدی صدر هم، بیشتر سیاسی شده تا نظامی و بیشتر ملی شده تا مذهبی. او در مصاحبه با الشرق الاوسط به صراحت گفت: «عمامه روی سرم است و این را می گویم؛ اسلام گرایان در سیاست شکست خوردند». صدر به دیدار بن سلمان رفت، بارها تلویحا ایران را به باد انتقاد گرفت، بسیار کوشید حشدالشعبی را منحل کند و یکبار آن را "میلیشیات الوقیح" نامید و برنامه داشت با همه طیف های جدا از ایران، نخست وزیری را از جریان های ضد ایرانی یا حداقل بی ارتباط با ایران برگزیند.
اما تمامی این تلاش ها ناکام ماند. مقتدی می خواست العبادی را نگه دارد ولی عبدالمهدی آمد. او می خواست حشدالشعبی را حذف کند ولی حشد رسما در چهارچوب سیستم نظامی عراق قرار گرفت و خود صدر مجبور شد که سرایا السلام را به آن الحاق کند. پر واضح است چنین مواضعی در تقابل مستقیم با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران دارد. در آخرین مورد، اختلاف میان صدر با ایران در ماجرای حملات رژیم صهیونیستی به پایگاه های حشدالشعبی نمایان شد. صدر عملا به رهبر پیشین خود، آیت الله حائری کنایه زد و گفت احساسی صحبت نکند و با الفاظ ضد اسرائیلی و حکم جهاد، مملکت را به جنگ نکشاند. وقتی هم حشدالشعبی در گیر و دار اقدام برای مقابله با حملات اسرائیل، تصمیم به ایجاد نیروی هوایی گرفت و رسما طیف های نزدیک به ابومهدی آن را اعلام کردند، صدر نه از تنها از دولت عراق، بلکه از کشور عراق هم خداحافظی کرد. واکنشی که به ادعای برخی همچون صلاح العرباوی، بزرگ سائرون، باعث شد حشدالشعبی از تصمیم تشکیل نیروی هوایی مستقل باز گردد.
صدر با تمام اختلافات به سوی ایران باز می گردد
با وجود تمامی پرونده های اختلافی، شکست کلی صدر از حامیان محور مقاومت و همقطاران ایران در عراق، قطعی است. صدر که روی پشتیبانی جدی آل سعود و محور ریاض حساب باز می کرد و با وعده دریافت کمک های چند میلیون دلاری راهی ریاض و سپس ابوظبی شده بود، در نهایت همچون دولت عراق، از خاندان نهیانی و سعودی، چیزی بیشتر از وعده نگرفت و از این گذشته، وقتی با صدور بیانیه ای خواستار استعفای حمد بن عیسی آل خلیفه شد، با واکنش تند حکومت بحرین روبرو شد و در این دعوا، عربستان به جای این که طرف صدر را بگیرد، تلویحا از آل خلیفه حمایت کرد. برآیند این ماجراها صدر را خود به خود به سوی ایران کشاند. مقتدی به مرور سفرهای کوتاه به قم و تهران را از سر گرفت و در آخرین مورد، نزدیک سه ماه پیش، به ایران آمد و هنوز به کشور خود باز نگشته است. او حتی در توئیتی نوشته :خداحافظ وطن! اگر این توئیت را با جدیت نوشته باشد نه کنایه، به احتمال زیاد قصد اقامت دراز مدت در قم را دارد. با توجه به عدم امر و نهی ایران نسبت به شرکای برون مرزی خود، دایره وسیع آن برای همکاری در مسائل مختلف و عمل گرایی فعال آرمان گرایانه آن، صدر انتخاب درستی هم کرده است.
واکنش جمهوری اسلامی ایران به بازگشت صدر؛ آغوش باز یا اخمهای در هم کشیده؟
مسلما اظهارات و اقدامات صدر و جریانش طی سال های اخیر، جلوه چندان مثتبی از آن ها نزد مسئولین ایرانی نساخته است. نجاح محمد علی، کارشناس آگاه عراقی درست یک روز قبل از حضور مقتدی در حسینیه امام خمینی در شب عاشورا، توئیت زده بود که صدر طی هفته های اخیر دو بار درخواست ملاقات با مسئولین ایرانی از جمله قاسم سلیمانی را داده ولی هر دو بار درخواستش به بهانه هایی رد شده است. چند ساعت پس از این خبر، تصاویر حضور مقتدی در مراسم عاشورای بیت رهبری منتشر شد و شگفتی همگان را برانگیخت. هر چند با قطعیت نمی توان سخن گفت ولی قرائنی وجود دارد که با اتکا به آن، نمی توان توئیت نجاح محمد علی را به کلی نادرست دانست.
اولا با توجه به اقدامات صدر طی سال های اخیر هیچ بعید نیست که مسئولین جمهوری اسلامی ایران او را طرد کنند؛ ثانیا صدر که سه ماه به ایران آمده، تصافا چنین مقصدی برنگزیده به احتمال قوی خواستار نزدیک شدن به ایران است و در این راستا خواهان ملاقات با مسئولین ایرانی بوده ولی هیچ دیداری میان دو طرف تا حسینیه امام خمینی رخ نداده است. جالب آن که در حسینیه امام خمینی هم، 4 مراسم پیش از مراسم شام غریبان که صدر در آن حاضر بود، برگزار شد و خبری از مقتدی نبود؛ ثالثا از چهره قاسم سلیمانی و مقتدی صدر چندان برداشت دوستانه ای نمی شود. البته باز هم باید تاکید شود که نمی توان به قطعیت سخن گفت ولی حداقل با چنین قرائنی، کفه راستی به سوی خبر نجاح محمد علی سنگینی می کند.
با این تفاسیر چرا مقتدی صدر در مراسم شب عاشورای بیت رهبری حاضر شد؟ آن چه که به ذهن من می رسد این است که قاسم سلیمانی و بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی ایران، خواهان پذیرش صدر نبوده اند ولی رهبر انقلاب، این را خواسته و به همین خاطر، با هماهنگی بیت، نه سپاه قدس یا سایر نهادها، جایگاه مقتدی درست در کنار رهبری تعیین می شود. به عبارت صریح تر، آیت الله خامنه ای حاضر شده یک شریک دیروز را که تا مرز تقابل با جمهوری اسلامی پیش رفته ولی پشیمان شده، دوباره در اردوگاه خودی بپذیرد.