به گزارش راهبرد معاصر؛ طی این یکی دو روزه ببینید که چه اتفاقاتی در خانواده استقلال رخ داده که هیچ کدام آنها نباید اتفاق میافتاد و نباید رسانهای میشد. درون هر خانوادهای مشکلات وجود دارد اما اتحاد و همبستگی هم باید وجود داشته باشد، فداکاری برای رسیدن به هدف برتر هم باید باشد.
داستان از ناراحتی و قهر ماشاریپف شروع شد. مدیر برنامههای او با تایید خبر ناراحتی بازیکن ازبکستانی استقلال از بدعهدی مدیران این باشگاه گفت: «ماشاریپوف به دلیل مشکلات قراردادی و مسایلی دیگر در تمرین استقلال شرکت نکرد و تا مشکلاتش حل نشود در تمرین حضور پیدا نخواهد کرد.»
اتفاقی که شاید در خیلی تیمهای دیگر هم افتاده یا میافتد اما سعی میکنند طبق فرهنگ ایرانی آبروداری کنند، اما اینجا برعکس چیزی را که کسی نمیداند به اطلاع همه میرسانند! این اگر جنگ نیست، پس چیست؟! مدیر برنامه ماشاریپوف با تکذیب غیبت این بازیکن در تمرین به دلیل مصدومیت، گفت: «هیچ مصدومیت یا کار شخصی در کار نبوده است. باشگاه قول داده بود برای او خانه و اتومبیل تهیه کند اما این اتفاق نیفتاد و از طرف دیگر هزینه اقامت او در هتل پرداخت نشده تا این بازیکن از طرف هتل تحت فشار قرار بگیرد. ماشاریپوف مسلمان است و قرار بود برای ماه رمضان خانوادهاش به ایران بیایند اما متاسفانه باشگاه نتوانسته برای او خانه مهیا کند.»
تا همین جا قضیه به اندازه کافی بد بود ما ایرانیها به مهمان نوازی معروفیم و خبر آمد که این بازیکن و مهاجم خارجی دیگر استقلال به خاطر پرداخت نشدن هزینه هتل آواره شدهاند. حتی خبر آمد که چون مدیر برنامه بلانکو و تورس بازیکن اسپانیایی گل گهر یکیست او شب را در اتاق تورس به صبح رسانده است! اما ماه مبارک رمضان این وسط چرا قاطی شد؟ اما بشنوید از این طرف ماجرا یعنی باشگاه استقلال که بلافاصله بعد از رسانهای شدن این خبر در مقام دفاع از خود برآمد و این خبر رسانهای شد؛ طی تماسی با یکی از مسئولان هتل محل اقامت ماشاریپوف او میگوید تمامی هزینه اقامت این بازیکن پرداخت شده و استقلال کلا «خوشحساب» است. این یعنی یکی این وسط دروغ بزرگی می گوید.
کاری به گذشته و اختلافات کادرفنی و مدیریت باشگاه استقلال نداشته باشید، اینکه قبلاً هم همین ماجرا عیناً تکرار شد و همه به یاد داریم اما الان در آستانه دربی هستیم، مسابقهای که برای هواداران هر دو تیم اهمیت مرگ و زندگی دارد. استقلال در صدر جدول است و تنها ۳ امتیاز با پرسپولیس در رتبه دوم فاصله دارد. هنوز تا پایان فصل راه درازی مانده و کیست که نداند حتی اگر اینها هم نبود، خود دربی چه اهمیتی برای طرفداران فوتبال دارد.
در حالی که همه شعار میدهند فوتبال برای طرفداران است و این دو باشگاه محبوب متعلق به هواداران، انگار هیچکس به تنها گزینهای که فکر نمیکند هواداران است! در این ماجرا بازیکن در آستانه دربی بهترین فرصت را برای رسیدن به حق و حقوق خود پیدا کرده و مدیر برنامه هم طبعاً طرف موکل خود است.
شکی نیست که این اتفاق روی سایر بازیکنان و تیم و مربیان هم تاثیر منفی میگذارد. حداقل اینکه تمرکز آنها را هم خراب میکند. آنها هم نگران میشوند که همین داستان برای ما هم اتفاق خواهد افتاد، آن وقت چه کنیم؟ بماند که به عنوان یک همبازی باید روح تیمی داشته باشند و غم یکدیگر را بخورند. این وسط باشگاه هم از آبرو و مدیریت خود دفاع میکند. همه در این ماجرا حق دارند و از جانب خود داستان را روایت میکنند اما هیچکس برای هوادار هیچ حقی قائل نیست! آنچه که از نظر بازیکن و مربی و مدیر حق طبیعی محسوب میشود، از نظر ناظران بیرونی تعبیر به منافع شخصی میشود و چه زمانی بدتر از آستانه دربی برای بودن دنبال منافع شخصی!
چرا هیچکس به فکر اسم بزرگ استقلال نیست؟ تا این گونه چوب حراج به آبروی این باشگاه زده نشود؟ چرا استقلال باید در آستانه دیدار با رقیب سنتی که اتفاقاً روی دور افتاده و شرایط خوبی دارد، اینطور به جنگ داخلی و خودزنی مشغول شود؟
یعنی نمیشد دو روز دیگر دندان روی جگر گذاشت و تحمل کرد تا دربی برگزار شود و بعد این مسائل را پیگیری کرد؟ یعنی این همه آدم باشگاه استقلال نمیتوانستند ذرهای به فکر هواداران باشند؟/خبرورزشی